مدیتیشن اضطراب من را بدتر کرد ، بنابراین من آن را ولش می کنم.!!
آنجا روی نیمکت اتاق نشیمن نشسته بودم دستانم به طور مستقیمی در کنارم و استراحت
می کردم و توجهم فقط به تنفسم بود. عکس من مانند مدیتیشن به نظر می رسید ، و شاید
هم چنین بوده باشد ، من اصلاً مدیتیشن نمی کردم ، اما سعی می کردم با حمله اضطرابی مقابله کنم.
راحت و هوشیار بودم تلفن را خاموش کرده بودم و گذاشته بودم کنار، تایمرش را برای تمام شدن
وقت مدیتیشنم تنظیم کرده بودم.
من یک مجله روی میز قهوه ، آماده برای افکار پس از مدیتیشن ام گذاشته بودم. هنوز ، برای آنچه که
مانند صدمین بار احساس می شود ، نتوانستم به طور موثر مدیتیشن کنم. زمان آن بود که اعتراف کنم
که چیزی را که من برای اضطرابم ازش کمک خواستم ، واقعاً آن را بدتر کرد.
قبل از اینکه به این کار متعهد شوم ، پزشک من از من خواسته بود که یک سال مدیتیشن کنم. من در
مورد مدیتیشن و فواید آن بر روی سلامت ذهن مطالب زیادی را خوانده بودم.
مقالات شخصی بی شماری وجود داشت که از ماجراجویی های مردم صحبت می کردند ، برخی از
آنها توانستند مدیتیشن را جایگزین روشهای درمانی سنتی کنند.
این واقعاً علاقه من را برانگیخت – من از یک اختلال خلقی رنج می برم که زندگی ام را گاهی
سخت می کند. اضطراب و افسردگی می تواندضعیف کننده باشد. به نظر می رسید مدیتیشن ارزش
امتحان داشت.
اما مانند ساعت کار ، انگار ذهن من در عرض چند ثانیه بعد از نشستن برای مدیتیشن مسابقه
می دهد. مثل زمانی است که شما به دنبال قطار می دوید و سرانجام سوار می شوید ، و خسته
و غرق استرس می شوید. انگار من همیشه در حال دویدن هستم و لحظه ای که متوقف می شوم
، افکار مزاحم دوباره برمی گردند. من سعی کردم چند مورد از برنامه های مدیتیشن که پزشک پیشنهاد
کرده است را دانلود کنم ، امیدوارم که مدیتیشن راهنما به من کمک کند ، اما استفاده از موبایل فقط
باعث شد تا حواسم پرت شود.
من نزدیک به دو سال سعی کردم ذهن آگاهی را از طریق مدیتیشن تمرین کنم.در مورد تمرینهای روزانه
سخت کار نمی کردم اما یک تلاش آگاهانه انجام دادم. به من گفته شد که صبور باشم تا تمرین راحت تر
انجام بشه ، اما نمی توانم یک جلسه را به یاد بیاورم که در طی آن توانسته باشم بعد از خاموش کردن ذهنم
، دوباره تمرکز کنم. هر تلاشم فقط من را به مسابقه ، افکار غیرقابل کنترل سوق می داد که من خودم
را از آن دور کردم.
از اضطراب مدیتیشن اضطراب داشتم. از این گذشته ، به نظر می رسید که برای همه افراد مدیتیشن تاثیر
گذار هست پس چرا برای من نیست ؟
در ابتدا ، احساس می کردم که شکست خورده ام ، اما پس از آن یک درمانگر به من یادآوری کرد که
مدیتیشن برای همه مناسب نیست و تنها راه حل نیست.
بعلاوه ،رها کردن آن در حال حاضر به معنای رها کردن آن برای همیشه نیست. ممکن است زمانی در زندگی
من باشد که احساس کنترل بیشتری بر افکارم داشته باشم و در آن مرحله ، مدیتیشن ممکن است عملکرد
خوبی داشته باشد.
این موضوع در مورد زندگی با یک بیماری روانی است: به راحتی می توان در این ماجرا قرار گرفت که در آن
زندگی مثل یک ترن هوایی است که من هرگز سرسختانه نمی توانم از عهده آن برآیم. اما کشف راه های
جدید مدیریت علائم بیماری (حتی اگر به معنای عدم موفقیت در بعضی مواقع) بخشی از بازپس گیری
قدرت شما است.