[ad_1]
روزنامه همشهری – آرش نهاوندی: دیوید فینچر با «مانک» زندگی هرمان مانکوویچ، فیلمنامهنویس مشهور هالیوود را به تصویر کشیده و روایتی خاص از داستان نگارش فیلمنامه «همشهری کین» ارائه داده است.
فینچر برای ساخت فیلم مانک ۲۰ سال بهدنبال خانهای مناسب بود. فیلمنامه این فیلم را در اصل پدر وی، جک فینچر در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ نگاشته بود. درحالیکه بسیاری از استودیوهای هالیوود نظر مساعدی نسبت به ساخت و انتشار فیلمی سیاه و سفید درباره زندگینامه هرمان جی مانکوویچ، فیلمنامهنویس مشهور فیلمهایی نظیر «همشهری کین» نداشتند، نتفلیکس به فینچر چراغ سبز نشان داد تا بتواند هدفش در ساخت این فیلم را محقق کند. فینچر در فیلم مانک که در کالیفرنیا محل نگارش و تولید فیلم «همشهری کین» ساخته شده، از گری اولدمن در نقش هرمان جی مانکوویچ، فیلمنامهنویس و منتقد اجتماعی مشهور آمریکایی، بازی گرفته است.
اولین نقدها درباره مانک، عموما مثبت است و بسیاری از هماکنون دیوید فینچر را بهخاطر این فیلم یکی از شانسهای اصلی دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردان در سال ۲۰۲۱ میدانند. شیوع کووید – ۱۹ و کاهش ساخت فیلم و عدمامکان نمایش بسیاری از فیلمها نیز سبب شده تا رقابت برای کسب جایزه اسکار چندان برای فینچر نفسگیر نباشد، اما برای آکادمی اسکار این مسئله میتواند باعث شرمساری باشد که غول فیلمسازی مدرن تنها برای ۲ فیلم «قضیه عجیب بنجامین باتن» و «شبکه اجتماعی» ۲ بار نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین کارگردانی شده و تاکنون جایزه اسکاری دریافت نکرده است.
با این حال بهنظر میرسد جایگاه فینچر از مدتها قبل در پانتئون سینمایی تثبیت شده باشد. هیچ فیلمساز امروزی و مدرنی تاکنون نتوانسته مانند فینچر بیزاری و ازخود بیگانگی، افسردگی، عقدههای روحی و روی تیره و تاریک هوش انسانی را ضمن خارج نشدن از سبک و خط نبوغ فطری و با حفظ جنبههای سرگرمکننده فیلم، آنچنان که فینچر در فیلمهایش به تصویر کشیده، نشان دهد. به نوشته ورایتی، مانک، روایتی از زرق و برق و شلختگی، سلسله مراتب، فساد و شکوه دوران طلایی هالیوود است. آلیسا ویلسون در «وکس» نوشته است: در فیلم مانک برخلاف برخی دیگر از فیلمهای فینچر، خبری از قاتلهای سریالی، مبارزات مشتزنی و قتلهای خونین نیست. مخاطب هدف این فیلم بیشتر سینمادوستان، منتقدان فیلم و افرادی هستند که عمیقا به تاریخ هالیوود دهه ۱۹۴۰ علاقه دارند. مانک درباره داستان هرمان جی مانکوویچ، مردی است که فیلمنامه «همشهری کین» را همراه اورسن ولز نوشت.
«همشهری کین» را هنوز هم یکی از بهترین فیلمهای همه دوران میشناسند. فیلم مانک در ۲ زمان متفاوت میگذرد؛ نخستین دوران زمانی فیلم، در سال ۱۹۴۰ میگذرد. مانکوویچ (با بازی گری اولدمن)، یک فیلمنامهنویس فصلی هالیوود است که بهدلیل یک تصادف ماشین زمینگیر شده و شانس از وی رخت بربسته. پس از این تصادف، تهیهکنندهای او را همراه با یک پرستار و منشی به خانهای دورافتاده میفرستد تا برای اورسن ولز یک فیلمنامه بنویسد. زمان دوم فیلم هم به یک دهه قبل از آن (۱۹۳۰) برمیگردد، در این دوره مانکوویچ با ویلیام راندولف هرست (با بازی چارلز دانس) و نامزدش، ماریون دیویس (با نقشآفرینی آماندا سیفرید) یکی از مشهورترین و ثروتمندترینهای تاریخ آمریکا آشنا میشود.
در بسیاری از منابع ویلیام هرست را الهامبخش خلق شخصیت چارلز فاستر کین توسط مانکوویچ برای فیلم «همشهری کین» میدانند. در این دوره زمانی نمایش فیلم، تمام نویسندگان و بسیاری از تهیهکنندگان دهه ۱۹۳۰، افرادی نظیر دیوید او اسلزنیک (با بازی تابی لئونارد مورد)، بن هچت (با نقشآفرینی جف هارنز)، لوئیس بیمایر (با بازی آرلیس هووارد) و مهمتر از همه هرمان مانکوویچ به تصویر کشیده شدهاند.
مانک، فیلمی نیست که در ستایش هالیوود نگاشته شده باشد. این فیلمنامهای عاشقانه به هالیوود نیست؛ اگرچه در صنعت سینما همواره علاقه به فیلمسازی درباره جلوه و شکوه هالیوود وجود دارد. فیلم مانک درباره هالیوود است و نه هالیوود بهعنوان یک منجی. مانک، داستان فیلمنامهنویسی را روایت میکند که کار در هالیوود برایش جنبه سرگرمی دارد. مانکوویچ پیش از حضور در پارامونت، خبرنگار و نمایشنامهنویس موفقی بود. برای او، فیلمها جنبه سرگرمی داشت و ابزاری بودند برای کسب درآمد و اهمیتی بیش از این نداشتند.
در داستان فیلم نیز اینطور نشان داده میشود که هرمان مانکوویچ در گذر زمان متوجه دشواریها و مشکلات صنعت فیلمسازی میشود. او متوجه میشود که کارگرانی برای گذران زندگی با دستمزد پایین در زمینه تولید فیلمها فعالیت میکنند؛ فیلمهایی که در آنها واقعیت به نفع قدرتمندان قلب میشود. در فیلم «مانک» اینطور نشان داده میشود که هرمان مانکوویچ با نگارش «همشهری کین» گویی همزمان در حال انتقام گرفتن از هالیوود و جبران گذشته خود است.
فیلمنامه اولیه «همشهری کین»، «آمریکایی» نام داشت که به اصرار اورسن ولز، مانکوویچ آن را ویرایش کرد. اورسن ولز خود نیز بخشهایی به فیلمنامه اضافه کرده بود که این بخشها هم توسط مانکوویچ ویرایش شده بود. درنهایت فیلمنامه اولیه ۳۰۰ صفحهای تبدیل به فیلمنامهای ۱۵۶ صفحهای شد.
ریچارد بارودی در نیویورکر درباره مانک نوشته است: فیلم مانک به مدعیاتی درباره اینکه هرمان جی مانکوویچ فیلمنامه «همشهری کین» را خود بهتنهایی نوشته و نزدیک بود اورسن ولز (کارگردان فیلم و دستیار نویسنده) اعتبار نگارش این فیلمنامه را بهطور کامل از آن خود کند، بهصورت پررنگ و ویژه نمیپردازد و حتی درصدد رد این ادعا هم برآمده است. این ادعایی بود که زمانی پائولین کائل، منتقد مشهور نیویورکر نیز بر آن پای میفشرد. البته بخش مربوط به این مدعیات هم در فیلم گنجانده شده، اما از اهمیت آن بسیار کاسته و حتی فرضیه نگارش کل فیلمنامه توسط اورسن ولز نیز رد شده است.
در مانک بیشتر به این مسئله پرداخته میشود که چه شد هرمان جی مانکوویچ فیلمنامه «همشهری کین» را به نگارش درآورد. چه تجربیاتی الهامبخش وی در زمینه نگارش این فیلمنامه شدند و چرا وی تنها فرد قادر به نگارش فیلمنامه «همشهری کین» بوده است. مانک، فیلمی نیست که بهراحتی و سادگی بتوان آن را درک کرد و همچنین فیلمی نیست که در آن بهصورت طوطیوار بهنظریات دیگران پرداخته شده باشد. مانک یک فیلم هوشمندانهای است که میتوان آن را در رده فیلمهای روانشناسانه تاریخی متفکرانه قرار داد.