مقدمه
به گزارش نسیم ورد ، حکیم ابولقاسم فردوسی توسی سخن سرا و شاعر بزرگ ایرانی است که در بین تمامی فارسی زبانان شناخته شده است. در این مقاله به زندگی، آثار و تأثیرات این شاعر بزرگ در عصر حاضر میپردازیم.
فردوسی
تولد فردوسی را در سال 319 خورشیدی دانستهاند اما در مورد مرگ او باید گفت که تا چهار سده بعد از زمان او سال مرگ او در نوشتههای کهن نیامده است. نخستین نوشتهای که از تاریخ مرگ فردوسی یاد کرده است مقدمه کتاب شاهنامه بایسنغری است. که برای مرگ او سال 416 هجری قمری را آورده است. در زمانهای بعد بی پایه بودن برخی از نوشتهها در این کتاب ثابت شد و باعث شک و شبهه در تاریخ دقیق مرگ فردوسی شده است. به طور تقریبی میتوان گفت که فردوسی بین سالهای 405 و 411 هجری قمری از دنیا رفته است.
مقبره او در باغ خود او در توس قرار دارد و دلیل این موضوع هم این است که به دلیل شیعه بودن واعظ طبرستان از به خاک سپاری فردوسی در قبرستان مسلمانان جلوگیری کرده است. مقبره این شاعر بزرگ ما بین سالهای 1307 و 1313 به دستور رضا شاه بازسازی شده است. شیعه بودن فردوسی با توجه به منابع زیادی قابل اثبات است اما در مورد مذهب و شاخه شیعه بودن او نمیتوان به طور قطعی نظر دارد. مشخص نیست او جزء شیعیان دوازده امامی بوده است و یا او را باید یک شیعه زیدی و یا اسماعیلی دانست. به هر حال با توجه به نوشتههای او میتوان گفت که اونسبت به مذهب خود یعنی تشیع دارای تعصباتی بوده است.
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود. زندگی او در دوران سامانیان آغاز شد در این دوران جنبشهای استقلال خواهی و هویت طلبی در بین ایرانیها آغاز رواج پیدا کرده بود. شاهنامه را میتوان تنها سرودهای دانست که به طور قطع میتوان به فردوسی نسبت داد. پژوهشگران اعتقاد دارند که فردوسی سرودن شاهنامه را از سن سی سالگی و بر پایه شاهنامه ابومنصوری آغاز کرده است. سرودههای زیادی را به فردوسی نسبت میدهند که به دلیل نبودن دلایل و منابع کافی برای این ادعاها نمیتوان به طور قطع در مورد آنها صحبت کرد برای مثال شاهنامهای به اسم یوسف و زلیخا را نیز به وی نسبت داده شده است. همچنین هجونامهای بر ضد سلطان محمود نیز به فردوسی نسبت داده شده است که باز هم نمیتوان به طور قطع در مورد آن احضار نظر کرد. اما شاهنامه خود به تنهایی به اندازهای با ارزش است که برای اثبات بزرگی و توانایی فردوسی کافی میباشد. این کتاب یکی از مهمترین وتأثیرگذارترین کتابههای ادبیات پارسی است. فردوسی این کتاب را در سال 384 هجری قمری یعنی سه سال پیش از بر تخت نشستن سلطلن محمود غزنوی به پایان رساند.
گفتیم که آغاز زندگی فردوسی مصادف بود با دوران سامانیان و شاهان سامانی به ادب فارسی علاقه بسیاری داشتند. فردوسی در شهری میزیست که همگان به داستانهای ایرانی علاقه داشتند. علاقه شدید فردوسی به داستانهای کهن ایرانی در دیباچه شاهنامه واضح است. همانطور که گفته شد اعتقاد بر این است که فردوسی سرودن شاهنامه را در سن سی سالگی و بر اساس شاهنامه ابومنصوری آغاز کرده است. اما میتوان حدس زد که به احتمال زیاد با توجه به تواناییهای این شاعر بزرگ وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداخته است وهیچ بعید نیست که بخشهایی از شاهنامه را نیز در همین دوران جوانی سروده باشد. گمان میشود داستانهایی مانند “رستم و سهراب” “رستم و اسفندیار” “سیاوش” در زمان جوانی وی سروده شده باشد.
شاهنامه یکی از بزرگترین حماسههای جهان است. این کتاب شاهکار حماسه فارسی زبانان است و نیز میتوان آن را بزرگترین سند هویتی فارسی زبانان دانست به شاهنامه لقب قرآن عجم را دادهاند. شاهنامه اثری منظوم است که در حدود پنجاه هزار بیت میباشد. سرایش آن در حدود سی سال زمان برده است. فردوسی خود در این باره میگوید: بسی رنج بردهام در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی آخرین ویرایشهای شاهنامه در سالهای 400 و 401 هجری قمری انجام شده است.
موضاعاتی که در شاهنامه به آن پرداخته شده است، بیشتر شامل احوال، پیروزیها، شکستها، ناکامیها و دلاوریهای ایرانیان از کهنترین دوران تا سرنگونی دولت ساسانی به دست تازیان است. شاهنامه علاوه بر دارا بودن سیر خطی تاریخی ماجرا، دارای داستانهای مستقل پراکندهای نیز میباشد که از آن جمله میتوان به داستانهای زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان اشاره نمود. داستانهای رستم و سهراب و رستم و اسفندیار را میتوان جزء شاهکارهای داستانی در جهان دانست.
بن مایه بسیاری از داستانها در شاهنامه ساخته فردوسی نیست و این داستانها از دیرباز در بین ایرانیان رواج داشته است. مثلاً در کتب کهن پهلوی اشاراتی به قهرمانان شاهنامه شده است. همچنین در اوستا نیز اشاراتی به قهرمانان شاهنامه شده است. معمولاً داستانهای حماسی همگی این خصوصیت را دارند به این معنا که قبل از نوشته شدن برای مدت طولانی به صورت دهان به دهان در بین مردم رواج داشته است. اما با این وجود مأخذ اصلی فردوسی برای به نظم کشیدن داستانهای شاهنامه به طور حتم شاهنامه منثور ابومنصوری بوده است که مدتی قبل از آن توسط یکی از سپهداران ایراندوست خراسان گردآوری شده است.
شاهنامه را میتوان نگهبانی به جا و شایسته برای سنتهای ملی و شناسنامه قومی ایرانیان دانست. شاید اگر این اثر بزرگ نبود امروزه بسیاری از آداب و عناصر مثبت فرهنگی ایرانیان از بین رفته بود و حوادث تاریخی باعث میشدند که قسمت زیادی از اداب و فرهنگ پیشنیان ایرانیان از بین برود. شاهنامه را نمیتوان تنها اثری ادبی و شاعرانه دانست بلکه این اثر مانند تبارنامهای است که هر بیت ان ریشه در اعماق آرزوها و خواستههای ملت کهن ایران دارد. ملتی که از زمانهای کهن همواره نیکی و روشنایی را ستوده ، با بدی و ظلمت در ستیز بوده است. شاهنامه حاوی شصت هزار بیت است و دارای سه دوره تاریخی اساطیری، پهلوانی و تاریخی میباشد. شاهنامه بیانگر نبرد بدون توقف بین نیکی و بدی است.
نتیجه
ادب و فرهنگ این سرزمین بدون شک به مقدار زیادی به این شاعر بزرگ و اثر جاودانه او مدیون است. او توانست سهم بزرگی در حفظ و زنده نگه داشتن بسیاری از عناصر مثبت فرهنگی ایرانیان داشته باشد.
گزارش و مقاله فوق گردآوری شده می باشد لذا هیچ مسئولیتی در مورد محتوا بر عهده گرد آورنده نیست .
منابع: ویکیپدیا، کارا کتاب، آسمان کافینت