چرا به بیماریهایی مانند HIV و مالاریا که سالانه جان میلیونها نفر را میگیرند، دنیاگیری گفته نمیشود؟
[ad_1]
هیاهو درمورد ملیگرایی واکسن و به اشتراک گذاشتن دوزهای واکسن کووید ۱۹ مسئلهای اساسی را تحتشعاع قرار میدهد: تعریف منصفانه از آنچه دنیاگیری محسوب میشود، چیست؟ استفاده از این واژه فقط با معناشناسی مرتبط نیست بلکه وابسته به این موضوع است که مرگ یا زندگی چه کسانی برای ما اهمیت دارد.
همانطور که سطوح بالای پوشش واکسیناسیون در کشورهای پردرآمد شهروندان آنها را قادر میسازد تا بهتدریج زندگی عادی خود را از سر بگیرند، بیشتر تمرکز در پایتختهای کشورهای گروه هفت از مبارزه با کووید ۱۹ به پیشگیری از دنیاگیریهای آینده درحال تغییر است. منطقی است که آنها زمان را غنیمت شمرده تا از خود دربرابر تهدیدهای آینده محافظت کنند. اگرچه این وضعیت برای بقیهی جهان، تکرار الگویی قدیمی است: وقتی یک دنیاگیری دیگر تهدید حادی برای زندگی در کشورهای پردرآمد نیست، تمرکز منابع از روی آن برداشته میشود.
این همان اتفاقی است که درمورد دنیاگیریهای گذشته مانند HIV و ایدز و سل اتفاق افتاده است: اقدامات سرنوشتسازی برای مهار تهدید ناشیاز آنها برای زندگی در کشورهای ثروتمند صورت گرفت، اما با برطرف شدن مشکل جهان ثروتمند، به بیماری اجازه داده شد در کشورهای آسیبپذیرتر و فقیرتر بماند و جان میلیونها نفر را بگیرد.
منطقهای نمادین از آرامگاه کارکنان بهداشت آفریقای جنوبی که یکی از کشورهایی است که از همهگیری HIV و ایدز بیشترین آسیب را متحمل شده است
نشست امسال گروه هفت با چهلمین سالگرد انتشار اولین خوشه از موارد ایدز مصادف بود. تاملبرانگیز است که چهار دهه مشغول مبارزه با آخرین دنیاگیری بزرگ بودهایم که بیش از ۳۴ میلیون نفر براثر آن جان خود را از دست دادند. سل که تا حد زیادی در کشورهای پردرآمد فراموش شده است، هنوز هم هر سال جان ۱/۴ میلیون نفر را میگیرد.
با وجود این واقعیت که HIV و ایدز، سل و مالاریا هر سال میلیونها نفر را در کشورها و مناطق مختلف جهان به کام مرگ میفرستند، این بیماریها دیگر با عنوان دنیاگیری مطرح نیستند، بلکه بهطورکلی همهگیری یا بیماریهای بومی نامیده میشوند. این تمایز پیامدهای نگرانکنندهای دارد: وقتی از اصطلاح همهگیری استفاده میکنیم، به دنیاگیری اشاره میکنیم که دیگر مردم کشورهای ثروتمند را نمیکشد و منظور ما از بیماری بومی، بیماری است که جهان میتواند از آن خلاصی پیدا کند اما این کار نکرده است.
اچ آی وی و ایدز، سل و مالاریا نباید بهعنوان همهگیری یا بیماری بومی برچسپ زده شوند. آنها دنیاگیریهایی هستند که در کشورهای ثروتمند از بین رفتهاند. اینکه به آنها اجازه دهیم که در مناطق دیگر وجود داشته باشند، انتخابی سیاسی و تصمیمی مرتبط با بودجه است.
اکنون کشورهای با درآمد متوسط و پایین از این نگرانند که همین اتفاق درمورد کووید ۱۹ نیز رخ دهد. شنیدن گفتگوهای مردم دراینباره که ویروس جدید بومی میشود، باعث نگرانی میشود، خصوصا که سازمانها و ابتکارهای برجسته درزمینهی مبارزه با دنیاگیری، پیشنهادهای جدیدی برای رویکردها و تأمین بودجه آمادگی و مبارزه با دنیاگیریهای آینده مطرح میکنند.
آیا آنها منابع عظیم جدید را برای محافظت دربرابر تهدیدهای بیماریهای عفونی آینده بسیج میکنند، درحالیکه مبارزه دربرابر کووید ۱۹، HIV و ایدز، سل و مالاریا، فلج اطفال، هپاتیت و دیگر تهدیدهای موجود در فهرستی طولانی را بدون بودجه و ناتمام رها میکنند؟ یا اینکه بدتر، آیا پولی را که برای مبارزه با دنیاگیریهای پیشین مانده است، صرف پیشگیری از دنیاگیریهای جدید خواهند کرد؟
با وجود تمرکز روی دسترسی عادلانه به ابزارهای مبارزه با دنیاگیریها، بهنظر نمیرسد این ابتکارات به این نکته اساسی توجه کنند: تا زمانی که دنیاگیری فقط زمانی که مردم کشورهای ثروتمند را میکشد، به این صورت نامگذاری شود، آمادگی و پاسخ دربرابر دنیاگیری ذاتا ناعادلانه و نابرابر است.
دسترسی عادلانه به ابزارهای مبارزه با دنیاگیری ضروری است، اما تعریف عادلانه آنچه بهعنوان دنیاگیری درنظر گرفته میشود، نیز حیاتی است.
بهجای تمرکز شدید روی عوامل بیماریزای آیندهای که تهدیدات بالقوهای را برای مردم کشورهای ثروتمند ایجاد میکنند، کشورهای سراسر جهان میتوانند متعهد شوند که از همه و هرجایی دربرابر کشندهترین بیماریهای عفونی حاضر و نیز عوامل بیماریزای احتمالی آینده محافظت کنند.
این فقط ضرورتی اخلاقی نیست، بلکه ازنظر عملی و سیاسی هم روشی بسیار کارآمدتر است. توانایی شناسایی، پیشگیری و پاسخ به عوامل بیماریزای آینده (نظارت بر بیماری، زنجیره تأمین و موارد دیگر) همان موارد موردنیاز برای مبارزه با دنیاگیریهای کنونی هستند. بهترین راه برای ساخت و آماده نگه داشتن چنین ظرفیتهایی، استفاده از آنها است.
علاوهبراین، بیشتر تهدیدات آینده احتمالا ناشی از عدم واکنش مؤثر دربرابر بیماریهای کنونی است. هرچه به بیماریهای عفونی کنونی اجازه دهیم تا برای مدت زمان بیشتری در میان انسانها بمانند، تهدید بیشتری برای هر فرد ایجاد میکنند. این موضوع با گونههای کووید ۱۹ و ظهور سل مقاوم دربرابر دارو آشکار شده است.
نجات جان انسانها و درعینحال افزایش سطح امنیت همه، پیشنهاد قانعکننده و پایداری است. این همچنین کار درستی است که باید انجام دهیم. هرچقدر ثروتمند باشیم و هرجا که زندگی کنیم، سیاره مشترکی داریم. کووید ۱۹ باید عامل شتابدهندهای برای بازاندیشی درمورد رویکردهای جهانی بهداشت باشد.
نوسازی مفاهیم قدیمی امنیت بهداشت جهانی مانند آمادگی و واکنش دربرابر دنیاگیری کافی نیست. همانطور که تغییرات اقلیمی پاسخ جهانی گستردهتر و فراگیرتری را میطلبد، تهدید ناشی از دنیاگیریها هم به چنین پاسخی نیاز دارد. همه، در همه جا باید دربرابر مرگبارترین بیماریهای عفونی، مواردی که امروز با آنها روبهرو هستیم و مواردی که به ناچار در آینده با آنها برخورد خواهیم کرد، محافظت شوند.