دو شب پیش مهران مدیری با حضور در پردیس کوروش صحبتهای جالبی را در مورد زندگی شخصی خود مطرح کرد. مدیری در این برنامه اعلام کرد که یازده سال است از یک مار پیتون نگه میداری میکند و برخلاف بسیاری از مردم که فکر میکنند او مرفه است، زندگی جمع و جوری دارد و در کودکی کارهایی از قبیل پادویی در پیراهن دوزی، حمالی و شاطری در نانوایی انجام داده است. مهران مدیری همچنین در این مصاحبه اعلام کرد در کارهای مشترک که او با برادران قاسمخانی داشته، آنها از او نقش بسیار پر رنگیتری در موفقیت آن مجموعهها داشتند.
بخشهایی از صحبتهای مهران مدیری در برنامه مصاحبه زنده او را در ادامه بخوانید
– زندگی من خیلی جمع و جور است و اصلا آن طور که میگویند نیست. من از یازده دوازده سالگی کار کردم٬ از شاطری در نانوایی و هشت ماه حمالی تا پادویی در پیراهندوزی و کارهایی از این دست. حالا هم زندگی چندان مفصلی ندارم.
– من ساعت دوست دارم و شش ساعت دارم. ماشین هم خیلی دوست دارم٬ اما فقط یک ماشین دارم.
– این افرادی که اطراف من میبینید محافظانی هستند که از جاهایی که دعوت شدهام٬ میآیند و کنار من قرار میگیرند. بنابراین من محافظ ندارم٬ جایی که دعوت میشوم از بخش تشریفات افرادی با من همراه میشوند.
– از هر دو بچهام راضی هستم و هر دو در تلاش هستند زندگی خوبی داشته باشند. فرهاد سرگرم آهنگسازی و خوانندگی است و شهرزاد طراحی لباس میخواند.
– یازده سال است که از یک مار پیتون نگهداری میکنم. وقتی پیش خودم آوردم ۶ ماههاش بود و الان ۲ متر و ۲۰ است. آزاد است و خودش شبها سرجایش میخوابد، خودم حمامش می برم و … خلاصه دنگ و فنگ زیاد دارد. این همان ماری است که در فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» هم او را دیدید.
– در چند وقت اخیر به بهانههای مختلف مهراب و پیمان در مورد قطع همکاری ما صحبت کردهاند. لازم است در اینجا این نکته را بگویم که مهراب و پیمان در مورد کارهایی که نویسندگی آنها را برعهده داشتند نقش بسیار بسیار مهمی داشتند و شاید در آن کارها من به عنوان کارگردان ۳۰ درصد نقش داشتم. همین وضعیت در مورد کارهایی که امیرمهدی ژوله و خشایار الوند نوشتند نیز وجود دارد. اینکه پیمان هم گفته شماره من را ندارد احتمالا شوخی کرده است٬ چون تا همین یکی دو کار اخیر زمانی که در بعضی بخشهای فیلمنامه سئوالی داشتیم با پیمان تماس میگرفتیم و صحبت می کردیم.
– خدا لعنت کند کسی که فیسبوک و اینستاگرام را راه انداخت. من از شما میخواهم به مدت ۱۵ روز از این فضای مجازی فاصله بگیرید. در این فاصله کتاب بخوانید٬ فیلم خوب ببینید و به موسیقی خوب گوش بدهید. حتی اگر هیچ کدام اینها را انجام نمیدهید فکر کنید٬ همین فکر کردن بسیار مثبت است. بعد از ۱۵ روز ببینید واقعا چه حسی دارید؟ واقعا حاضر هستید بعد از آن تجربه ۱۵ روزه به فضای مجازی بازگردید؟