از عواقب اسراف در آپلود عکس های جدید این است که مجبور میشوی به عکس های آرشیوی و قدیمی روی بیاوری. بابک جهانبخش این موضع را خوب درک می کند.
کاملاً از تصویر مشخص است که خودِ رضا گلزار هم متوجه این موضوع شده که در خوانندگی به هیچ جا نخواهد رسید، ولی خب همچنان دارد تلاشش را میکند و این تلاش ستودنی است!
هیچگاه مشکلات خانوادگی را وارد محیط کاری نکنید. اگر هم قصد دارید وارد بکنید، مثلِ مهراب و شقایق بکنید!
در ثانی این چیزی که ما میبینیم بیش از آنکه گریم باشد، ماساژِ مغولی است.
از عرش به فرش رسیدن که میگویند، همین است. تا همین یک ماه پیش عارف با کمتر از ببر و ایگوانا عکس نداشت، ولی حالا نوبت به این کره خرِ خوش عکس رسیده است.
امید حاجیلی با این پستِ خود، دکورد کامنت “کوفتت بشه” در یک عکس را شکست و آن را از آن خودش کرد. بیشتر این کامنت ها هم متوجه آن ته دیگ لعنتی بودند که کاملاً حق را به عزیزان می دهیم.
علاوه بر دوربین و لامپ، پنکه هم به یکی از ابزار های اصلی عکاسان عزیز تبدیل شده است. آن هم نه هر پنکه پیزوری ای، پنکه ی مــَرد که توان ایجاد این جلوه های ویژه بصری را داشته باشد.
سهراپ پاکزاد در حال مرور یکی از خاطرات کودکی اش در لب ساحل مازندران. خاطره ای که اینگونه او را مبهوت و متزلزل کرده است… خدا لعنتشان کند…
استاد جمشید مشایخی و بانو شب گذشته میهمان خندوانه شدند و شبی خوب برای رامبد و برنامه اش رقم زدند.
– پول خرد بده. نداری هم به سلامت.
+ دمت گرم حاج آقا.
سلفی نوید محمدزاده، شب گذشته در حال بلیط فروشی برای فیلم لانتوری در پردیس کوروش. میگویند نوید پس از حال و هوایی که شب گذشته برایش ایجاد شده، بازیگری را کلا کنار گذاشته و قصد دارد مِن بعد در سینما کوروش بلیط فروشی کند.
“ای کاش کودکی ساکن منطقه 19 تهران بودم،
تا با هر فریادِ دلبرانه ات، گم میشدم در حادثه ی دل، و با نعره ای از اعماق خشتکشم بلند ترین “بـــَلـــِه”ی خاورمیانه را سر میدادم…
تا همه جنبندگان این شهر خاکستری بدانند که،
من هر شب مسواک میزنم.”
جای دارد تشکر کنم از استاد عزیزم گُلما یَغرویی که الهام بخش بنده در این سروده بودند.
ایرج نوذری عکسی از دوران کودکی اش در فرانسه به اشتراک گذاشته. پیدا کردنش هم کار سختی نیست، چون که ایرج از همان کودکی مثل همین الان اختلاف حجم فاحشی با هم سن و سال هایش داشت.
سیروان خسروی در حال تمرین و تمرکز برای آهنگسازیِ یک برنامه در شبکه “افق”.
از دیروز بین چهره ها یک کمپینی راه افتاده و همه گیر شده است که خواهان تصویب قانون حمایت از حیوانات در مجلس است. جدا از اینکه اگر این موضوع در صحن علنی مطرح شود با خنده ی هیئتیِ نمایندگان مواجه خواهد شد، بهتر است در حال حاضر بدنبال حقِ حیات برای حیوانات باشیم، تا تصویب قانون رسمی حمایت از این زبان بسته ها!
در ثانی لوگویی هم که برای این کمپین طراحی شده خیلی نزدیک به یکی از نماد های معروف و پرحضور در جای جایِ کشور است، باید در آن تجدید نظر شود تا شر نشده!
ترانه علیدوستی با این عکس از سکانس ماندگار فیلم «کلوزآپ» ساخته زنده یاد کیارستمی به همراه شعری خواندنی از زنده یاد شاملو، یاد و خاطره این دو عزیز را در چهلمین روز درگذشت استاد کیارستمی، زنده کرد.
در ادامه جنبش مدنیِ “من هم گوش دارم”.
سپاس از الناز شاکردوست.
مینا ساداتی و دسته گل آفتابگردان، از قاب دوربین کوروش جوان. مینا هم از آن دسته معدود بازیگرانی است که در اکثر مواقع در حال شرکت در کمپین “عکس بدون آرایش” است و خودش هم از این موضوع خبر ندارد!
و سلفی های سوررئال جناب عرب نیا که کماکان ادامه دارند. جرأت اعتراض هم نداریم، ناگهان دیدی در راستای انتقام از اعتراضمان شورید و پدر جدمان را آورد جلوی چشممان! شوخی ندارد!
عبدالرضا کاهانی از وقتی مطمئن شده که فیلمش اکران بشو نیست، فریم به فریم فیلمش را دارد روی اینستاگرام آپلود میکند تا با زیرکی تمام به سبک دفترچه های انیمیشن قدیمی قانون را دور بزند. با این روند، حدود بیست و دو سال دیگر اگر با سرعتِ مناسب صفحه آقای کاهانی را بالا و پایین کنید میتوانید فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» را ببینید، تنها مشکل باقیمانده دیالوگ های آن است که طبق سلیقه خودتان میتوانید آن را حدس بزنید!
همان طور که میبینید علی شادمان در مرحله “افسردگیِ پس از بازگشت به میهن” به سر میبرد. موردی که برای علی خیلی مزمن شده، چون از تور یک ماهه اروپاگردی به وطن بازگشته است! امیدواریم هر چه زود تر به حالت طبیعی بازگردد.
صبح امروز سعید عبدولی مرد مظلوم کشتی ایران سومین مدال کاروان ورزشی ایران و اولین مدال تیم کشتی کشورمان را کسب کرد تا روند موقیت ایران در المپیک و خوشحالی مردم ادامه دار باشد. البته حذف ناباورانه حمید سوریان و ضربه فنی شدنش این موفقیت را تحت تاثیر خود قرار داد و تا حدودی آن را کم رنگ کرد. تبریک به سعید عزیز. ای کاش در المپیک قبلی هم از قابلیت های غیر فنی و کلامی خود استفاده میکردی و مثل امروز شرایطی را بوجود می آوردی که ار ترس خدشه دار شدن عفت مسابقات، جرئت خوردن حقت را نداشته باشند!
تنها نکته قابل اعتنای این عکس، تغییر رنگ شالِ رامین پرچمی از سبز به بنفش است. تغییری که به خودش مربوط است و بهتر است ما خودمان را قاطی این بحث ها نکنیم! والا!
چهره حمید فرخ نژاد بعد از ضربه فنی شدن حمید سوریان و تلاش های جواد خیابانی برای عادی نشان دادن موضوع.
با اینکه حمید سوریان، نابغه کشتی دنیا با کمترین میزان آمادگی روی تشک رفت و خیلی بد شکست خورد، ولی حمایت رفقای سینمایی اش را همراه خود دید. ما نیز به پاس آن ده دوازده مدال طلایی که برای کشورمان آورده، به حمید خسته نباشید و “فدای سرت” میگوییم. بنظر می آید وقت آن فرا رسیده که حمید سوریان پس از سال ها افتخار آفرینی، کشتی را کنار بگذارد و وارد شورای شهر بشود.
حمایت متفاوت امیر آقایی از حمید سوریان. (اشاره به هفت طلای جهانیِ حمید سوریان).
جواب مردم و مسئولین و مربی کم بود، حالا حمید سوریان باید جواب احساسات و تنگی نفس استاد پرستویی را هم بدهد!
زیبا بروفه، بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون در مراسم رونمایی از کتاب «قصه های دهه شصت».
عکس یادگاری پانته آ بهرام و ستاره اسکندری با رضا یزدانی پس از تماشای کسنرت رضا در تهران. همان طور که میدانید گرفتن عکس یادگاری با خواننده یکی از قوانین و شروط حضور چهره ها در کنسرت است.
و اینگونه میشود که یک فینگیلی و زبان فسقلی اش، دو عدد قهرمان المپیک را تحت الشعاعِ حضور خود قرار می دهد!
محمود خان پاک نیت و همسر هنرمندش مهوش صبر کن با یک گلدان زیبا در حال رفتن به عیادت یک عزیز و یا بازدید از یک جا و یا عرض تبریک به یک شخص هستند. خانم صبر کن با نقشی که در سریال یوسف پیامبر داشت خیلی خو گرفته بود و با گذر سال ها همچنان با ظاهری مثل کاریماما در منظر عموم ظاهر می شود.
غزل خانم شاکری هم در مراسم رونمایی از کتابی که در بالا گفتیم، حضور داشت. به امید حضور بیشترِ غزل در مراسمِ دیگر!
حسن ریوندی این سلفی را به اشتراک گذاشته و نوشته: در کنار یوسف صیادی، رضا ایرانمنش و مصطفی فیروزیِ عزیز.
مطلوب است پیدا کردنِ مصطفی فیروزی عزیز. (2.5 نمره)
امیر حسین آرمان و لادن مستوفی در یک کافه میهمان هادی قندی، مجری “شیرینِ” کشورمان بودند.
دعاهای همه ما بدرقه راه حسین محب اهری عزیز برای تکمیل روند درمانش است. یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکرُهُ شِفآءٌ.
تصاویری که میبینید مربوط به مراسم معرفی برترین های لیگ برتر نیست، بلکه جشن عروسی سعید عرب خواننده خونگرم و خوش صدای کشورمان است. آرزوی خوشبختی داریم برای سعید عزیز.
کَل کَل کتایون ریاحی و قالی کرمان به مراحل حساس و هیجانی خود رسیده است!
سلفی والیبالیست های خوشحال از صعود در کنار کیانوشِ قهرمان در خیابان های دهکده المپیکِ ریو دوژانیرو.
میترا حجار و نماد معاون پادشاه که آن را با افتخار از کالیسی، پادشاه آینده وستروس دریافت کرده است. (اونایی که گیم آف ترونز ندیدن، نیان تو صفحه من، مِرسی. اَه)
دیگر شرمنده، سانسور بهتر از این از دستم برنمی آمد. چون سلفی سهراب مرادی خیلی خوب بود حیفم آمد در مطلب نباشد، لذا مجبور بودم خودم دست بکار شوم. بازم شرمنده (ایموجی میمونی که دستانش را روی چشمانش گذاشته).
عباس پسر خیلی خاکی و سر به راهی بود. نمیدانم ناگهان چه شد که او هم به عینک گرد و عکس های پر نور روی آورد…
وقتی از صبح تا عصر کلی زحمتِ بی شائبه کشیده ای و در عروسی مجبوری با یک نفر روبوسی کنی.
سلفی شادِ کامبیز دیرباز و نیاز خانم، پست آخر شماره امروز است. لب هایتان مثل همین عزیزان خندان باشد. تا فردا، بدرود.
یا علی.