مقدمه
به گزارش نسیم ورد ، ایالات متحده آمریکا کشوری در قاره آمریکای شمالی است. شهر واشنگتن پایتخت این کشور به حساب میآید. آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا را به خود اختصاص داده است. آمریکا از نظر جمعیت و پهناوری به عنوان سومین کشور دنیا شناخته میشود و نظام حکومتی ان در چارچوب قانون اساسی و بر اساس سیستم جمهوری فدرال بنا شده است. در این مقاله تلاش داریم تا به ساختار قدرت سیاسی در این کشور و همچنین نقش فدرالیسم در آن بپردازیم.
نظام سیاسی
نظام سیاسی این کشور بر پایه یک قانون اساسی و به شکل یک نظام فدرالی است. این موارد را میتوان جزء خصوصیات حکموتی این کشور به حساب آورد. یکی از بارزترین مشخصههای نظام سیاسی در آمریکا سیستم تفکیک قوا میباشد که به اجرا درآمده است.
کسانی که اعلامیه استقلال امریکا و همچنین قانون اساسی ایالت متحده را تنظیم کردهاند در آن زمان نگرانی زیادی از ظهور یک نظام سلطنتی مانند چیزی که در اروپا رایج بود داشتند. پس به دلیل همین نگرانی نظام سیاسی خود را به شکلی طراحی کردهاند که هیچ شخص و یا نهادی نتواند قدرت را به صورت کامل به دست بگیرد.
در آمریکا قوه مقننه دارای دو مجلس شامل مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده امریکا است. قوه مقننه و یا همان کنگره ایالات متحده آمریکا مسئولیت تمامی قانونگذاری در این کشور را بر عهده دارد. برای انتخاب نمایندگان این مجالس تنها رای مردم تعیین کننده است و هیچ نهادی نمیتواند آنها را منحل کند. در کشور آمریکا رئیس جمهور به عنوان ریاست قوه مجریه نیز به وسیله رأی مردم انتخاب میشود. این انتخاب از طریق آرای مجمع انتخاباتی انجام میشود. و در انتخاب مشاورانش به عنوان وزرا اختیارات کاملی دارد. در آمریکا رئیس جمهور احتیاجی به رای اعتماد کنگره ندارد و کنگره نیز این قدرت را ندارد که با دادن رای عدم اعتماد دولت و وزرا را برکنار کند.
در آمریکا قوه قضائیه به صورت مستقل عمل میکند و قوه مجریه و قوه مقننه نمیتوانند دخالتی در تصمیمگیریهای قوه قضائیه داشته باشند. قوه قضائیه در این کشور با نام دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا شناخته میشود. رئیس جمهور و کنگره این قدرت را ندارند که تصمیمات این دیوان را باطل اعلام کنند.
همانطور که گفته شد رئیس جمهور آمریکا قدرت و مشروعیت خود را از رای مردم به دست میآورد و نیازی به پاسخگویی در مقابل کنگره ندارد اما در همین حال برای انتخاب وزرا باید بتواند دو سوم رای مثبت مجلس سنا را به دست بیاورد. در آمریکا رئیس جمهور همواره باید نظرات و دیدگاههای نمایندگان ملت را در نظر داشته باشد چرا که بودجه کشور باید به تصویب مجلس نمایندگان برسد. کنگره از طریق دیگری نیز میتواند بر رئیس جمهور نظارت خود را اعمال کند و ان حق استیضاح رئیس جمهور است . در صورتی که رئیس جمهور آمریکا تخلف آشکاری را مرتکب شود طرح استیضاح او میتواند در مجلس نمایندگان مطرح شده و در صورت تصویب با رای اکثریت، نمایندگان سنا با تشکیل دادگاهی رئیس جمهور را محاکمه کرده و به اتهامات او رسیدگی میکنند. در ابتدا رئیس جمهور دفاعیات خود را مطرح میکند و پس از آن سناتورها نظر نهایی خود را در مورد این اتهامات اعلام میکنند. رئیس جمهور در چنین دادگاهی مجبور است رای اکثریت سناتورها را به دست بیاورد چرا که در غیر این صورت از مقام خود برکنار میشود.
رئیس جمهور آمریکا در مقابل نظارت کنگره دارای حق وتوی مصوبات قوه مقننه است. او میتواند در صورت نیاز تصمیمات مجلس نمایندگان و سنا را رد کند. این قدرت برای رئیس جمهور میتواند از ظهور دیکتاتوری اکثریت جلوگیری کند چرا که دیگر نمایندگان کنگره قادر نیستند، تصمیماتی بر خلاف مصالح عمومی جامعه آمریکا اتخاذ کنند. اما با این وجود حق وتو برای رئیس جمهور امریکا نامحدود نمیباشد و کنگره قادر است با به دست اوردن دو سوم مجموع نمایندگان، مجلس نمایندگان و سنا وتوی رئیس جمهور را باطل اعلام نماید. البته باید گفت که در اکثر موارد کنگره به دلیل دارا بودن ساختار دو حزبی قادر نیست وتوی رئیس جمهور را باطل کند. اما همین قانون در مواردی که رئیس جمهور قصد کارشکنی داشته باشد میتواند جلوی اقدامات او را بگیرد.
همانطور که گفته شد سومین نهاد قدرتمند در آمریکا قوه قضائیه یا دیوان عالی فدرال میباشد. رابطه این نهاد با رئیس جمهور بدین شکل تعریف شده است که از یک سو رئیس جمهور اعضای آن را برای تأیید به کنگره معرفی میکند و از سوی دیگر این دیوان بر علیه رئیس جمهور میتواند، اعلام جرم نماید. در صورت اعلام جرم دیوان عالی فدرال بر علیه رئیس جمهور پرونده استیضاح او به جریان میافتد . قوه قضائیه و کنگره در این کشور دارای روابط متقابل هستند بدین صورت که از یک سو کنگره افراد معرفی شده توسط رئیس جمهور برای عضویت در قوه قضائیه را تایید میکند و از سوی دیگر قوه قضائیه این قدرت را دارد که در صورتی مصوبات کنگره برخلاف قانون اساسی باشد، آن را باطل اعلام کند. رای قوه قضائیه به عنوان ضامنی برای اجرای قانون اساسی محسوب میشود و برای کنگره و رئیس جمهور الزامآور میباشد.
فدرالیسم در آمریکا
فدارالیسم در حکومتها به دو صورت تقسیمبندی میشود. اولین شکل از حکومتهای فدرالی حکومتهایی هستند که تقسیمات را بر اساس مبانی جغرافیای انجام دادهاند و به تفاوتهای قومی و زبانی توجه چندانی نکردهاند، دولت فدرال آمریکا را نیز میتوان جزئی از این گروه حکومتهای فدرالی دانست. به این گروه از حکومتهای فدرالی دولتهای فدرال ملی گفته میشود. در کشور آمریکا فدرالیسم را میتوان به شکل یک رابطه در حال تکامل میان دولتهای ایالاتی و دولت مرکزی ایالات متحده تعریف کرد. دولت آمریکا با گذر زمان از یک سیستم دوگانه فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافته است. از آنجایی که نهادهای سیاسی در ایالات مختلف از قبل وجود داشتند، پس قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند. اما در بسیاری از موارد حقوق و مسئولیتهای دولتهای ایالاتی و مقامات دولتی را در مقابل دولت مرکزی ذکر میکند. دولت مرکزی قدرتهای خاصی را در اختیار دارد که در قانون اساسی این کشور ذکر شدهاند. برای مثال حق وصول مالیات و اعلام جنگ از جمله ابزار قدرتی است که در دست حکومت مرکزی میباشد.
نتیجهگیری
ساختار قدرت در آمریکا به گونهای طراحی شده است که با احتمال به وجود آمدن هرگونه دیکتاتوری در نهادهای مختلف مقابله شود.
گزارش و مقاله فوق گردآوری شده می باشد لذا هیچ مسئولیتی در مورد محتوا بر عهده گرد آورنده نیست .
منابع: ویکیپدیا، خوشیاران، تابناک
مطلب خوب و با ارزشی بود
خواهشا یه مطلب تاریخی از اوایل شوروی سابق و استالین و فروپاشی آن بنویسید
سلام
حتما