حدود یک ماه بعد از درگذشت حبیبالله کاسهساز تهیه کننده سینما و مدیرعامل پیشین انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، برادر و پسر او در گفتوگویی بلند به شدت از دوستان و همکاران سابق او انتقاد کردهاند. آنها میگویند از نقطهای به بعد به کاسهساز اجازه کار داده نشد و حتی پسرش میگوید حبیبالله کاسهساز را «خودیها» با رفتارشان ترور کردند.
محمدجواد کاسهساز که به عنوان فیلمساز و دستیار کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت کرده، درباره حضور برادرش به عنوان تهیه کننده «اخراجیها» میگوید: «یکی از فیلمهایی که حبیب ریسک کرد و آن را ساخت فیلم سینمایی «اخراجیها» بود که بعد از ساخت آن دشمنان بسیار پیدا کرد. خاطرم هست زمانی که آقای دهنمکی میخواست اخراجیها را کارگردانی کند، هیچ تهیهکنندگی او را بهعنوان کارگردان قبول نداشت که کنارش قرار بگیرد و اخراجیها را تولید کند. آقای دهنمکی مظلومانه پیش حبیب آمد و از او خواهش کرد که به او اعتماد کند تا اخراجیها را بسازد، حبیب هم پس از مطالعه فیلمنامه به دهنمکی اعتماد کرد و تهیهکننده اخراجیها شد. اخراجیها از آن فیلمهایی بود که نمیشد آن را دست هر کسی داد که آن را تولید کند، چرا که در بسیاری از سکانسها روی خط قرمزها حرکت کرده بود. مدیریت حبیب کاسهساز بود که باعث شد اخراجیها هم جذابیت داشته باشد و هم اینکه ضد نظام نباشد.»
او که همراه با پسر کاسهساز با خبرگزاری تسنیم گفتوگو کرده است، شروع مشکلات برادرش را بعد از تهیه فیلم دهنمکی می داند: «اتفاقی که بعد از اخراجیها برای حبیبالله کاسهساز افتاد بسیار ناگوار بود و آن افرادی بودند که دست به دست هم دادند که او دیگر فیلمی نسازد. البته این موضوع علنی نبود، خیلی نرم این کار را انجام دادند. حبیب بهیکباره متوجه شد هر جا میرود به او اجازه نمیدهند که فیلم بسازد، مثلاً به او میگفتند«ان شاء اللّه ببینیم چه میشود!»، کمکم یک مدت زیادی بیکار شد، بیکاریای که خودش هم دلیلش را نمیدانست. افرادی با حبیب درگیر شدند، افرادی که همه از دوستان حبیب بودند.»
پدرم را ترور کردند
اما محسن کاسهساز هم که به عنوان مستندساز فعالیت کرده است، با بیان صریحتری همفکران پدرش را زیر سوال برده است: «در زمان دولت آقای احمدینژاد من یک فیلمنامه کوتاه بردم مرکز گسترش، آنجا دوستان نزدیک پدرم حضور داشتند، دوستانی که حتی در یک برهه زمانی رفتوآمد خانوادگی داشتند و بهنحوی نانونمک حبیب کاسهساز را خورده بودند. آن روز فیلمنامه را برگردانند و گفتند دوران طلایی کاسهساز تمام شده است. اینها تازه کسانی بودند که ادعای رفاقت چندین و چند ساله با پدرم داشتند، اینگونه حبیبالله کاسهساز را کنار گذاشتند. حالا حبیب کاسهساز را کنار گذاشتید خانوادهاش چه؟ من، عمویم و برادرم در این سینما کار میکنیم و همه ما هم اسم کاسهساز را داریم. من جدیداً فیلمنامههایم را با اسامی دیگری ارائه میکنم؛ چرا که وقتی اسم کاسهساز را زیر فیلمنامه میبینند آن را رد میکنند. شخصی آمد به من گفت که «پدر را ترور بیولوژیک کردند؟»، گفتم نه ترور بیولوژیک نبود، خودیها با رفتارهایشان حبیب کاسهساز را ترور کردند.»
دوستان پدرم او را خانهنشین کردند
او در ادامه خاطره دیگری از بیمهری به حبیبالله کاسهسازروایت کرده است: «یک روز با پدرم رفتیم بنیاد سینمایی فارابی، مسئولی که آن زمان در فارابی مدیر بود زمانی کارمند پدرم در یکی از فیلمهایش بود، با من هم خیلی رفیق بود. آن روز همراه پدرم فیلمنامه «آقازاده» را فارابی بردیم و آن مسئول فارابی نیم ساعت پدرم را پشت درب اتاقش نگه داشت، کسی هم در دفتر نبود که بگوییم جلسه داشته است. من در آن لحظه داشتم دیوانه میشدم، گفتم “بابا، تو رو به خدا بلند شو بریم، من داره حالم بد میشه!”، به من گفت “بشین بابا، حتماً کاری داره انجام میده”. بعد از نیم ساعت که رفتیم داخل دفتر دیدیم هیچکسی در دفترش نیست و بیعلت ما را نیم ساعت پشت در دفترش نگه داشته بود. وقتی وارد دفتر شدم تاب نیاوردم و به او اعتراض کردم. از همانجا متوجه شدم که میخواهند حبیب کاسهساز را خانهنشین کنند. نمیدانم چرا چنین برخوردی با حبیب کاسهسازی میکردند که حتی در خلوت خودش حرفی علیه نظام جمهوری اسلامی نزده بود.»
برای پدرم در وزارت اطلاعات پرونده درست شده بود
او در ادامه به ثبت نام حبیبالله کاسهساز در انتخابات شورای شهر و رد صلاحیتش اشاره کرده است: «انتخابات سال 92 شد و پدرم بهدرخواست آقای چمران و بیادی برای شورای شهر کاندیدا شد. اما پس از ثبتنام او را ردصلاحیت کردند. رفتیم پیگیری کردیم و متوجه شدیم بهخاطر پخش فیلم سینمایی اخراجیها برای پدرم در وزارت اطلاعات پروندهای درست شده است، حرفشان هم این بود که چرا اخراجیها را یک شبکه ماهوارهای پخش کرده است. ما رفتیم به آنها گفتیم که “نباید بگویید که فلانی پروندهای در اینجا دارد”. پدرم پخش بین المللی این فیلم را به یک تهیهکننده دیگر واگذار کرده بود، در بند قراردادش هم واضح نوشته بود که حق واگذاری آن را به شبکههای معاند و غیره را ندارد، به همین راحتی حبیب کاسهساز ردصلاحیت شد.»
اتاق حبیب در بیمارستان آتلیه عکاسی بود!
محمدجواد کاسهساز هم در ادامه از کسانی که در بیمارستان با برادرش عکس یادگاری میگرفتند، انتقاد کرده است: «بعد از اینکه ماجرای بیماری حبیب رسانهای شد، افرادی برای انداختن عکس یادگاری میآمدند، انگار که اتاق حبیب آتلیه عکاسی است. آقا اول حال حبیب رو بپرسید بعد خواستید عکس بگیرید، بگیرید نه اینکه از در داخل نیامده شروع به عکاسی کنید. خبرنگاری از من پرسید که “بیماری آقای کاسهساز ارثی است؟”، گفتم “نه، بهخاطر حرصوجوش زیاد است”. برای هنرمند کارش حکم جانش را دارد، وقتی کارش را از او بگیری یعنی همه چیزش را گرفتهاید، مخصوصاً برای حبیب کاسهساز که از سالهای آغازین انقلاب اسلامی در این مسیر گام برداشته بود و نفس به نفس برای آن تلاش کرده بود.»