سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
مجله سریال و تلویزیون

نقد و بررسی سریال Deadly Class: سریال تینیجری به تهیه کنندگی سازندگان Avengers

سال گذشته پرومویی از سریال Riverdale (ریوردیل) منتشر شد که یکی از شخصیت هایش مدام می گفت «من مناسب این کار نیستم». می توان چنین چیزی را درباره ی شخصیت مارکوس لوپز آرگوئلو با بازی بنجامین وادزورث (Benjamin Wadsworth)‌ نقش اصلی سریال Deadly Class (کلاس مرگبار) هم گفت که او هم مناسب شرایط اطرافش نیست. اما به جای اینکه با اظهارات مارکوس مبنی بر «اخلاقیات فقط یک چیز مسخره است» و جامعه توسط «گروهی از عوضی های سرمایه دار» ساخته شده به عنوان حرف هایی از روی عصبانیت برخورد شود، Deadly Class همه چیز را به طرز مرگباری جدی می گیرد.

از مارکوس، یک نوجوان یتیم و بی خانمان که آسایشگاه بچه های بی سرپرستی که در آن بوده را آتش زده (و بیشتر بچه های آن جا در آن آتش مرده اند)، دعوت شده تا به مدرسه «قلمروی پادشاهان» بپیوندد، که مدرسه ای پر از افراد عجیب و غریب است. رهبر آنجا، استاد لین (با بازی بندیکت وانگ (Benedict Wong)) به بچه ها که بیشتر آن ها فرزندان قاتلان و جنایتکارها هستند، آموزش می دهد چطور قاتلان بهتری باشند. لین این نوجوان ها را ترغیب می کند نقش خدا را بازی کنند، و براساس قانونی خاص تصمیم بگیرند چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند. در نهایت این مدرسه ارتشی از دکسترها (Dexter) می سازد. و با وجود این رویکرد بی قانون، بیشتر این بچه ها به شدت عصبانی و بی رحم هستند، یا حداقل وانمود می کنند این طور هستند.

Deadly Class (که توسط برادران روسو (Joe and Anthony Russo) سازندگان Avengers تهیه می شود) براساس سری کامیک بوکی نوشته ی ریک رمندر (Rick Remender) ساخته شده و خود رمندر هم نقش زیادی در این اقتباس دارد. او به جای اینکه فقط مشاور پروژه باشد، شورانر، نویسنده و تهیه کننده ی سریال است تا مطمئن شود داستان کامیک بوکی‌اش همانطور که خودش دوست دارد در تلویزیون نمایش داده شود. به همین دلیل Deadly Class به شدت به منبع الهامش وفادار است، و مشکلش هم دقیقا همین است. «قلمروی پادشاهان» مدرسه ای است که قوانینی مانند زندان دارد و داستان سریال در سال ۱۹۸۷ روایت می شود؛ مخاطبان خیلی زود می فهمند که این بچه ها به گروه های نژادی مختلف تقسیم شده اند، که بیشتر آن ها در حال مبارزه با یکدیگر هستند. نماینده های گروه های مختلف از این قرارند: سایا (با بازی لانا کاندور (Lana Condor)) از یک گروه یاکوزایی، که مهارت بالایی در استفاده از شمشیر دارد؛ پترا (با بازی تیلور هیکسون (Taylor Hickson)) از یک فرقه ی مرگ آلمانی؛ ویلی (با بازی لوک تنی (Luke Tennie)) دانش آموزی سیاهپوست که ادعا می کند کارش را با تفنگ خوب بلد است؛ ماریا (با بازی ماریا گابریلا دی فاریا (María Gabriela de Faría)) و چیکو (با بازی مایکل دووال (Michael Duval)) اهل مکزیک که عضوی از یک کارتل هستند؛ برندی (با بازی شیوون ویلیامز (Siobhan Williams)) یک دختر زیبای نئو نازی جنوبی.

این لیست ادامه دارد، و هر شخصیت برای تمایز داشتن با شخصیت های دیگر لهجه ی خاصی ارائه می کنند. بچه ها، مخصوصا «موش ها» (یعنی دانش آموزانی مثل مارکوس که از نسل قاتلان نیستند)، مایلند روی سقف خانه ها نشسته و مست شده و از بدی های دنیا بنالند.

برای قبول شدن در «قلمروی پادشاهان»، باید تمایلات روان پریشانه و میل به کشت و کشتار داشته باشید. اگرچه در همان ابتدا مشخص می شود بیشتر این بچه ها آنطور که وانمود می کنند بی رحم نیستند، اما این باعث نمی شود بیش از پیش به این سریال علاقمند شویم. صرف نظر از دیالوگ های شعاری (مثل وقتی مارکوس با این دلیل قبول می کند به این مدرسه برود که با خودش می گوید: راه دیگه چیه، یک زن چاق که همیشه داره قرص میخوره بگیرم؟)، ایده ی «تغییر دنیا توسط یک گلوله» آخرین چیزی است که در این دنیای خشونت بار به آن احتیاج داریم. در این سریال بچه ها دنیا را با گلوله تغییر می دهند و این آزاردهنده است.

این سریال از نظر ساختاری شباهت زیادی به سریال The Magicians «جادوگران» محصول همین شبکه یعنی Syfy دارد، و قرار است پشت سرهم از این شبکه پخش شوند. موسیقی متن سریال عالی است و بازیگران هم باعث جذابیت سریال شده اند. اما لحظات زیادی وجود دارند که در آن ها حالت مسخره و کارتونی سریال – مثل شروری که رفتارهای عجیب و غریب و غیرقابل بیانی دارد – باعث می شود به این نتیجه برسیم که احتمالا این داستان در کامیک بوک جذابیت بیشتری داشته است. این بچه های تقسیم شده به گروه های مختلف و دیالوگ های کلیشه ای که بیان می کنند در حالت کامیک بوکی جذاب تر هستند تا اینکه شخصیت ها با جدیت تمام آن دیالوگ ها را در تلویزیون به زبان بیاورند، که این قضیه در بخش های انیمیشنی که داستان گذشته ی بچه ها را روایت می کند ثابت می شود. در آن بخش های انیمیشنی، صداگذاری و خشونت شدید به روشی کاملا متفاوت ارائه می شوند که نسبت به گفتن دیالوگ ها توسط بازیگران در حالت عادی تاثیرگذاری بیشتری دارد.

در پایان چهار قسمت ابتدایی سریال که برای نقد در دسترس هستند، این سریال بخشی از فرهنگ قاتلانه ی خود را کنار می گذارد تا داستانی نوجوانانه را روایت کند. اینجاست که بازیگران واقعا می درخشند، و بالاخره موفق می شوند آسیب پذیری و ظرافت بیشتری را به نمایش بگذارند. اما آن موقع هم تعهد سریال به دنیایی تاریک و خشن پر از انگیزه های کشت و کشتار واقعا آزاردهنده است. هدف Deadly Class این است تا بپرسد برای تغییر شرایط چکار باید کرد، اما پاسخش به این سوال اصلا جالب و قابل قبول نیست.

پخش سریال Deadly Class از امروز ۱۶ ژانویه از شبکه Syfy آغاز شده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا