عشق چیست؟
از فلسفه یونان باستان تا علم مدرن: شش نوع عشق که زندگی ما را شکل میدهند

فیلسوفان یونانی موضوع عشق را مطالعه کردند و تشخیص دادند که شش شکل مختلف از عشق وجود دارد.
«عشق» چیست؟ برای چنین کلمه کوچکی، مطمئناً ارتباط عمیقی با تقریباً همه چیز در سراسر جهان دارد.
میتوانید عاشق کسی شوید، میتوانید کاری را به نام عشق انجام دهید، و حتی میتوانید از متنفر بودن از چیزی لذت ببرید.
این نه تنها یک کلمه فوقالعاده چندکاره است، بلکه یک مفهوم بسیار انعطافپذیر نیز هست!
اما عشق دقیقاً چیست؟ و چرا همه درباره آن دیوانه میشوند؟
علم آن را به شیوهای معمولاً غیررمانتیک برای ما توضیح میدهد: ما احساس عشق را زمانی احساس میکنیم که هورمونهای خاصی در سراسر بدن ما آزاد میشوند و زمانی که مناطق خاصی از مغز مانند هیپوکامپ (Hippocampus) فعال میشوند.
خستهکننده است، درست است؟
خوشبختانه برای ما، عشق توسط رمانتیکهای ناامید، فیلسوفان، شاعران، نوازندگان و غیره از آغاز نژاد بشر مورد مطالعه، فلسفهبافی، تأمل و تفکر قرار گرفته است.
نتیجه؟ خب، حالا حداقل میدانیم که انواع مختلفی از عشق وجود دارد!
در واقع، فیلسوفان یونان باستان این موضوع را مطالعه کردند و تشخیص دادند که شش شکل مختلف از عشق وجود دارد.
آگاپه – بالاترین شکل عشق

آگاپه (Agápe) بالاترین شکل از همه اشکال عشق در نظر گرفته میشود. با این حال، راههای مختلفی برای تفسیر آن وجود دارد.
این کلمه برای اولین بار به عنوان یک فعل در زمان هومر (Homer)، نویسنده افسانهای یونانی که ایلیاد (Iliad) و ادیسه (Odyssey) را در حدود قرن هفتم قبل از میلاد نوشت، به کار رفت.
معنای آگاپه در آن زمان نزدیکتر به محبت بود، به عنوان مثال احوالپرسی کردن با کسی با محبت.
با این حال، این کلمه در طول زمان تکامل یافت و بسیار نزدیکتر به عشق الهی مرتبط شد، به دلیل استفاده از آن در ترجمههای مختلف کتاب مقدس (Bible).
در چنین مواردی، آگاپه به معنای عشق خداوند به بشریت و عشقی است که بشریت برای خداوند دارد.
اروس – عشق رمانتیک

اروس (Éros) چنان شکل بسیار ارزشمند و مهمی از عشق است که حتی خدای یونانی عشق به نام آن نامگذاری شد.
در ادامه این روند، کلمه «عشق صمیمی» در یونانی مدرن «اروتاس» (Erotas) است و این یک اشتباه نیست – اروس نزدیکترین چیز به آن چیزی است که امروزه عشق رمانتیک مینامیم.
این شکل از عشق معمولاً از افکار، خواستهها و اعمالی که عموماً به اتاق خواب یا قرار ملاقات محدود میشود، متغیر است. اما بیشتر از آن است.
این همچنین عشقی است که در ازدواج یافت میشود، نوعی عشق که فرد برای نیمه دیگر خود دارد.
در واقع، افلاطون (Plato) معتقد بود که این بیشتر اولی است تا دومی، زیرا او آن را بدون مرزهای فیزیکی یا جذابیت میدید و بنابراین افلاطونی (Platonic) بود.
فیلیا – عشق برادرانه یا عشق بین دوستان

یکی از رایجترین اشکال عشقی که روزانه تجربه میکنیم، فیلیا (Philia) یا عشق مشترک بین دوستان است.
این شکل از عشق برای اولین بار توسط فیلسوف یونانی ارسطو (Aristotle) به عنوان عشقی که بین دوستان، به ویژه در سه نوع خاص از دوستی، به اشتراک گذاشته میشود، تعریف شد.
نوع اول دوستی آن است که بر اساس سودمندی یا مفید بودن است.
این شکل از فیلیا شامل روابط یا تعاملات بین افراد در شرایط بسیار سطحی است، مانند خرید چیزی از کسی.
در زمانهای مدرن احتمالاً ما به این نوع رابطه به عنوان دوستی اشاره نمیکنیم، بیشتر شبیه یک آشنا است.
شکل دوم فیلیا بسیار نزدیکتر به آن چیزی است که از آن انتظار داریم – کاملاً مربوط به لذت بردن از همراهی دیگران است.
این میتواند نوشیدن نوشیدنی با هم، به اشتراک گذاشتن تجربیات از طریق یک سرگرمی مشترک، یا به سادگی هر چیزی باشد که شامل انجام کاری لذتبخش با فرد دیگری است.
شکل نهایی فیلیا، که به بالاترین شکل اشاره میشود، چیزی است که ما عشق مشترک بین برادران و دوستان واقعی مینامیم.
این نوع فیلیا است که در آن شما نه تنها از همراهی یکدیگر، بلکه از شخصیت یکدیگر نیز لذت میبرید.
جایی است که شما واقعاً از فرد دیگر خوشتان میآید، نه فقط به این دلیل که همراهی با آنها سرگرمکننده است.
استورگه – عشق مشترک بین خانواده

استورگه (Storge) شکلی از عشق است که گفته میشود طبیعیترین است و بیشتر به عنوان یک غریزه تا هر چیز دیگری توسعه مییابد.
این نوع عشقی است که یک مادر نسبت به فرزند خود حتی قبل از تولد احساس میکند و میتوان گفت چیزی است که خانوادهها را در کنار هم نگه میدارد، صرف نظر از آنچه جهان به سمت آنها پرتاب میکند.
این شکل از عشق تقریباً منحصراً بین اعضای خانواده تجربه میشود و میتواند بسته به اینکه چقدر در کنار هم هستند، در طول زمان رشد یا کوچک شود.
یک تفسیر اصلی از استورگه که مربوط به خانواده نیست، میتواند در میان نزدیکترین دوستان یافت شود.
همانطور که دوستی رشد میکند، عشق نزدیکتر به فیلیا است.
با این حال، همانطور که دوستان نزدیکتر میشوند و شروع به مراقبت از یکدیگر به شیوهای تقریباً غریزی میکنند، میتواند به عشق استورگیک تبدیل شود، جایی که دوستان شما مانند خانواده احساس میکنند.
فیلاوتیا – عشق به خود

فیلاوتیا (Philautia) در ابتدا به عشقی که فرد برای خود دارد، و همچنین مراقبت از شادی یا رفاه خود تشبیه شد.
جالب اینکه، این همیشه به عنوان یک شکل بسیار ارزشمند از عشق در نظر گرفته نمیشد و در واقع یک نقص اخلاقی در نظر گرفته میشد!
افرادی که فیلاوتیا را تمرین میکردند به عنوان بیهوده، خودخواه و خودپرست اشاره میشدند.
با این حال، در طول زمان، فیلاوتیا شهرت و درک بهتری به دست آورد.
به تدریج فیلاوتیا، یا عشق به خود، به عنوان مفهومی رشد کرد که نه تنها خوب است، بلکه برای سلامت روان شما بسیار مفید است.
ارتباط بین عشق به خود و سلامت روان برای اولین بار توسط روانشناسی در سال ۱۸۳۰ ایجاد شد، اما تا قرن بیستم رونق نگرفت.
امروزه، عشق به خود چیزی حیاتی در نظر گرفته میشود و معمولاً قابل قبول است که فقط برای مراقبت از خود یک روز مرخصی بگیرید!
آخرین بار چه زمانی یک روز عشق به خود داشتید؟
زنیا – عشق یافت شده در مهماننوازی

این شکل از عشق کمترین نوع عشق است و بیشتر یک دستورالعمل کلی است که باید دنبال شود تا به همه کسانی که از خانه شما عبور میکنند مهماننواز باشید.
این عشقی است که از مهماننوازی (Hospitality) سرچشمه میگیرد و یکی از قدیمیترین و عمیقترین اشکال است که در سراسر جهان یافت میشود.
فرهنگها از انتهای مخالف زمین همگی شباهتهایی دارند وقتی صحبت از مفهوم زنیا (Xenia) میشود.
ویژگیهای مشترک به طور کلی در همان خطوط هستند، اما با یک اصل اصلی شروع میشوند: شما باید همه کسانی که از آستانه شما عبور میکنند را احترام بگذارید و همچنین به آنها غذا و پناه بدهید.
نمونهای از این میتواند در بسیاری از افسانهها و اساطیر از ادیان پیش از مسیحیت در سراسر اروپا یافت شود.
در چنین افسانههایی، یک خدا به شکل انسانی روی زمین راه میرود که سپس به خانههای مختلف سفر میکند و مهماننوازی آنها را آزمایش میکند.
موضوع رایج این است که اگر کسی با مهمان با احترام رفتار کند، پاداش یا هدیهای از خدا دریافت میکند و اگر این کار را نکند، مجازات میشود.
صحبت از عشق سخت!
انواع دیگر عشق در فرهنگهای مختلف
مانیا (Mania) – عشق وسواسی: این نوع عشق با احساسات شدید، حسادت و وابستگی مشخص میشود. میتواند ناسالم و مخرب باشد.
پراگما (Pragma) – عشق عملی: این عشق بلندمدت است که بر اساس تعهد، همکاری و درک متقابل بنا شده است. معمولاً در ازدواجهای طولانیمدت یافت میشود.
لودوس (Ludus) – عشق بازیگوشانه: این نوع عشق سرگرمکننده، بیخیال و اغلب شیطنتآمیز است. معمولاً در مراحل اولیه رابطهها دیده میشود.
علم عشق: چه اتفاقی در مغز میافتد؟
وقتی عاشق میشویم، تغییرات شیمیایی قابل توجهی در مغز رخ میدهد:
دوپامین (Dopamine): هورمون «احساس خوب» که احساس لذت و پاداش ایجاد میکند.
اکسیتوسین (Oxytocin): «هورمون عشق» که در طول لمس، بغل کردن و صمیمیت آزاد میشود.
سروتونین (Serotonin): سطوح آن در عشق اولیه کاهش مییابد که ممکن است توضیح دهد چرا نمیتوانیم از فکر کردن به فرد مورد علاقه خود دست برداریم.
آدرنالین (Adrenaline): باعث تپش قلب، عرق کف دست و احساس هیجان میشود.
نوراپینفرین (Norepinephrine): با آدرنالین کار میکند و باعث توجه تمرکز یافته و حافظه بهتر میشود.
مراحل عشق
عشق معمولاً از سه مرحله اصلی عبور میکند:
شهوت (Lust): مرحله اولیه که توسط هورمونهای جنسی هدایت میشود.
جذب (Attraction): مرحله «عاشق بودن» که در آن نمیتوانیم از فکر کردن به فرد دیگر دست برداریم.
دلبستگی (Attachment): پیوند بلندمدت که به ما اجازه میدهد رابطههای پایدار داشته باشیم.
فواید سلامتی عشق
عشق و روابط سالم میتوانند فواید سلامتی قابل توجهی داشته باشند:
کاهش استرس: عشق میتواند سطح کورتیزول (Cortisol)، هورمون استرس را کاهش دهد.
سلامت قلب بهتر: مطالعات نشان میدهند افراد در روابط عاشقانه خطر کمتری برای بیماریهای قلبی دارند.
سیستم ایمنی قویتر: عشق و حمایت اجتماعی میتوانند سیستم ایمنی را تقویت کنند.
عمر طولانیتر: افراد در روابط شاد معمولاً طول عمر بیشتری دارند.
سلامت روان بهتر: عشق میتواند به کاهش افسردگی و اضطراب کمک کند.
آنچه امروز در اینجا به آن پرداختهایم فقط قطرهای از اقیانوس راههایی است که ما برای توصیف احساسات، افکار و عواطفی که به عنوان عشق تعریف میکنیم، یافتهایم.
به نظر میرسد عشق بسیار نامحسوس است، درک واقعی از آن بسیار سخت است و به همین دلیل احتمالاً تا آخر زمان به تلاش برای تعریف آن ادامه خواهیم داد.
پس چیست؟ من میگویم بهترین توصیف آن توسط جان لنون (John Lennon) و پل مککارتنی (Paul McCartney) بود: «عشق تنها چیزی است که نیاز دارید» (Love is all you need).
عشق در تمام اشکال آن – چه الهی، چه رمانتیک، چه دوستانه، چه خانوادگی، چه عشق به خود یا مهماننوازی – بخش اساسی تجربه انسانی است. درک انواع مختلف عشق میتواند به ما کمک کند تا روابط خود را بهتر درک کنیم و زندگی پرمعنیتری داشته باشیم.
در نهایت، عشق چیزی است که ما را انسان میکند، به ما هدف میدهد و زندگی را ارزش زندگی کردن میکند. صرف نظر از اینکه چگونه آن را تعریف میکنیم یا تجربه میکنیم، عشق نیرویی قدرتمند است که جهان ما را شکل میدهد و به ما یادآوری میکند که چیست که واقعاً مهم است.



