جِسیکا آلبا بچهی سومش رو حاملهاس …
جِسیکا آلبا بچهی سومش رو حاملهاست !
بازیگر زن در روز دوشنبه در فضای مجازی پستی را به اشتراک گذاشت که شامل اخباری جدید در مورد خودش و همسرش ،کَش وَرِن ، بود که گفت به زودی از حالت بامزه و شادی که براشون به وجود میاد استقبال میکنن .
کَش وَرِن و من داریم رسماً افزایش پیدا میکنیم #babyonboard #herewegoagain #blessed آلبا در کنار عکسی از خودش و دو تا دختر تحسین آمیزش نوشت ؛ آنِر نُه ساله و هاوِن پنج ساله ، در حالی که بادکنک هایی رو به شکل های اعداد یک ، دو و سه رو بالا نگه داشته بودن .
آلبا هنگام تعطیلات در هاوایی در حال شنا با تخته(شنا) در آخر هفته قبل دیده شد ، و در لباس تابستانی سفید و کلاه بزرگ لبه دار اون هیچ نشانه ای از برآمدگی رشد بچه دیده نمیشد .
آلبا و وَرِن در مجموعهی فَنتَستیک فور در سال ۲۰۰۴ همدیگه رو ملاقات کردن و در ماه مِی سال ۲۰۰۸ ازدواج کردن .
زمان دوباره ثابت کرده که اونها دو تا از تحسین برانگیزترین والدین هنرمند هالیوود هستن .
این زوج اخیراً تولد نُه سالگی آنِر رو در ماه ژوئن جشن گرفتن و والدین مفتخر
پستی رو به اشتراک گذاشتن تا پیام های شیرین رو برای دخترشون تقسیم کنن .
آلبا یک عکس یادآور دلگرم کننده از آنِر تازه به دنیا اومده گذاشت و نوشت :« روزی که تو به دنیا اومدی ، من صدای واقعی زندگیم رو پیدا کردم . تو زندگیم و دنیام رو عوض کردی ودرست به سمت بالا بردی .»
وَرِن نوشتهای احساسی رو برای دختر کوچیکش به قلم آورد ، توضیح داد که :
« داشتن تو بهم یاد داد که چطوری از موقعیت و الانم قدردانی کنم . من از عهدهی آرزو کردن برای فردا بر نمیام برای اینکه میدونم که امروز رو از دست میدم . تو مهربون ، با ملاحظه و لطیفی . تو باهوش ، خلاق و سخت کوشی .
تو از رهبری کردن نمیترسی ولی مهمتر از همه اینه که از گوش دادن نمیترسی .
همینطوری ادامه بده قهرمان من ! تو داری عالی پیش میری . عاشقتم . من خیلی بهت افتخار میکنم .»
آلبا حتی مربی مهارت نگهداری از فرزند برای دوستش ،نقش اصلی «شهر گناه»(Sin City) ، جِیمی کینگ ، زمانی که خانوم بازیگر سی و هشت ساله منتظر پسر اولش ، جِیمز ، با شوهرش کایل نیومَن(Kyle Newman) بود .
کینگ به مؤسس شرکت آنِست ، کسی که مادر خواندهی روحانی ِ جٍیمزِ ،گفت : «جِس آلبا همیشه همیشه جزو شماره گیری های سریع من بود .»
« من نمیدونم که زمانی که بچهی اولم رو داشتم چیکار میکردم و مجبور بودم خیلی زود سر کار برگردم . من وحشت زده بودم ولی همیشه با اون تماس میگرفتم … من فکر میکنم سبک زندگیای که ما داریم ، خیلی متفاوته و به راحتی قابل کنترل نیست ، و اون این کار رو به ظرافت و یکپارچه انجام میده و بنابراین من خیلی خوش شانسم .»