پلیس و دونات: بزرگترین عشق جهان
چگونه یک رابطه ساده تبدیل به نماد فرهنگی شد

در دهه ۱۹۵۰، نانواییها اغلب دونات و قهوه رایگان به پلیسها میدادند و صندلیهایی برای آنها ذخیره میکردند زیرا این کار ارزانتر از استخدام نگهبان امنیتی بود.
روزنامه نیویورک تایمز (The New York Times) یک بار گفت: «هیچ حرفهای به اندازه کار پلیس با غذا، با دونات شناسایی نمیشود.»
ارتباط بین دونات (Doughnuts) و پلیسها مدتها پیش آغاز شد. آنچه به عنوان یک راحتی ساده شروع شد، به یک رابطه همزیستی (Symbiotic Relationship) با بهترین منافع پلیسها و مغازههای دونات در قلب آن تبدیل شد.
در اینجا داستان چگونگی اتفاق افتادن آن است.
پلیسها معمولاً شیفتهای طولانی کار میکنند و ساعات کاری عجیبی دارند

اغلب، پلیسها شبانه مشغول کار هستند در حالی که اکثر شهروندان خواب هستند و تقریباً همه مشاغل بستهاند.
گزینههای غذای شبانه در روزهایی قبل از اینکه فروشگاههای راحتی پمپ بنزین (Gas Station Convenience Stores) رایج شوند، محدود بودند. رستورانهای شبانهروزی و فستفودهایی مانند دنیز (Denny’s)، آیهاپ (IHOP)، مکدونالد (McDonald’s) و تاکو بل (Taco Bell) هنوز در صحنه حاضر نشده بودند.
تخمین زده شده است که در دهه ۱۹۶۰، تنها ۱۰ درصد از رستورانها در ایالات متحده شبانهروزی باز بودند.
پلیسها معمولاً قبل از اینکه ماشینهای گشتی در دهه ۱۹۵۰ رایج شوند، پیاده گشت میزدند

اگر افسران به جایی برای فرار از آب و هوا، استراحت در دستشویی یا نشستن و استراحت برای مدتی نیاز داشتند، به طور کلی انتخاب یک مغازه دونات یا یک رستوران شبانهروزی در ایستگاه کامیون را داشتند.
حتی پس از اینکه ماشینهای گشتی (Squad Cars) به هنجار تبدیل شدند، افسران اغلب به یک میز آرام برای تکمیل کارهای اداری، پر کردن فرمها و نوشتن گزارشها نیاز داشتند.
گاهی اوقات، آنها فقط یک گوشه آرام میخواستند تا از رویدادهای استرسزای کار دور شده، فشار را کاهش دهند یا جایی برای ملاقات با پلیسهای دیگر برای بحث درباره رویدادهای روز داشته باشند.
نانواییها اغلب هدف سرقت قرار میگرفتند زیرا تنها مغازههایی بودند که شبها باز بودند

مغازههای دونات یا تمام شب باز بودند یا اولین کسبوکاری بودند که در سپیدهدم باز میشدند.
ممکن بود یک نانوا تنها در حال کار باشد و تمام شب زحمت بکشد تا دستهای تازه از شیرینیها آماده کند تا جمعیت ۹ تا ۵ (ساعت حرکتی افراد مختلف برای رسیدن به محل کار) در راهِ کار، آنها را بردارند. این آنها را به اهداف اصلی سرقت تبدیل میکرد.
نانواییها یا دونات فروشها به دنبال حمایت پلیس بودند، زیرا چه کسی میخواهد جایی را که ماشینهای پلیس دائماً وارد آن میشوند، سرقت کند؟
اغلب، نانواییها دونات و قهوه را به صورت رایگان ارائه میدادند. برخی نانواییها حتی نقاط ویژهای را برای جمع شدن افسران پلیس کنار گذاشتند. بالاخره، این ارزانتر از استخدام نیروی نگهبانی بود.
در طول دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دو زنجیره ملی مغازههای دونات، کریسپی کریم (Krispy Kreme) و دانکین دوناتس (Dunkin’ Donuts)، شروع به جمعآوری نیرو کردند.
ویلیام روزنبرگ (William Rosenberg)، بنیانگذار دانکین دوناتس، در زندگینامه خود در سال ۲۰۰۱ با عنوان «زمان ساختن دوناتها» (Time to Make the Donuts)، سیاست دوستانه با پلیس خود را به عنوان عامل تقویت موفقیت کسبوکار معرفی کرد.
دوناتها میانوعدهای آسان و ارزان بودند که همیشه آماده بودند

کربوهیدراتها (Carbs) و کافئین (Caffeine) نیروی کاملی برای تحمل ساعات طولانی در حین وظیفه فراهم میکنند. در نتیجه، قهوهجوش همیشه داغ و آماده است.
از طرف دیگر دوناتها آسانتر از سفارش خوراکی در یک رستوران محلی شبانهروزی است، جایی که یک تماس ناگهانی ممکن است ادامه خوردن غذا را در یک لحظه چشمبرهم زدن غیر ممکن کند. اگر تماسی یا درخواست اعزامی رخ دهد، دوناتها به راحتی قابل حمل هستند.
برای همه این دلایل، رابطه پلیس/دونات زود شکوفا شد و در طول سالها محکم ماند.
در نهایت، آمریکا متوجه شد

آنچه به عنوان یک نقطه عطف فرهنگی شروع شد، به یک کاریکاتور هالیوودی تا حدودی توهینآمیز تبدیل شد.
با این حال، این کلیشه پلیسها و دوناتها عمدتاً به ایالات متحده و کانادا محدود است، جایی که دوناتها محبوب هستند.
در کشورهای دیگر، پلیسها ممکن است سیبزمینی سرخکرده را ترجیح دهند، مانند بریتانیا، یا مغازههای نودل در مکانهایی مانند فیلیپین.
این کلیشه آنقدر ریشهدار است که معترضان در شورشها دوناتها را روی چوبهای ماهیگیری آویزان کردهاند تا نیروی پلیس را مسخره کنند.
در کلر، میشیگان، پلیسها به کمک آمدند

وقتی یک نانوایی قدیمی در کلر، میشیگان (Clare, Michigan) (جمعیت ۳,۳۰۰ نفر) قرار بود در سال ۲۰۰۹ بسته شود، کل نیروی پلیس، متشکل از نه نفر، منابع خود را جمع کردند و آن را خریدند.
آنها نام آن را به پلیسها و دوناتها (Cops & Doughnuts) تغییر دادند و آن را به یک نقطه داغ جامعه (۲۴ ساعته) تبدیل کردند. وقتی یک بیانیه مطبوعاتی افتتاحیه بزرگ این مغازه دونات متعلق به پلیس را اعلام کرد، تبلیغات در سراسر کشور پخش شد.
امروزه، مشتریان میتوانند شیفتهای شبانه (دارچینی)، (پر شده با لیمو) و (نوعی با روکش بیکن) را خریداری کنند، اما محبوبترین مورد «فلونی فریتر» (Felony Fritter) به اندازه بشقاب است.
نانوایی میشیگان آنقدر محبوب است که یک فروشگاه هدیه در کنار آن باز کردند که مردم در آنجا در غرفه عکس صف میکشند تا عکس «ماگ» قهوهشان ثبت شود.
البته اماهایی هم هست …

در سال ۲۰۰۱، یک افسر آلبوکرک (Albuquerque) به خاطر فرود آوردن یک هلیکوپتر پلیس در یک میدان خالی کنار یک مغازه دونات توبیخ شد.
پلیس و خلبان هلیکوپتر (Helicopter Pilot) در پایان شیفت خود به سوی آشیانه بازمیگشتند. با فرود در حدود ساعت ۲:۰۰ صبح، افسر به اندازه کافی دونات کریسپی کریم خرید تا به اداره پلیس (Precinct) برگرداند و به اشتراک بگذارد، اما بعداً با اقدامات انضباطی روبرو شد.
چرا این رابطه برای هر دو طرف سودمند است؟
برای پلیسها:
- دسترسی به غذا و نوشیدنی در ساعات غیرمعمول
- مکانی امن و گرم برای استراحت و انجام کارهای اداری
- فضایی برای تعامل با همکاران و بحث درباره رویدادهای روز
- غذایی سریع و قابل حمل که در صورت اضطراری میتوان با خود برد
- قهوه و کربوهیدرات برای حفظ انرژی در طول شیفتهای طولانی
برای مغازههای دونات:
- امنیت رایگان یا ارزان از طریق حضور مکرر پلیس
- کاهش چشمگیر خطر سرقت
- تبلیغات رایگان و افزایش اعتبار در جامعه
- مشتریان وفادار و منظم
- حس امنیت برای کارکنان که شبها تنها کار میکنند
تأثیر فرهنگی و رسانهای

در فیلم و تلویزیون: این کلیشه در بیشمار فیلمها و برنامههای تلویزیونی نشان داده شده است، از کمدیهای سبک گرفته تا درامهای جدی پلیسی.
در کارتونها: شخصیتهای پلیس اغلب با جعبهای از دونات نشان داده میشوند، که این کلیشه را تقویت میکند.
در فرهنگ عامه: این رابطه به حدی شناخته شده است که به موضوع شوخیها، میمها و حتی اعتراضات تبدیل شده است.
در تبلیغات: شرکتهای دونات از این ارتباط در تبلیغات خود استفاده کردهاند.
واکنشهای متفاوت به این کلیشه
پذیرش با طنز: بسیاری از افسران پلیس این کلیشه را با شوخطبعی میپذیرند و حتی از آن لذت میبرند.
احساس توهین: برخی افسران احساس میکنند که این کلیشه آنها را به عنوان تنبل یا غیرحرفهای نشان میدهد.
تلاش برای تغییر تصویر: برخی ادارههای پلیس سعی کردهاند از این تصویر فاصله بگیرند و عادات غذایی سالمتر را ترویج کنند.
پذیرش کامل: مواردی مانند Cops & Doughnuts در میشیگان این کلیشه را به طور کامل پذیرفته و از آن سود بردهاند.
تغییرات در دوران مدرن
گزینههای غذایی بیشتر: با افزایش رستورانها و فروشگاههای ۲۴ ساعته، پلیسها گزینههای بیشتری برای غذا دارند.
نگرانیهای سلامتی: آگاهی بیشتر درباره تغذیه سالم باعث شده برخی افسران از دوناتهای شیرین اجتناب کنند.
تنوع در زنجیرههای غذایی: زنجیرههای قهوه مانند استارباکس (Starbucks) نیز به مکانهای محبوب پلیس تبدیل شدهاند.
فناوری: برنامههای تحویل غذا امکان سفارش غذا را در هر کجا فراهم کردهاند.
آمارهای جالب
نرخ سرقت: نیویورک تایمز گزارش میدهد که مغازههای دونات کمترین نرخ سرقت را در میان سایر مشاغل خردهفروشی دارند.
مصرف دونات: تخمین زده میشود که آمریکاییها سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دونات مصرف میکنند.
صنعت دونات: صنعت دونات در ایالات متحده ارزشی بیش از ۷ میلیارد دلار دارد.
زنجیرههای بزرگ: دانکین دوناتس و کریسپی کریم دو زنجیره بزرگ هستند که هزاران شعبه در سراسر جهان دارند.
به طور خلاصه، مغازههای دونات پشتیبانی اجتماعی، جسمی و عاطفی برای کسانی که مسئولیت حفظ امنیت جامعه را بر عهده دارند، فراهم میکنند.
در عوض، پلیسها امنیت ارزان – یا رایگان – را برای نانوایی فراهم میکنند.
این رابطه متقابل به خوبی هدف خود را انجام داده است؛ نیویورک تایمز گزارش میدهد که مغازههای دونات کمترین نرخ سرقت را در میان سایر مشاغل خردهفروشی دارند.
این رابطه نمونهای عالی از همکاری جامعه است که در آن هر دو طرف سود میبرند. آنچه به عنوان یک راهحل عملی برای نیازهای شبانه پلیسها و نگرانیهای امنیتی نانواییها شروع شد، به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است که هویت آمریکایی را شکل داده است.
علیرغم کلیشهسازیها و گاهی طنز، این رابطه همچنان ادامه دارد و نشاندهنده یک سنت عملی است که برای دههها خدمت کرده است. چه آن را به عنوان یک نماد فرهنگی ببینید یا صرفاً یک ترتیب عملی، رابطه پلیس و دونات بخشی جداییناپذیر از تاریخ آمریکا باقی میماند.
و شاید، در پایان روز، این فقط یادآوری است که گاهی اوقات سادهترین راهحلها – مانند یک فنجان قهوه داغ و یک دونات تازه – میتوانند به ایجاد پیوندهای پایدار و حل مشکلات واقعی کمک کنند.



