[ad_1]
زمانی در سینما بود که فیلم های جنایی، به خصوص آنها که به مافیا و گانگسترها مربوط میشدند، بسیار بیشتر از امروز رواج داشتند. امروزه، شما تنها مافیای روسی را به عنوان یک ابرشرور در فیلمهای اکشن میبینید. در آن روزها، ما همچنین کمدیهایی را میدیدیم که آن وجه خیلی سرسخت و خشن، خیلی شیطانی یا خیلی جدی شخصیتها در فیلمهای گانگستری را مورد تمسخر قرار میدادند.
انواع مختلفی از آنها وجود داشت؛ بسیاری صرفا آن فیلمها را مسخره می کردند، اما برخی از آنها در کنار این کار، داستان درام جنایی و کمدی مختص خود را نیز داشتند. طنزهایی بودند که گانگستر را در مرکز جهانهای مختلفی قرار میدادند مثل فیلم «کوتوله را بگیرید» محصول ۱۹۹۵ به کارگردنی بری ساننفیلد، یا برخی دستانداختنهای مستقیم مثل فیلم «مافیای جین آستین» محصول ۱۹۹۸ ساختهی جیم آبراهامز و البته فیلمهایی نظیر «تحلیلش کنید» محصول ۱۹۹۹ به کارگردانی هارولد رامیس با بازی رابرت دنیرو که مرد مافیایی بایستی درمان میشد.
در این فهرست نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ فیلم کمتر دیدهشده از ژانر کمدی گانگستری که چندان قدر ندیدهاند. البته برخی به هنگام عرضهی اولیه، توجه خوبی بهشان شد، اما اکنون به نظر میرسد که خیلی دربارهی آنها صحبتی نمیشود.
۱۰. آدمهای عاقل (Wise Guys)
- محصول: ۱۹۸۶
- کارگردان: برایان دی پالما
- بازیگران: دنی دویتو، جو پیسکوپو، هاروی کایتل و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵/۶ از ۱۰
برایان دی پالما بیشتر به خاطر تریلرهای پر از تعلیقش شناخته میشود، اما او همچنین برخی از بهترین درامهای جنایی شناختهشده در سالهای دیگر را ساخته است، مثل «صورتزخمی»، «تسخیرتاپذیران» و «راه کارلیتو». همگی این فیلمها با یکدیگر فرق دارند که شاید غافلگیرمان نکند که چرا او سراغ ژانر کمدی مافیایی نیز رفته است. آن هم با فیلم «آدمهای عاقل» یکی از کمدیهای کمتر شناختهشدهی او اما یک جورهایی دوستداشتنیاش.
این فیلم نامتعارف در میانفیلمهای دی پالما، داستان هنری والنتینی (با بازی دنی دویتو) و موئی دیکستاین (با بازی جو پوسکوپو) را دنبال میکند. این دو نفر دوستانی صمیمی هستند و از بچگی همدیگر را میشناسند. آنها همچنین برای دار و دستهی تبهکاران کار میکنند، اما برای کارهای کوچکی مثل رختشویی. یک روز آنها خیال کردند که روی اسبی شرط بستهاند؛ و رئیس آنها روی همان اسب شرط میبندد و همیشه میبازد. پس آنها تصمیم میگیرند روی همان محبوب خیالی خود شرط ببندند اما اوضاع خراب میشود و آنها میبازند و دستور داده میشود که کشته شوند. بقیهاش پر است از اوضاع کمدی و خندهدار. این فیلم یک کمدی سنتی است، بعضی وقتها بیش از حد مبالغهآمیز است اما باز هم سرگرمکننده است. شما شخصیتهای اصلی را به اندازهی کافی دلسوزانه مییابید که به آنها اهمیت بدهید یا از آنها حمایت کنید. پایانبندی این فیلم نیز به همین اندازه خوب است. یک سری مکانهای اصیل از شهر نیوجرسی در این فیلم حضور دارد و همچنین شاهد نقشآفرینی درجهیکی از هاروی کایتل در این فیلم هستیم که تنها حضور او در فیلمهای دی پالما محسوب میشود. عشق دی پالما به اسپرینگاستین نیز در یک سکانس بسیار کوچک خودش را نشان میدهد.
۹. میکی چشمآبی (Micky Blue Eyes)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: کلی ماکین
- بازیگران: هیو گرانت، جیمز کان، جین تریپلهورن و …
- امتیاز متاکریتیک: ۴۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵/۹ از ۱۰
این فیلم نظرات مختلف و متفاوتی را گرفته است. در حالی که این فیلم یک شاهکار کمدی نیست، فیلمی نیست که کسی ضرورتا آن را به خاطر داستانش با رفتن به مکانهای احمقانه یا جدیدنبودن ایدهی فیلم و تاثیرگذارنبودنش نقد کند. این فیلم فقط برای سرگرمی ساخته شده است. به هر صورت اینکه شوخطبعی بتواند شما را تکان بدهد، موضوع متفاوتی است، اما این فیلمی نیست که ادعا کند که ایدهای هوشمندانه یا خط داستانی اصیلی دارد. با نگاهی به این فیلم، این فیلم خیلی بد جا نیفتاده است و برخی از جادوهای فیلمهای دههی ۹۰ میلادی را با خود به همراه دارد.
هیو گرانت نقشی مشابه با شخصیتش در فیلم «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» محصول ۱۹۹۴ به کارگردانی مایک نیوول بازی میکند با کمی با اعتماد نفس بیشتر اما هنوز هم یک جنتلمن بریتانیایی است که عاشق زنی آمریکایی میشود که تصادفا دختر یک گانگستر است. این اساسا ایدهی فیلم است که فردی مثل این را مقابل همهی این شرایط و اوضاع قرار میدهد و ما را میخنداند. زمانبندی کمدی گرانت شناختهشده است و او اخیرا با نقشآفرینی فوقالعادهاش در فیلم «آقایان» محصول ۲۰۱۹ به کارگردانی گای ریچی به دنیای گانگستری بازگشت که در قیاس با این شخصیت به کلی متفاوت است. شخصیت بامزهی دیگر این فیلم، جیمز کان است؛ کسی که در فیلم «پدرخوانده» بازی کرده است. گرچه این فیلم در برخی از کشورها در طی سالها در تلویزیون پخش شده است، این فیلم متاسفانه در باکسآفیس موفقیت چشمگیری به دست نیاورد، شاید به این دلیل که فیلم «تحلیلش کنید» در ذهن مخاطبان هنوز خیلی تازه بود و مردم خیلی مشتاق نبودند که با این فاصلهی کوتاه، یک کمدی گانگستری دیگر را ببینند.
۸. تازهکار (The Freshman)
- محصول: ۱۹۹۰
- کارگردان: اندرو برگمن
- بازیگران: مارلون براندو، متیو برودریک، برون کربی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۵ از ۱۰
دانشآموزی تازهوارد در مدرسهی فیلم نیویورک بر خلاف انتظار به عضویت یک خانوادهی مافیا درمیآید و بنابراین تبدیل به عنصری کلیدی در بازی از پیشچیدهشده دربارهی حیوانات نادر، حفاظت از حیات وحش، رستورانهای مشکوک و ماموران تقلبی افبیآی تبدیل میشود. جیمز کان یک بار در مصاحبهای اعلام کرد که نقشآفرینی او در «میکی چشمآبی» در واقع تمسخری با شدت کم از نقشآفرینی او در فیلم «پدرخوانده» است.
با این حال در «تازهکار»، مارلون براندو تمسخری آشکار از نقش خود در «پدرخوانده» را بازی میکند که نتیجهاش واقعا خندهدار است. فرصت نادری برای او که واقعا سرگرمکننده باشد، با این وجود که زمان حضور او بسیار محدود است. اما نگرانی در این باره وجود ندارد، به این دلیل که بقیهی فیلم نیز به همان اندازه خوب است؛ ممکن است کسی فکر کند که چه اتفاقی برای کارگردان و نویسندهی فیلم اندرو برگمن افتاد که یک کمدی رمانتیک قدرندیده را نیز نوینسدگی کرده بود که نامش «ماهعسل در وگاس» است. آیا همهی اینها منطقی به نظر میرسد؟ چه کسی اهمیت میدهد؟ ما برای سرگرمی اینجا هستیم و این واقعا تجربهی بسیار خوبی است. نقشآفرینی مسحورکنندهی متیو برودریک در نقش اصلی نیز صداقت احساسی زیادی را به فیلم تزریق میکند.
۷. جانی خطرناک (Johnny Dangerously)
- محصول: ۱۹۷۲
- کارگردان: ایمی هکرلینگ
- بازیگران: مایکل کیتون، جو پیسکوپو، ماریلو هنر و …
- امتیاز متاکریتیک: ۵۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۴ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۵ از ۱۰
ایمی هکرلینگ دو تا از محبوبترین کمدیها دربارهی نوجوان در تمامی دورانها را ساخته است: «اوقات خوش در ریجمونت های» و «بیسرنخ». اما فیلم او از ژانر کمدی گانگستری که کمتر به آن اشاره میشود، همهی آن چیزی است که شما از فیلمی در این ژانر انتظار دارید. این یک ادای احترام مسحورکننده به فیلمهای گانگستری دههی ۱۹۳۰ میلادی است و مایکل کیتون در این فیلم نقشآفرینی بسیار دلپذیری دارد آن هم به عنوان مردی راستگو که مجبور میشود تا به سمت سیاهی برود تا بدهیهای مادرش را صاف کند. به هر حال ایدهی این فیلم خیلی مهم نیست، از آنجایی که بیشتر تمسخری از ژانر فیلمهای گانگستری است. اگر شما با فیلمهای دههی ۳۰ و دههی ۴۰ میلادی آشنایی داشته باشید، مثل «صورتزخمی»، «ملودارم منهتن»، «دشمن مردم» و «اوج التهاب»، قطعا این فیلم به تجربهای سرگرمکنندهتر برای شما بدل خواهد شد.
اینجا فقط کیتون نیست، نقشهای مکمل نیز به همان اندازه خوب هستند و در اینجا با شحصیتهای واقعا بامزهای طرف هستیم. سرعت پیشروی فیلم بالاست، لحظهی حوصلهسربری ندارد و دیالوگها و جکهای خندهداری دارد. جای تعجب نیست که مل بروکس به این فیلم در تمسخر خود از فیلم «رابین هود» اشاره میکند به این دلیل که این فیلم در واقع شبیه به فیلمی از مل بروکس است. صحنههای تاریخگذشتهای وجود دارد و شاید احساس شود که اینها یک سری شیرینکاری هستند به جای اینکه فیلمی با داستان وقعی باشد، اما اگر شما حس و حالش را دارید، این فیلم واقعا سرگرمکننده و بامزه است.
۶. بهشت آبی من (My Blue Heaven)
- محصول: ۱۹۹۰
- کارگردان: هربرت راس
- بازیگران: استیو مارتین، ریک مورانیس، جوان کیوسک و …
- امتیاز متاکریتیک: ۳۵ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۱ از ۱۰
زمانی بود که فیلمهای گانگستری واقع محبوب بودند. سال ۱۹۹۰ شاهد عرضهی آخرین قسمت از سهگانهی «پدرخوانده»، فیلم «پادشاه نیویورک» از کارگردان مستقل آبل فرارا و شاهکار جنایی مارتین اسکوسیزی یعنی «رفقای خوب» بودیم و اینجاست که فیلمی عرضه میشود که در واقع همراه خوبی برای «رفقای خوب» است (شاید عجیب به نظر برسد). به این دلیل که در واقع هر دو فیلم دربارهی هنری هیل است. نویسندگان دو فیلم، نیکولاس پیلگی و نورا افرون نیز با یکدیگر زن و شوهراند.
با این حال، فیلمنامهی افرون به موضوع کاملا متفاوتی میپردازد. شخصیت اصلی فیلم که استیو مارتین بازی در این نقش را بر عهده دارد، در یک برنامهی محافظت از شاهد است. او در حومهی شهر زندگی میکند و هیچ قصدی برای رهاکردن جنایت ندارد که برخی مشکلات را برای دیگر شخصیت اصلی فیلم یعنی مامور افبیآی که ریک مورانیس بازی در این نقش را بر عهده دارد، ایجاد میکند. نقشآفرینی مارتین خندهدار و سرگرمکننده است اما از بهترین کارهایش نیست؛ خط داستانی مورانیس و جوان کیوسک بیشتر با حال و هوای فیلم جور است. این فیلم که حدودا یک ماه قبل از «رفقای خوب» عرضه شده است، با گذشت سالها از یادها رفته است، اما فیلمی سرگرمکننده و جذاب است.
۵. تو منو کشتی (You Kill Me)
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: جان دال
- بازیگران: بن کینگزلی، تیا لئونی، لوک ویلسون و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۵ از ۱۰
حالا وقتش این است که بعد از معرفی برخی از کمدیهای گانگستری احمقانه، سراغ برخی از کمدیهای مافیایی جدی برویم. طنز اندکی در بهترین فیلمهای جان دال یعنی «غرب رد راک» و «آخرین اغوا» وجود دارد و او در پایان فیلمی ساخت که یک کمدی جنایی تمام عیار است. «تو منو کشتی»، فیلمی به غایت سیاه و سرگرمکننده است. بن کینگزلی نقش قابلی را از زمان فیلم «خانهای از شن و مه» نگرفته بود و این نقش یکی از بهترین بازیهای او در قرن ۲۱ است. او بازی فهیمانهای از خود ارائه میدهد و طنز فیلم را چنان خوب درک میکند که تماشای او به عنوان یک قاتل با مشکلات در نوشیدن افراطی سرگرمکننده است. بازی اصیل و حالات صورت او همواره به مخاطب میگوید که او در چه حالی است بدون اینکه کلمهای به زبان بیاورد.
سایر بازیگران مکمل نیز نقشآفرینی موثر خود را دارند، لوک ویلسون، بیل پولمن و مخصوصا تیا لئونی که عدم حضور گرمش در فیلمها، این روزها بسیار احساس میشود. نام آشنای دیگر این فیلم، دنیس فارینا است که همیشه در چنین فیلمهایی حضور دارد که میتوان به «کوتوله را بگیرید»، «قابزنی» و «فرار نیمهشب» اشاره کرد. چیزی که باید گفت، این است که اگر حتی این فیلم آن طنز مورد نظر را نداشته باشد، هنوز هم این فیلم، درامی قوی است، اما خوشبختانه شخصیتهای جذاب و کلی شوخی و طنز دارد.
۴. اوضاع عوض میشود (Things Change)
- محصول: ۱۹۸۸
- کارگردان: دیوید ممت
- بازیگران: دان آمچی، جو مانتینا، رابرت پروسکی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
کمدی مافیایی به سبک دیوید ممت و داستانی که بیانگر یک رابطهی دوستانهی قوی و شگفتانگیز است با دو شخصیت جذابی که در قلب این داستان قرار دارد. این فیلم هوشمندانه و بامزه دربارهی یک مرد واکسزن به اسم جینو (با بازی دان آماچی) است که پیشنهادی از مافیای ایتالیایی شهر شیکاگو میگیرد تا برای قتلی که مرتکب نشده است، مدتی را در زندان بگذارند و در عوض، آنها یک قایق ماهیگیری برای او در سیسیل میگیرند. جینو با جری همراه میشود، یک زیردست جوان سندیکا (با بازی جو مانتینا) که کارش این است که از او طی آخر هفته مراقبت کند تا اینکه او روز دوشنبه شهادت بدهد. جری حوصلهاش از این وضع سر میرود. بنابراین برای آخر هفته به تاهو میروند و اینجاست که اوضاع از کنترل خارج میشود.
اینجا اثری اندک از فیلمهای نوآر دههی ۴۰ را بر فیلمسازی دیوید ممت میبینیم و از حیث نویسندگی، دیالوگها مطابق انتظار خوب نوشته شدهاند. بازیها نیز عالی است و فیلم تعادل خوبی بین کمدی و درام ایجاد میکند؛ این فیلم از فیلمهای دیگر کمتر بزن و بکوب است ولی لحظات خندهدار زیادی در کنار لحظات تاملبرانگیز دارد.
۳. ازدواج با گروه تبهکاران (Married To The Mob)
- محصول: ۱۹۸۸
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: میشل فایفر، متیو موداین، دین استاکول و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۲ از ۱۰
این فیلم یک جورهایی یک اثر کلاسیک به حساب میآید. اما چرا این قدر نادیده گرفته شده است؟ به نظر میرسد این روزها صحبت زیادی دربارهی آن انجام نمیشود و حتی نمرات مخاطبان به این فیلم نیز دیگر آنقدرها بالا نیست که قطعا عجیب است چرا که از آغاز تا پایان، این فیلم تجربهای بینهایت لذتبخش است. شگفتانگیز است که چگونه جاناتان دمی تا این حد میتواند همهفن حریف باشد. او این فیلم را ساخت بعد از آن نیز «سکوت برهها» و «فیلادلفیا». بعضا به نظر میآید که او برای همهفنحریفبودنش به اندازهی کافی شناخته نشده است. میشل فایفر نیز در یک کلام، در این فیلم عالی ظاهر شده است.
خود فایفر هم این فیلم را یکی از بازیهای محبوبش میداند. او در نقش آنجلا ظاهر میشود، بیوهی زیبای یک عضو مافیا که نه تنها چشم پدرخوانده او را گرفته است بلکه چشم مامور افبیآی که جاسوسی میکند نیز به دنبال اوست و البته همسر تونی یعنی کانی که مدام با آنجلا با تهمت دزدیدن همسرش مواجه میشود. به این دلیل که مامور ناشی عاشق این زن میشود، جاسوسی که توسط کادر افبیای طرحریزی شده بود، گویا تهدید به شکست میشود. اوضاع بعدا از این هم پیچیدهتر میشود و فیلم از کلیشهها دوری میکند و به ما یک کمدی اسکروبال واقعی میدهد. آن هم با قهرمان زن پیچیدهای که تلاش میکند تا آزادیاش را به دست آورد و حال و هوای سرزندهای که شما را درگیر و سرگرم نگه میدارد.
۲. گلولهها بر فراز برادوی (Bullets Over Broadway)
- محصول: ۱۹۹۴
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: جیم برودبنت، جان کیوسک، هاروی فایراستاین و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۴ از ۱۰
ایدهی شخصیت ساختهی دست وودی آلن که با گروه تبهکاران سر و کار دارد، همیشه بامزه بوده است و به این دلیل است که او از این ایده به خوبی در برخی از فیلمهایش استفاده کرده است مثل فیلم «برادروی دنی رز». فیلم بعدی در این فهرست یعنی «گلولهها بر فراز برادوی»، به رغم شناختهشدهبودنش، آن چنان قدرندیده است. به قطع، این فیلم یکی از شناختهشدهترین فیلمهای این فهرست است و سالها در جمع بهترینهای منتقدان بود، اما شما نام این فیلم را در میان آثار ماندگار وودی آلن نمیبینید اما خصوصیاتی دارد که میتوان آن را یکی از آثار بهیادماندنی وودی آلن به شمار آورد. در این کمدی، جهان مافیا و صنعت تیاتر با یکدیگر ترکیب میشود.
دیوید (با بازی جان کیوسک) که یک نمایشنامهنویس است، یک درام اجتماعی انتقادی میخواهد. مدیر او پول را از مافیا میگیرد اما مافیا میخواهد که معشوقهاش اولیو (با بازی جنیفر تیلی) نقشی در این تیاتر داشته باشد. سپس گانگستر دیگری به اسم چیچ (با بازی چاز پالمینتری) وارد داستان میشود که گویا نویسندهی بهتری از دیود است. بازیها بسیار دوستداشتنی و لذتبخش هستند و سه بازیگر اصلی این فیلم برای نقشهای خود نامزد جایزهی اسکار شدهاند به استثنای جان کیوسک که با توجه به چیدمان فیلمهای آن سال قابل درک است. نوشتهی آلن تیز و بران است، سرعت پیشروی فیلم بالاست و این فیلم یک سرگرمی عالی است.
۱. مافیایی (Mafioso)
- محصول: ۱۹۶۲
- کارگردان: آلبرتو لاتوادا
- بازیگران: آلبرتو سوردی، نرما بنگل، گابریلا کونتی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
این فیلم مثل فیلم «ملاقات با والدین» شروع میشود، ولی پایانش مثل «پدرخوانده» است. اثری فوقالعاده از کارگردان ایتالیایی آلبرتو لاتوادا. شخصیت اصلی، آنتونیو بادالامنتی، یک مرد سیسیلایی است ک از بسیاری دیگر اقبال بالاتری دارد؛ او در یک کارخانهی خودروسازی به عنوان سرپرست کارخانه در شهر میلان کار میکند و زمانش فرارسیده است تا با خانوادهاش به تعطیلات برود. او تصمیم میگیرد به روستای زمان بچگیاش در سیسیل برود. در آنجا او همچنین با دون وینچنزو ملاقات میکند. اوضاع جوری برای آنتونیو تغییر میکند که به او ماموریت داده میشود تا آدم مهمی را بکشد.
همانگونه که در آن زمان بود و الان نیز هست، «مافیایی» قطعا یک فیلم قدرندیده است. این فیلم تعادل شگفتانگیزی بین لحنهای مختلف فیلم ایجاد میکند که شاید برخی از تماشاگران را غافلگیر کند. همان طور که اشاره شد، این فیلم مثل یک کمدی شروع میشود و بعد از جایی به فیلمی جدی تبدیل میشود، اما چنان طبیعی و خوب این کار را انجام میدهد که اصلا متوجه نمیشوید. در حقیقت این فیلم تبدیل به تجربهای فوقالعاده برای تماشا میشود. این فیلم هم یک کمدی، هم یک درام و هم یک فیلم انتقادی و اجتماعی است. متاسفانه به هنگام عرضهی این فیلم توجه زیادی به آن نشد و شاید به این دلیل است که بسیار جلوتر از زمان خود بود. کارگردانی این فیلم بسیار تاثیرگذار است، موسیقی بینظیر است، طراحی صحنه اصیل است و بازیها درجه یک و ناب است. تصویربردار این فیلم آرماندو نانوزی قطعا کار بینظیری را با خلق چنین فضای غنی انجام داده است. هیچ وقت دیر نیست که به این فیلم آن چیز را که لایقش است، بدهیم.
منبع: Taste of Cinema