مقدمه
به گزارش نسیم ورد ، بدون شک یک از مهمترین تحولات تاریخی و سیاسی در کشور فرانسه انقلاب بزرگ فرانسه میباشد که نه تنها سرنوشت فرانسه را دگرگون کرد بلکه تأثیرات زیادی بر دیگر کشورهای جهان نیز گذاشت. در این مقاله به بررسی این انقلاب میپردازیم.
انقلاب بزرگ فرانسه
ملت فرانسه در سال (1799- 1789) دست به انقلابی بزرگ زد که باعث دگرگونیهای مهم اجتماعی و فرهنگی در اروپا و فرانسه شد. به دلیل تأثیرگذاری این انقلاب در زمانهای بعد این انقلاب را جزء یکی از انقلابهای مادر در سطح جهان میدانند. این انقلاب با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بود که در نهایت منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری امپریالیستی در فرانسه شد.
بعد از موفقیت این انقلاب در ساختار اجتماعی فرانسه دگرگونیهای زیادی رخ داد. این دگرگونیها در ابتدا به شکل امپراطوری دیکتاتوری نظامی و سپس در شکلهای مبتنی بر اصول امپریالیسم، جدایی دین از سیاست، روشنگری، ملیگرایی دموکراتیک و استعمار نمود پیدا کرد.
انقلاب 1789 در فرانسه را میتوان اغازی برای جامعه سرمایهداری بورژوایی مدرن در فرانسه دانست . خصوصیت اصلی این اتقلاب استقرار موفقیت آمیز وحدت ملی از طریق سقوط رژیم ارباب رعیتی بود. توکیل از دانشمندان آن زمان اعتقاد داشت که هدف از این انقلاب از بین بردن آخرین نشانههای قرون وسطی در فرانسه بوده است. نمیتوان انقلاب فرنسه را تنها انقلابی دانست که تا ان زمان بورژواها از آن نفع برده بودن چرا که قبل از آن انقلابهایی در کشورهای انگلاستان، هلند، آمریکا رخ داده بود که این نکته در مورد آنها صدق میکرد. در واقع این انقلابها از قبل راه را به انقلاب فرانسه نشان داده بودند.
گفتیم که انقلاب فرانسه موجب پدید آمدن تغییرات اجتماعی در فرانسه شد اما این تغییرات با آشفتگیهای خشونت آمیزی مانند اعدامهای فراوان در این دوران همراه بود بعد از این انقلاب فرانسه شاهد جنگهای ناپلئون بوده است و همچنین برگرداندن سلطنت در این کشور نیز انجام شده است. در نهایت نیز دو انقلاب دیگر در فرانسه اتفاق افتاده است تا کشور فرانسه به شکل امروزی تشکیل شده است.
بسیاری از مردم شروع انقلاب فرانسه را از حمله به شهر باستیل میدانند و اعتقاد دارند که در ان زمان نیز هنوز مردم در فکر براندازی حکومت نبودند. اما عده دیگری بر این اعتقاد هستند که شروع انقلاب فرانسه از مه 1789 بوده است . همچنین عدهای اعتقاد دارند که پایان این انقلاب در سالهای 1795 تا 1799 بوده است اما برخی دیگر سال 1804 را که ناپلئون اعلام امپراطوری نمود را پایان انقلاب میدانند. بخشی دیگر نیز وجود دارند که تمامی دوران ناپلئون یعنی تا سال 1815 را نیز جزئی از انقلاب فرانسه میدانند. اما به نظر میرسد که اکثراً آغاز تاجگذاری ناپلئون را پایان انقلاب فرانسه میدانند. توکویل از دانشمندان معاصر با انقلاب میگوید تلاش زیادی برای انقلاب انجام شد اما در نهایت نتیجه کار دموکراسی نبود. شاید به خاطر همین اعتقاد است که وی برخلاف همه سال شروع انقلاب را برابر با سال پایان آن میداند.
صدور انقلاب فرانسه از نظر نظامی با 4 شکست بزرگ و جبران ناپذیر همراه شد. شکست بزرگ اول در مقابل امپراطوری روسیه بود. شکست دوم و وحشتناک نظامیان فرانسه در این دوران برابر قوای متحده اروپا بود. در مرحله سوم بردهداران فرانوسی و متحدان فرانسه در مقابل قهرمان جنگهای داخلی آمریکا ژنرال پولیسیز سایمنت گرانت فرمانده نیروهای متحده امریکا شکست خوردند. در مرحله چهارم نیز فرانسه به طرز فاجعهانگیزی از نیروهای متحده پروس شکست خورد این شکست منجر به قانون سال 1878 با محتوای ضد پریشانگری انقلاب فرانسه، اصلاحات اجتماعی سیاسی 1881-1889 و تشکیل امپراطوری آلمان شد.
در مورد زمینههای انقلاب فرانسه نظرات گوناگونی وجود دارد یکی از متداولترین نظریهها دراین زمینه اعتقاد دارد که انقلاب فرانسه ناشی از برخورد بین طبقه اشرافی فئودالی با اعضای سرمایهدار طبقه متوسط جامعه بوده است.گروهی دیگر در مورد زمینههای پیدایش انقلاب فرانسه ادعا میکنند که این انقلاب نتیجه از کنترل خارج شدن حرکتهای اصلاحی گوناگون اشرافی و مربوط به قشر متوسط جامعه بوده است. اما نکتهای که در مورد انقلاب فرانسه صحیحتر به نظر میرسد این است که این انقلاب ناشی از برخی رفتارهای حاکمان پیشین در این کشور بوده است.
لویی پانزدهم تعداد زیادی جنگ به راه انداخته بود که باعث شد فرانسه به مرز ورشکستگی برسد. بعد از لویی پانزدهم نیز در زمان انقلاب آمریکا لویی شانزدهم از مستعمره نشینها حمایت کرده بود که همین موضوع به بدی اوضاع اقتصادی فرانسه دامن زد.. در همین زمان و با افزایش بدهیهای کشور فرانسه این کشور فاقد یک سیستم اقتصادی توانا بود که بتواند بدهیهای این کشور را مدیریت کند. در همین اوضاع بد اقتصادی کلیسای کاتولیک نیز برای محصولات کشاورزی مالیات تعیین کرده بود که این خود باعث بدتر شدن اوضاع میشد.
مردم میدیدند که با این اوضاع اقتصادی و رواج گرسنگی در فرانسه دربار لویی شانزدهم چگونه بودجه کشور را صرف خرجهای اشرافی دربار میکند. با فراگیر شدن گرسنگی بخش زیادی از پول صرف تهیه غذا شد و بودجهای برای دیگر فعالیتهای اقتصادی باقی نمیماند. فرانسه در آن دوران را میتوان یک ورشکست بزرگ اقتصادی دانست اما به جز جنبههای اقتصادی انقلاب فرانسه دارای زمینههای اجتماعی زیادی هم بود.
در اجتماع آن دوران فرانسه خشم از حکومت سلطنتی به شدت افزایش یافته بود. طبقه صنعتگران و بازرگانان از تسلط طبقه اشراف بر خود خسته شده بودند، آنها با زندگی و امتیازات هم طبقهای های خود در انگلیس و هلند آشنا بودند. همچنین در این دوران اکثریت مردم فرانسه از امتیازات و اختیارات بیش از حد روحانیون مذهبی به ستوه آمده و در سر خود آرزوی آزادی و جمهوریت را پرورش میدادند. این دوران در فرانسه برابر با عصر روشنگری بود.
انقلاب فرانسه تأثیرگذاری زیادی بر کشورهای دیگر در آن زمان و زمانهای بعد داشت این انقلاب را در زمانهای بعد میتوان سر سلسلهی انقلابهای آزادی خواهی در کشورهای دیگر اروپایی و حتی دیگر نقاط جهان دانست. پس شایسته است که نام انقلاب مادر را بر روی آن بگذاریم.
نتیجهگیری
نمیتوان از تاریخ فرانسه و تحولات این کشور گفت اما به انقلاب فرانسه توجه ویژهای نکرد، انقلابی که برای به دست آوردن آزادی و عدالت در آن کشور انجام شد، اما بعد از مدتی به بیراهه هدایت گردید. اما این انقلاب از نظر فکری به خوبی صادر شد و کشورهای زیادی را در جهان تحت تأثیر قرار داد.
گزارش و مقاله فوق گردآوری شده می باشد لذا هیچ مسئولیتی در مورد محتوا بر عهده گرد آورنده نیست .
منابع :میلیتاری، ویکیپدیا، راسخون، هفته