[ad_1]
هری پاتر جهانی بزرگ و شگفتانگیز دارد که پر است از قصه و شخصیت و ماجرا. ماجراهایی که خیلیهایشان هنوز فرصت روایت کامل و درستوحسابی پیدا نکردهاند و تنها در اشارات و نقل قولها و خاطرات شخصیتها و کتابها به آنها پرداخت شده.
چه کسی است که از اسپینآف و فیلم و سریالهایی که دنیای داستان مورد علاقهامان را شرح و بسط میدهند خوشش نیاید؟ وقتی یک جهان داستانی درجهیک خلق میشود، هوادارانش همیشه دوست دارند که از شخصیتهای فرعی ماجرا سر در بیاورند، یا دربارهی گذشتهای بدانند که در سریال یا فیلم اصلی دربارهاش زیاد حرف زده نشده بود. البته بعضی وقتها هم پیش میآید که اسپینآفها خوب از آب در نمیآیند و هواداران ترجیح میدهند فراموششان کنند.
طرفداران هری پاتر و جهان جادوگران تا اینجای کار از یکی دو تا اسپینآف لذت بردهاند. یکی کتاب «هری پاتر و فرزند نفرینشده» (Harry Potter and the Cursed Child) بود که در واقع نمایشنامه بود و داستانش سالها بعد از پایان فیلمها و کتابهای اصلی میگذشت و قهرمانهایش پسر هری پاتر و پسر دراکو مالفوی بودند. دیگری مجموعهفیلم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» (Fantastic Beasts and Where to Find Them) است که سه قسمت دیگر از آن در راه است و به بخش دیده نشدهای از تاریخ دنیای هری پاتر میپردازد. خبرهایی هم منتشر شده بود مبنی بر اینکه HBO قصد دارد سریالی بر اساس دنیای هری پاتر بسازد که هنوز چیز زیادی از آن نشنیدهایم. یک بازی کامپیوتری جهان باز هم در راه است که خبرهای هیجانانگیزی دربارهاش شنیدهایم و بر اساس تصاویری که از آن منتشر شده میتوان انتظار یک اتفاق بزرگ داشت.
ولی دنیای هری پاتر گستردهتر از این حرفهاست و بخشهای ناگفتهای از تاریخ آن هنوز تبدیل به فیلم و سریال یا حتی رمان نشده. برای همین خیلی از هواداران هری پاتر دوست دارند که فیلمها یا سریالهایی ساخته شوند که به این بخش ناگفته میپردازند. در ادامه با تعدادی از این ایدهها آشنا میشوید که پتانسیل تبدیل شدن به فیلمها و سریالهای فوقالعادهای دارند.
۱. فیلم یا سریالی دربارهی چهار مؤسس هاگوارتز
بخش زیادی از رقابتهای درون مدرسهای هاگوارتز بین دانشآموزان گوناگون، از گروهبندی آنها ریشه میگیرد. هری پاتر (دنیل رادکلیف) در گروه گریفیندور بود، به همراه دو دوست و یار وفادار و دوستداشتنیش هرمیون (هرماینی) گرنجر و رون ویزلی. دشمن قسمخوردهی هری یعنی دراکو مالفوی (تام فلتون) در گروه اسلیترین بود و رقیب هری در مسابقهی سه جادوگر یعنی سدریک دیگوری (رابرت پتینسون) هافلپافی بود. دختر عجیب و بامزهی محبوب همه لونا لاوگود (ایوانا لینچ) هم به گروه ریونکلا تعلق داشت.
همه میدانیم که هر کدام از این گروههای مدرسه به احترام مؤسسان هاگوارتز نامگذاری شده بودند؛ گودریک گریفیندور، سالازار اسلیترین، هلگا هافلپاف و رووِنا ریونکلا. چرا یک فیلم دربارهی این چهار مؤسس بزرگ نمیسازند؟ به نظر ایدهی هیجانانگیزی میآید. شناختن هر کدام از این جادوگرهای افسانهای و شخصیتهایشان، و ماجراهایی که از سر گذراندند آرزوی هر هوادار هری پاتری است. از الان میدانیم که مشکلات و درگیریهایی بینشان پیش میآید و عقاید و تفکرات نژادپرستانهی سالازار اسلیترین منجر به اختلافاتی میشود. خود این یک داستان جذاب و نفسگیر خواهد بود. ماجرای ساخته شدن تالار اسرار هم که خودش یک قصهی حسابی است.
اصلا میتوانند از اول شروع کنند. ببینیم چه چیزی باعث شد که این چهار جادوگر بزرگ تصمیم گرفتند یک مدرسه برای آموزش جادوگران بسازند. رابطهی آنها با یکدیگر و عقاید و شخصیتهای متضادی که داشتند راه را برای یک درام درجهیک باز میکند که عجیب است چرا تا الان سراغش نرفتهاند.
جی. کی رولینگ خالق و نویسندهی هری پاتر در این باره توضیحاتی را در وبسایت رسمی Wizarding World نوشته: «دلیل اینکه به فکر احداث هاگوارتز افتادند این بود که همگی خواستهی مشترکی داشتند. اینکه بهترین مدرسهی آموزش جادوگری دنیا را بسازند. و در نهایت هم ساختند. قرن دهم میلادی و در اسکاتلند کوهستانی، هاگوارتز را به دور از چشم ماگلها ساختند. به هر حال آن دوره دورهی خطرناک و مرگباری برای جادوگران بود و ماگلها آنها را از ترس و وحشت به قتل میرساندند و آزار و اذیت میدادند.»
۲. سریالی دربارهی یک تیم کوییدیچ
این ورزش مخصوص جادوگران نقشی ماندگار و بهیادماندنی در فیلمها و کتابهای هری پاتر ایفا کرد. هری پاتر جوان همان سال اول حضورش در هاگوارتز و بعد از اینکه استعداد ذاتی و خارقالعادهاش را در جارو سواری نشان داد، عضو تیم کوییدیچ گریفیندور شد و به عنوان جستجوگر تیم فعالیت کرد. دراکو مالفوی هم سال بعد به لطف نفوذ پدرش به تیم کوییدیچ اسلیترین پیوست.
کوییدیچ همیشه پس زمینهی داستانهای هری پاتر حضور داشته و حتی در جاهایی نقشی کلیدی ایفا کرده. در قسمت اول هرمیون گمان میکند که سوروس اسنیپ جاروی هری را طلسم کرده تا او را به زمین بیندازد و برای همین کنار ردای او را به آتش میکشید تا تماس چشمی او با هری قطع شود. ولی حالا همه میدانیم که در واقع پروفسور کوییرل بوده که میخواسته هری را بکشد و اسنیپ تنها قصد کمک و نجات هری را داشته. در قسمت چهارم هم که جام جهانی کوییدیچ برگزار میشود و مرگخوارها حملهی بزرگشان را ترتیب میدهند.
به نظر میرسد اگر یک سریال دربارهی یک تیم کوییدیچ بسازند حسابی جواب خواهد داد. ماجراهای اعضای یک تیم باشگاهی که مشکلات و اتفاقات روزمرهی خودشان را دارند و همزمان برای برنده شدن جام تلاش میکنند.
مثلا میتوانند ماجراهای تیم «هالیهد هارپیز» (Holyhead Harpies) را روایت کنند، تیمی که هوریس اسلاگهورن از آن نام میبرد چون یکی از شاگردان سابقش از اعضای آن است و همیشه برایش بلیت مسابقات را جور میکند. همچنین این تیم تنها تیمی است که تمام اعضایش دختر هستند و خودش جذابیتی دوچندان دارد. میتوان سریالی به سبکوسیاق «تد لاسو» (Ted Lasso) ساخت و درام و کمدی را تلفیق کرد و اثری جذاب ساخت.
۳. سریالی دربارهی نوجوانیهای نیوت اسکمندر
شخصیت اصلی فیلمهای جانوران شگفتانگیز نیوت اسکمندر (ادی ردمین) است. جانورشناسی که تخصصش در موجودات شگفتانگیز جادویی است و همه تلاشش را میکند تا به این جانوران عجیب و گاهی ترسناک پناه دهد و به آنها رسیدگی کند و نگاه بقیه را نسبت به آنها تغییر دهد. نیوت به شکل عجیبی میتواند با این جانوران ارتباط بگیرد و نیازهایشان را درک کند و به نظرش چنین موجوداتی نه تنها عجیب و ترسناک نیستند، بلکه تنها و جدامانده و وحشتزدهاند و این جادوگران و انسانهای کوتهنظر هستند که نگاه بد و نادرستی به آنها دارند.
در اولین فیلم جانوران شگفتانگیز (که هم پیشدرآمد است هم اسپینآف) نیوت بزرگسال را میبینیم که به کارهای همیشگیش میرسد و دنبال جانوران شگفتانگیزش است. ولی در قسمت دوم نگاهی گذرا میاندازیم به دوران نوجوانی او و وقتی که در هاگوارتز مشغول به تحصیل بوده و یکی از استادانش از قضا آلبوس دامبلدور جوان (جود لا) است.
تا یادمان نرفته بگوییم که برادران وارنر و جی کی رولینگ یک سریال دربارهی کل زندگی آلبوس داملبدور به ما بدهکار هستند و امیدواریم روزی ساخته شود. همه میدانیم که آلبوس داملبدور گذشتهی تلخ و تراژیکی داشته و ماجرای خواهر معصوم و دوستداشتنیش تا آخر عمر او را عذاب میداده. آلبوس دامبلدور و جاهطلبیهایش با گیلرت گریندلوالد باعث شد تا خواهرش کشته شود و درد این اتفاق همیشه با او ماند و احساس گناهی کشنده گریبانش را گرفت. در هری پاتر و شاهزاده دورگه و جایی که دامبلدور برای رسیدن به گردنبندی که گمان میکردند یکی از جانپیچهای ولدمورت است از مایع جادویی و عذابآوری مینوشد، حرفهای او را میشنویم که از حالت عادی خارج شده و از رنج و عذابش میگوید و اینکه چطور خودش را نبخشیده. قطعا سریالی دربارهی زندگی او دراماتیک و جذاب و تکاندهنده خواهد بود.
شاید بد نباشد که سریالی دربارهی زندگی و کودکیها و نوجوانیهای نیوت اسکمندر بسازند و به ما نشان دهند که چه شد اینگونه نسبت به جانوران جادویی شیفتگی عمیقی پیدا کرد. همانگونه که در فیلم و کتابهای اصلی، هری پاتر را از سال اول تا آخرین سال هاگوارتز دنبال کردیم، میتوانیم سالهای تحصیل و زندگی نیوت را هم ببینیم و بفهمیم چرا و چگونه از مدرسهی هاگوارتز اخراج شد.
۴. سریالی دربارهی پروندههای جنایی آلاستور مودی
آلاستور مودی معروفترین و احتمالا قدرتمندترین «ارور» (auror) در دنیای جادوگران بود. ارور به جادوگرانی میگفتند که به نوعی شبیه کارآگاهها یا بازپرسهای دنیای آدمهای عادی رفتار میکنند و از مهارت و قدرت زیادی برخوردارند و با جنایتکارها و جادوگران خطرناک مبارزه میکنند.
آلاستور مودی پیش از آنکه حسابی زخمی و ناقص شود، دورانی در وزارتخانه سحر و جادو پادشاهی میکرده و جادوگران پلید و خلافکار از دست او آسایش نداشتند. او به شخصه خیلیها را به آزکابان زندان جادوگران فرستاده و اقدامات قهرمانانهی بسیاری داشته.
در قسمت چهارم هری پاتر آلاستور مودی با بازی برندان گلیسون حضور دارد، ولی در واقع او بارتی کراچ پسر است که خودش را به این شکل در آورده. واقعیتش ما آلاستور مودی واقعی را مدت زمان خیلی کمی در کل فیلمهای هری پاتر میبینیم. چنین شخصیت بزرگی لیاقتی بیشتری دارد.
دوران آلاستور مودی در وزارتخانه و پروندههای جنایی او قابلیت تبدیل شدن به یک سریال درجهیک را دارد. سریالی به سبک سریالهای جنایی و کارآگاهی که هر فصل سراغ یک پروندهی بزرگ میروند و در آن جادوگران جنایتکار و قاتل و خطرناک را دستگیر میکنند. سریال آلاستور مودی خیلی راحت میتواند تبدیل به یکی از بهترین سریالهای جنایی و کارآگاهی تمام دوران شود.
۵. فیلمی دربارهی محفل ققنوس قدیمی و جنگ اول با ولدمورت
تا الان جهان جادوگران با دو مجموعه فیلم روایت شده. مجموعه فیلم اول که نقش اصلیش هری پاتر است ماجراهای زندگی و سالهای تحصیل پسری که زنده ماند را روایت میکند و اینکه لرد ولدمورت چگونه دوباره به قدرت برمیگردد و در نهایت جنگ بزرگ دوم شکل میگیرد. مجموعه فیلم دوم هم که با محوریت نیوت اسکمندر روایت میشود، در زمانی است که گلرت گریندلوالد (جانی دپ و حالا مدس میکلسن) ارباب تاریکی بوده و قدرت پلید مهارناپذیرش در حال گسترش است و به نظر میرسد در پایان این مجموعه فیلم، قرار است نبرد حماسی او را با دامبلدور ببینیم.
ولی بعد از شکست خوردن گریندلوالد تا رسیدن به زمان هری پاتر، کلی اتفاق و ماجرای دیگر افتاده که هنوز به تفصیل سراغش نرفتهاند، و آن چیزی نیست جز جنگل بزرگ اول و زمانی که پدر و مادر هری پاتر و محفل ققنوس اولیه با لرد ولدمورت مبارزه میکردند.
بدون شک این مقطع از دنیای جادوگران پر است از اتفاقهای هیجانانگیز و تکاندهنده و تلخ که هنوز از خیلیهایش خبر نداریم. ولی خیلیهایش را هم طی گفتوگوها و فلاشبکها متوجه شدهایم. مثلا ماجرای تلخ و تراژیک پدر و مادر نویل لانگباتم که زیر شکنجههای بلاتریکس لسترنج عقلشان را از دست دادند. یا رابطهی پدر و مادر هری پاتر و نقششان در محفل ققنوس.
همچنین در این مقطع زمانی میتوانیم قتلهایی را ببینیم که ولدمورت مرتکب شد تا جانپیچهایش را بسازد. اشیائی که او قطعاتی از روح خودش را در آنها پنهان کرد تا جاودانه بماند. اتفاق مهم و بزرگ دیگر، ماجرای کشته شدن پدر و مادر هری پاتر است که در پی خیانت پیتر پتیگرو پیش میآمد. اتفاقی اساسی در کل دنیای هری پاتر چرا که ولدمورت با حضور در خانهی هری پاتر و کشتن مادر او و اقدام برای کشتن خود هری پاتر، آن زخم معروف را روی پیشانیش ایجاد کرد و ناخواسته بخشی از روح خودش را هم درون هری پاتر گذاشت. و البته جریان دستگیر شدن سیریوس بلک که به اشتباه به جرم نکرده محکوم شد و به زندان آزکابان فرستادندش.
۶. سریالی دربارهی نوجوانیهای جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین
دیدن دوران تحصیل پدر و مادر هری پاتر و دوستانشان ایدهی هیجانانگیزی است. میدانیم که جیمز پاتر و سیریوس بلک و ریموس لوپین و پیتر پتیگرو کسانی بودند که نقشهی غارتگر را ابداع کردند. دیدن ماجراهای آنها حسابی جذاب خواهد بود. اینکه دوران تحصیلشان را چطور گذراندند و ایدهی ساختن این نقشه چطور به ذهنشان رسید.
همچنین ماجرای تلخ و ناراحتکنندهی گرگنما شدن ریموس لوپین هم در این مقطع رخ داد. بعد از اینکه لوپین مجبور میشد هر ماه تبدیل شدن به یک گرگ خونخوار را تحمل کند، دوستان وفادارش هم تصمیم میگیرند تبدیل به حیواننما شوند تا احساس تنهایی نکند. کلی ماجرا و درام و اتفاق و کشمکش در این دوران هست که دلمان میخواهد ببینیم. تازه جریان اسنیپ و چالشهایش با این گروه هم هست. میدانیم مثلثی عشقی بین اسنیپ، لیلی ایونز (مادر هری) و لیلی جیمز وجود داشت که خودش جای کار بسیاری دارد.
۷. فیلم یا سریالی دربارهی مدرسهی جادوگری در آمریکا
داستانهای هری پاتر در مدرسهی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میگذرد که در انگلستان است. در جلد چهارم متوجه میشدیم که هاگوارتز تنها مدرسهی جادوگری دنیا نیست و به مناسبت مسابقات سه جادوگر، میزبان دانشآموزانی از دو مدرسهی دیگر شده؛ بوباتون از کشور فرانسه و دارمسترانگ از مجارستان.
در فیلم جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها با کویینی و تینا گلدستین آشنا شدیم. دو خواهر که هر دو در کنگرهی جادوگران ایالات متحدهی آمریکا کار میکنند و مسلما در هاگوارتز یا بوباتون و دورمسترانگ تحصیل نکردهاند. در آمریکا مدرسهی جادوگری هست با نام ایلورمورنی. مؤسس این مدرسه ساحرهای ایرلندی بود به نام ایسولت سایری و همسر ماگلش جیمز استوارد. این ساحره وقتی بچه بود خودش را به شکل پسرها در آورد و با کشتی معروف میفلاور به آمریکا مهاجرت کرد.
تماشای سریال یا فیلمی دربارهی مدرسهی جادوگری آمریکا حتما هیجانانگیز و جذاب خواهد بود. پیداست که دانشآموزان ایلورمورنی حسابی به مدرسهی خودشان افتخار میکنند. دیدن یک مدرسهی کاملا جدید و گروهبندیهای به کل متفاوت و سیستم تدریس متفاوت با هاگوارتز واقعا کنجکاویبرانگیز است.
۸. فیلمی دربارهی هاگوارتز بعد از جنگ پایانی
در انتهای هری پاتر و یادگاران مرگ بخش دوم، هاگوارتز در پی نبرد سهمگین با ولدمورت و مرگخوارانش تبدیل به ویرانه شده و از مناطق متعددش چیزی جز خردهسنگ باقی نمانده. ولی در مؤخرهی فیلم میدیدیم که پسر هری پاتر دارد برای رفتن به هاگوارتز آماده میشود پس میدانیم که مدرسه را به کل بازسازی کردهاند و حالا شکلوشمایل دیگری دارد.
شاید بد نباشد که وقایع بعد از جنگ را ببینیم و متوجه شویم چطور هاگوارتز را بازسازی کردهاند. ایدهای مشابه «کنترل صدمات» (Damage Control) در کمیکهای مارول که در آن ماجرای گروهی را روایت میکنند که کارشان تعمیر و بازسازی خرابیهای به بار آمده بعد از نبردهای عظیم بین ابرقهرمانها و ابرشرورها است. شاید هاگوارتز را با پیشرفتهای جدیدتری بسازند و تجهیزات جدیدی به کار بگیرند. در هر صورت دیدن یک هاگوارتز کاملا جدید برایمان جذاب خواهد بود.
۹. سیتکامی در وزارت سحر و جادو
در طول فیلم و کتابهای هری پاتر متوجه میشدیم که آرتور ویزلی، پدر رون در وزارتخانه کار میکند و کارش هم چیز جالب و خندهداری است؛ رسیدگی به اشیاء و ابزارآلاتی از ماگلها که به شکل مخربی جادویی شدهاند و به مردم آسیب میرسانند. در مقاطع متعدد شاهد این بودهایم که آرتور ویزلی (که شیفتگی عجیبی نسبت به تکنولوژی ماگلها دارد) موقعیتهای خندهداری خلق میکند و در مواجهه با چیزهای سادهای مثل پله برقی و مترو زیادی ذوقزده میشود.
مثلا اگر سریالی کمدی به سبک آفیس بسازند و در آن کارهای روزمرهی آرتور ویزلی و ادارهاش را نشان دهند مطمئنا خندهدار و بامزه خواهد شد. حالا یا کل وزارت سحر و جادو را دستمایه قرار بدهند یا یک بخش به خصوص و کوچکش را. دست قصهپردازها و سازندگان بهشدت باز است. حتی میتوانند دربارهی بخش حوادث جادویی وزارتخانه سریال بسازند. بخشی که کارشان این است که به حوادث ناگهانی رسیدگی کنند و اگر لازم شد حافظهی ماگلها و غیر جادوگرها را پاک کنند تا یادشان نماند اتفاق حیرتانگیزی دیدهاند. دیدن کارهای روزمرهی کارمندان این وزارتخانه حقیقتا جذاب و بامزه و حتی دراماتیک خواهد بود.
۱۰. فیلمی دربارهی حضور جادوگران در جنگ جهانی اول
در فیلم جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها متوجه میشویم که نیوت اسکمندر و برادرش تزوس در جنگ جهانی اول شرکت کردهاند. در زمان جنگ جهانی اول وزارت سحر و جادو اکیدا به همه جادوگران دستور داده بود که خودشان را درگیر نکنند، با این جال تعدادی از جادوگران به این دستور توجهی نکردند.
برادر نیوت به عنوان قهرمان جنگ شناخته میشود، ولی خود نیوت هم در جنگ نقش داشته و به گفتهی خودش بیشتر با اژدهایان درگیر بوده و جبههی شرقی میجنگیده. نیوت تحت برنامهای سری از سوی وزارتخانه به جنگ رفته تا با کمک اژدهایان، به متفقین کمک کند. منتهی مشکل اینجا بود که کنترل اژدها کار سادهای نیست و مدام آدمها را میخوردند.
حالا که میدانیم جادوگرها در این جنگ بزرگ جهانی نقش ایفا کردهاند، ساختن سریالی دربارهی نحوهی حضور آنها جالب خواهد بود. اینکه چطور از قدرتهای جادویی خودشان استفاده کردند تا در جبهههای نبرد به نیروهای متفقین کمک کنند. شاید هم سریالی با ساختار شبهمستند باشد.
۱۱. فیلم یا سریالی دربارهی فرزندان هری پاتر و دراکو مالفوی
در پایان هری پاتر و یادگاران مرگ بخش دوم همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشد. ۱۹ سال بعد از شکست دادن ولدمورت، هری پاتر که حالا خودش بچهدار شده و فرزند پسرش آلبوس سوروس پاتر را برای رفتن به هاگوارتز آماده میکند. آلبوس سوروس نگران است که نکند در گروه اسلیترین بیفتد، و هری هم در جواب به او میگوید که اسم او را از روی دو تن از بزرگترین جادوگران دنیا گذاشته و یکی از آنها (سوروس اسنیپ) در گروه اسلیترین بوده.
با توجه به کتاب هری پاتر و فرزند گمشده، میدانیم که آلبوس سوروس پاتر در گروه اسلیترین گروهبندی و در آنجا با پسر دراکو مالفوی یعنی اسکورپیوس مالفوی دوست میشود.
دیدن ماجراهای آلبوس و اسکورپیوس مسلما جالب و هیجانانگیز خواهد بود. نسلی تازه از جادوگران که فرزندان دو دشمن قدیمی هستند و حالا رفاقتی بامزه با هم تشکیل دادهاند. اصلا میتوانند همین داستانی که در کتاب/نمایشنامهی هری پاتر و فرزند گمشده خواندهایم را تبدیل به فیلم کنند و بعدا سالهای تحصیل این دو دوست را در هاگوارتز به تصویر بکشند و ما را با مجموعهای تازه از ماجراجوییهای هیجانانگیز آشنا کنند. به این طریق میتوانند تعدادی از شخصیتهای محبوبمان را دوباره برگردانند و به شکل نقشهای کوتاه و افتخاری وارد فیلم یا سریال کنند.
منبع: Looper