دکتر محمود عزیزی میگوید هیچ ارزیابی از جشنوارههای هنری صورت نمیگیرد و مدیران فرهنگی تنها سنوات این رویدادها را پر میکنند. برای مثال هیچگاه بررسی نکردهایم که چرا جشنواره تئاتر و فیلم فجر و … هر بار تک درختی تنها هستند و ختی یک باغچه شکل نمیگیرد.
سمانه فراهانی: محمود عزیزی از آن دست هنرمندانی است که منتقد جشنواره های موضوعی نیست و تا به حال تجربه دبیری چندین جشنواره را داشته است. از دبیری افتخاری بخش فیلم- تئاتر جشنواره رحمت گرفته تا یازدهمین جشنواره تئاتر رضوی که این روزها در شهر بجنورد در حال برگزاری است. او معتقد به تمرکززدایی است و می گوید مسئولان نهادهای ذیربط باید از جشنوارههای موضوعی حمایت مالی بکنند و پیگیر حال جشنوارهها باشند. گفتوگویمان با او از جشنواره تئاتر رضوی شروع شد و با نقد نبود سیاستهای کلی فرهنگی پایان یافت.
یازدهمین دوره جشنواره تئاتر رضوی از دید شما به عنوان دبیر جشنواره چه ویژگیها و کاستیهایی داشت؟
جا دارد به دلیل حساسیت و نگاه دولت به این شکل از فعالیتها جشنواره تئاتر رضوی باید بیشتر دیده شود، اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به بودجه محدودی که دارد بیش از این نمی تواند قدم بردارد. ما بودجههای عدیده ای داریم که در اختیار نهادهای مختلف قرار می گیرد، اما به نظر می رسد کاستی این جاست که در این نهادها هر کس به دنبال کار خود است. زمانی که قرار است چنین جشنواره ای با این موضوع برگزار شود باید تمامی نهادهای ذیربط جویای حال شوند و کمکهایی داشته باشند چون وزارت ارشاد به تنهایی نمیتواند پاسخگو باشد و تا همین جا هم خوب جلو آمده است. برای چنین مضامینی باید نهادهای دیگر پا پیش بگذارند. اما جالب این جاست که در این دوره شاهد همراهی تمامی دوستان و پیشکسوتان عرصه تئاتر بودیم.
حمایتهای مالی از این جشنواره چه میزان بود؟
آن چه به من مربوط می شود این است که علی اصغر کاراندیش؛ معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سید جواد جعفری؛ مدیر عامل بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) دو پای سهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند که به یک توافق مالی رسیدند. من هیچگاه وارد این بحث که بودجه از کجا تامین شد، نشدم و تنها پرسیدم تا چه میزان می توانم هزینه کنم و آنها پاسخ دادهاند.
حضور هنرمندان به عنوان دبیر در یک جشنواره اتفاق مثبتی است، چرا که این هنرمند تجربیات ارزشمندی در حوزه مورد نظر دارد اما بسیاری از پیشکسوتان عرصه تئاتر در بجنورد و البته مسئولان این شهر موافق حضور دبیری بومی بودند و به حضور شما به عنوان دبیر این جشنواره نقد داشتند.حضور یک فرد بومی که با شهر مورد نظر آشنایی داشته باشد بهتر است یا هنرمندی پیشکوست؟
هر شهر را میتوان بهراحتی شناخت، اما اگر یک هنرمند بومی با در اختیار داشتن امکانات بتواند برای این جشنواره برنامه ریزی کند بینظیر است. ذات تمرکززدایی در موضوع تئاتر بر همین اصل شکل گرفته است. دوره ای ما برنامه ریزی کردیم که جشنواره را منطقه ای و استانی کنیم و هر استان با هنرمندان شهر خود جشنواره را شکل دهد. خروجی این استانها به جشنواره تئاتر فجر می رسید. این که یک استان با اعتماد به هنرمندان مسئولیتها را عهده دار شود، اتفاق خوشایندی است.
همه این سرزمین شهر من است و دوست ندارم به این شکل نگاه شود که این فرد برای این استان است و دیگری برای شهری دیگر. اگر بخواهیم منطقه ای حساب کنیم تمام هنرمندان متعلق به این منطقه سهم بسزایی دارند و شاید راحت تر بتوانند این جشنواره را مدیریت کنند اما فردی که انتخاب می شود تا چه میزان می تواند حضور هنرمندان از دیگر شهرها را سازماندهی کند؟ اگر چنین فردی وجود داشته باشد قطعا رای من این فرد خواهد بود.
ما هیچگاه کاستیهای یازده دوره جشنواره تئاتر رضوی را به صورت پژوهشی دنبال نکردیم تا بتوانیم از آنها تجربه استفاده کنیم. سوال این است گروههایی که در بسیاری از شاخههای نمایش در سالهای گذشته موفق بودند کجا هستند و چرا جز یکی دو گروه، از باقی گروهها خبری نیست؟
من و آقای لک به همه چیز فکر کردیم و معتقدیم باید مدیران نهادهای ذیربط در این جشنوارهها حضور داشته باشند، اما متاسفانه این فرهنگ و همافزایی در جامعه ما وجود ندارد. این جشنواره خود نوعی کارآفرینی محسوب می شود.
یکی از معیارهایی که باعث بهبود کیفیت یک جشنواره خواهد شد ثبات دبیر آن است تا با توجه به کم و کاستیهای دوره قبل برنامه ریزی بهتری داشته باشد. اگر برای دوره بعدی به شما پیشنهاد دبیری این جشنواره شود آیا می پذیرید و حضور مجدد شما می تواند در بهبود کیفیت جشنواره دوازدهم رضوی موثر باشد؟
این دوره جشنواره مانند دوره های قبل برنامه هایی داشته که باید آن را ارزیابی کرد. این کار شماست که امتیازات و کاستیهای هر دوره را بسنجید و منبع سوال ایجاد کنید. شما باید از مسئولانی که این جشنواره را راه انداختند بپرسید. امروز من دبیر هستم و ممکن است احساس کنم اگر به من مجددا پیشنهاد دبیری بدهند نوع مطالبات من متفاوت باشد و آنها نپذیرند. اگر این اتفاق رخ دهد مشخص میشود در جای دیگری این تصمیم گرفته می شود. به این شکل نیست که دو گزینه در نظر گرفته شود و با ارزیابی برنامههای هر دو گزینه،نفر مناسب تر را انتخاب کنیم. مطرح کردن مشکلات به معنای براندازی نیست بلکه تصحیح مشکلات است.
ارزیابی صورت نمی گیرد و ما تنها سنوات این جشنواره ها را پر می کنیم. مانند جشنواره تئاتر و فیلم فجر، تئاتر و سینمای مقاومت که هیچ گاه بررسی نشده و نمی دانیم چرا جشنواره هر بار یک درخت میشود و باغچه ای شکل نمی گیرد. شما باید از کارگزاران فرهنگی جامعه پرسش کنید که اگر قرار است فردی هم تغییر کند باید براساس یک دستورالعمل در اداره هنرهای نمایشی باشد تا با ثبات فرد جریانسازی اتفاق بیافتد.
چرا هنوز تکلیف مان روشن نیست با وجود این که یک نظام جمهوری اسلامی داریم. باید اشکالات را بیابیم که چطور تنها چهار نفر متقاضی حضور در کمیسیون فرهنگی می شوند. شاید با یافتن پاسخ این پرسشها به چاره اندیشی برسیم. رویایی برنامه ریزی میکنیم و توقع خروجی منطقی داریم، در حالی که رویا نمی تواند خروجی عقلانی داشته باشد و در نهایت همین می شود. کدام یک از جشنوارههای سینمایی ما رنگ و بوی ملی و منطقی دارند. اگر از جشنوارههای دفاع مقدسی توپ و تانک را بیرون بکشیم چه می ماند؟ در حالی که نباید جشنوارهها را محدود کرد. ما دائم خط کشی می کنیم و در نهایت اتفاقی رخ نمی دهد. تا زمانی که ما نگاه عام نداشته باشیم هیچ توقعی نمی توانیم داشته باشیم. به این شکل جشنواره رضوی تبدیل به حلقه ای می شود که به حلقه دیگری متصل نشده است. فردی می آید و بعد فرد دیگری، و به این ترتیب جشنواره هیچگاه به یک زنجیره تبدیل نمی شود. ما نیازمند سیاست کلان فرهنگی هستیم. زمانی گفتند خانه ملت قادر نیست به همه مسائل بپردازد. شورای عالی انقلاب فرهنگی راهاندازی شد، اما چند خروجی در این سالهایی که این تشکل شکل گرفته داشته ایم؟ اگر این اتفاق رخ می داد ما نیازی به مصوبات مجلس نداشتیم، چرا که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بالاتر از مجلس است. حرفها عنوان می شود اما هیچ مهندسی وجود ندارد، تنها حرفی زیبا و رویایی است. این همه حرفهای قشنگ فایده ای ندارد زمانی که هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. بسیاری از پروژههای فرهنگی ما با توجه به امکاناتی که در اختیار داریم ماضی بعید به نظر می رسد.
توجه مسئولان به کمیت مسائل به جای کیفیت، باعث شده جشنوارهها تنها یک هفته برگزار شود و به فراموشی سپرده شوند. گروههای تئاتری هم رو به کارهای جشنواره ای و شابلونی می آورند که بودجه ای دریافت کنند.
گروه تئاتر مقصر نیست. نویسنده و کارگردان هیچگاه نمی توانند بگویند که شغلی دارند،پس به ناچار برای تامین هزینه رو به کارهای جشنواره ای می آورند. آدمی در یک جای دنیا پنج کتاب می نویسد و یک جزیره خریداری می کند، اما در این جا فردی 20 کتاب مینویسد و در نهایت هزینه های ضروری زندگی اش هم تامین نیست. این به ساختارها و مناسبات قانونی و جایگاه شغل بازمی گردد.