[ad_1]
هالیوود علاقه زیادی به تغییر و تحریف تاریخ دارد!
بسیاری از فیلمهای تاریخی که در هالیوود ساخته میشوند، تا حد زیاد و یا حداقل قابل قبولی براساس واقعیت هستند اما در این بین بعضی از این فیلمها و به دلایل مختلف، تاریخ را جور دیگری نشان دادهاند.
گرچه در اکثر این موارد، این تحریف تاریخ جهت پیش بردن داستان و قابل درک است اما با این حال تصمیم گرفتیم تا در این مطلب به چند فیلم مطرحی اشاره کنیم که گرچه عوامل سازنده ادعای واقعی بودن داستان آن را دارند اما داستان آن شباهت چندانی به واقعیت ندارد.
البته این بدان معنا نیست که این فیلمهای مطرح، فیلمهای بد و یا بی کیفیتی هستند. در واقع در این مطلب ما به کیفیت این فیلمها کاری نداشته و تنها به میزان واقعی بودن وقایع آن ها خواهیم پرداخت.
لازم به ذکر است که در متن زیر، به پایان یا بخشی از داستان این فیلمها اشاره شده است. در نتیجه قبل از خواندن متن، نام فیلم را خوانده و تنها در صورتی که آن فیلم را تماشا کردهاید، متن مربوط به آن را بخوانید.
شکسپیر عاشق
فیلم شکسپیر عاشق (Shakespeare in Love)، یکی از برترین آثار دهه نود میلادی بود که نامزد ۱۳ جایزه اسکار شد و در نهایت به عنوان بهترین فیلم سال نیز انتخاب شد. اما این فیلم که براساس زندگی برترین نمایشنامهنویس تاریخ؛ شکسپیر ساخته شده بود، کوچکترین توجهی به تاریخ نداشت.
محققان دوران رنسانس که این فیلم را تماشا کردهاند، از اکثر اتفاقات آن ایراد گرفتهاند! از نحوه حرف زدن شخصیتها با یکدیگر که به هیچ عنوان شبیه به نحوه حرف زدن مردم آن دوران نبوده است گرفته تا وسایل و لوازمی که شخصیتها در حالی در این فیلم از آن ها استفاده میکنند که هنوز در آن زمان این وسایل ساخته نشده بودند!
یکی دیگر از موارد اشتباه این فیلم، بحث حضور ملکه در نمایشهای عمومی بوده است. هرگونه نمایش و تئاتری که ملکه انگلیس قصد تماشای آن را میداشته، در قصر و فقط برای شخص وی اجرا میشده و وی به هیچ عنوان در نمایشهای عمومی حضور پیدا نمیکرد.
البته مشکل بزرگتر این است که در زمانی که داستان فیلم در آن رخ میدهد، اصلا تمام سالنهای نمایش تعطیل بودند چرا که دنیا در آن زمان درگیر مرگ سیاه یا همان طاعون خیارکی بود که در نهایت جان دهها میلیون نفر را در اروپا و آسیا گرفت.
جیافکی
الیور استون (Oliver Stone)؛ کارگردان مطرح سینما، در سال ۱۹۹۱ فیلم پرسروصدای جیافکی (JFK) را براساس یکی از مهمترین وقایع تاریخ آمریکا، یعنی ترور جان اف. کندی (John F. Kennedy)؛ رئیس جمهور سابق آمریکا ساخت که این فیلم با استقبال خوبی روبهرو شده و نامزد ۸ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم سال نیز شد.
استون همیشه ادعا کرده است که این فیلم را براساس تحقیقات زیادی که انجام داده ساخته است اما حقیقت این است که بخش زیادی از مواردی که در این فیلم ۲۰۶ دقیقهای نمایش داده میشود، براساس واقعیت نیستند و تنها براساس چند تئوری توطئه میباشند.
در واقع استون این فیلم را براساس تحقیقاتی که جیم گریسون (Jim Garrison)، دادستان اسبق آمریکایی در سال ۱۹۶۷ انجام داده بود ساخته است اما اشتباه بودن این تحقیقات در سال ۱۹۷۲ مشخص شده بود.
یکی از اشتباهات تاریخی که در این فیلم وجود دارند، اعترافات دیوید فری (David Ferrie) است. در این فیلم شاهد آن هستیم که فری گفتههای گریسون درباره آشنایی وی با لی هاروی اسوالد (Lee Harvey Oswald) را تایید میکند.
اما در واقعیت، فری تا پایان عمر کوتاه خود، هرگز این ادعاها را تایید نکرده و به بی گناهی خود اصرار میورزید و میگفت که شناختی از اسوالد (که دولت آمریکا وی را به عنوان قاتل کندی معرفی کرد)، نداشته است.
گلادیاتور
ریدلی اسکات (Ridley Scott) در سال ۲۰۰۰ فیلم گلادیاتور (Gladiator) را ساخت که این فیلم در نهایت تبدیل به یکی از برترین آثار تاریخ سینما و این کارگردان بزرگ شد. گلادیاتور که دومین فیلم پرفروش آن سال سینما بود، نامزد ۱۲ جایزه اسکار شد و عنوان بهترین فیلم سال را نیز کسب کرد.
برای نوشتن فیلمنامه این اثر که قرار بود براساس چندین شخصیت حقیقی و مطرح امپراطوری روم ساخته شود، چندین تاریخدان استخدام شدند اما یکی از این افراد در میانه کار و به علت اختلاف نظر، از این پروژه جدا شد که نشان دهنده تخلفات تاریخی این اثر است.
در واقع داستان فیلم گلادیاتور از آن جا آغاز میشود که مارکوس آئورلیوس (Marcus Aurelius)؛ امپراطور روم، توسط پسرش؛ کومودوس (Commodus) با بازی واکین فینیکس (Joaquin Phoenix)، کشته میشود و کومودوس به خاطر کینهای که نسبت به ماکسیموس (Maximus)؛ فرمانده ارتش پدرش داشته، قتل را به گردن وی میاندازد. راسل کرو (Russell Crowe) در این فیلم در نقش ماکسیموس بازی کرده بود. اما در واقعیت، آئورلیوس به خاطر بیماری درگذشت کومودوس نقشی در مرگ وی نداشت.
اشتباه دیگر، به پایان این فیلم ارتباط دارد جایی که کومودوس در نهایت در میدان نبرد گلادیاتورها و به دست ماکسیموس، کشته میشود ولی در واقعیت، وی در حمام و توسط یک مبارز، خفه و در نهایت کشته شد.
اسکندر
گویا ترکیب الیور استون با ژانر تاریخی، نتیجهای جز تحریف تاریخ ندارد! این مورد درباره فیلم اسکندر (Alexander) که درباره یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخ ساخته شده بود، آنقدر شدید بود که از این فیلم به خاطر تحریف تاریخ، شکایت شد!
در شکایتی که از این فیلم شده بود، خواسته شده بود که به جای تلاش برای واقعی جلوه دادن این فیلم، گفته شود که این فیلم یک فیلم کاملا تخیلی است!
بسیاری از منتقدین میگویند که در این فیلم به بسیاری از وقایع مهم زندگی اسکندر مقدونی اشاره نشده است که البته این موضوع را میتوان حق سازنده دانست اما مشکل اصلی این است که این فیلم بسیاری از وقایت تاریخی را به صورتی اشتباه روایت کرده است.
در واقع وقایعی که در این فیلم نمایش داده میشوند، همگی در واقعیت نیز رخ دادهاند اما نه به آن شکل و در آن زمان که در این فیلم نمایش داده میشود. برای مثال، سه نبرد گوگمل، نبرد گرانیک و نبرد ایسوس که بین اسکندر و فرماندههان حکومت هخامنشیان در طی ۳ سال رخ داده بود، همگی در یک زمان و در یک جنگ در این فیلم رخ میدهند!
همچنین برخی از کارهایی که اسکندر خود در واقعیت انجام داده بود، در این فیلم توسط افراد دیگری انجام داده میشوند و یا کارهایی که دیگران کردهاند، به نام وی نوشته میشود.
آخرین سامورایی
در فیلم آخرین سامورایی (The Last Samurai)، یک مشاور نظامی آمریکایی با بازی تام کروز (Tom Cruise) به کمک ساموراییهای ژاپنی میآید تا آن ها بتوانند در مقابل دولت ژاپن قیام کنند.
همین ابتدای کار، شاهد تحریف تاریخ هستیم. گرچه ساموراییها از مشاوران نظامی خارجی استفاده میکردند اما حتی یک بار نیز این مشاوران، آمریکایی نبودند. این که چگونه این مشاور آمریکایی توانست در مدتی بسیار کوتاه تبدیل به یک سامورایی حرفهای شود، مشکل دیگر است.
در این فیلم، اکثر جنگها با شمشیر انجام میشود و این شخصیت آمریکایی به ساموراییها نحوه استفاده از تفنگ را نشان میدهد اما حقیقت ماجرا این است که در آن زمان (سال ۱۸۷۷ میلادی)، استفاده از تفنگ اتفاقی عادی محسوب میشد و ساموراییها کاملا استفاده از آن را بلد بودند.
یکی دیگر از موارد، درباره شخصیتهای سامورایی در این فیلم است که از آن ها به عنوان انسانهایی که زندگی سادهای دارند، نام برده میشود اما در حقیقت، ساموراییها افرادی با وضعیت اجتماعی بسیار خوبی بودند که حقوق بسیار خوبی دریافت میکردند و از مردم عادی، زندگی بهتری داشتند.
کن واتانابه (Ken Watanabe)؛ بازیگر مطرح ژاپنی، در این فیلم در نقشی بازی کرده که براساس سایگو تاکاموری (Saigō Takamori)؛ یکی از بزرگترین ساموراییهای تاریخ ژاپن نوشته شده بود.
در واقعیت، تاکاموری در نبرد پایانی خود با دولت ژاپن و بعد از آن که زخمی میشود، به مانند آداب و رسوم ساموراییها، خودکشی کرد، در حالی که در این فیلم وی توسط مسلسل کشته میشود.
فیلمهای مل گیبسون!
مل گیبسون (Mel Gibson)؛ بازیگر و کارگردان مطرح آمریکایی، علاقه زیادی به تحریف تاریخ دارد و قصد داریم این بخش، به ۲ مورد از فیلمهایی که وی آن ها را کارگردانی کرده است، اشاره کنیم.
ابتدا فیلم مطرح شجاعدل (Braveheart) محصول سال ۱۹۹۵ که نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب و گیبسون را نیز برنده جایزه بهترین کارگردانی سال کرد.
این فیلم داستان انقلاب و مقاومت مردم اسکاتلند در مقابل حکومت انگلیس را نشان میدهد اما وقایع تاریخی و شخصیتهایی که در فیلم نشان داده میشوند، با واقعیت جور در نمیآیند.
برای مثال در فیلم میبینیم که شخصیت والاس (با بازی گیبسون) به علت کشته شدن همسرش به دست انگلیسیها اقدام به جنگ با آن ها میکند اما در اسناد تاریخی، هیچ اشارهای به همسر وی نشده است و وی حداقل در آن زمان، ازدواج نکرده بود!
همچنین در این فیلم، شخصیت ایزابلا که همسر شاه ادوارد است، به عنوان یک بزرگسال نشان داده میشود در حالی که ایزابلا در زمان وقوع این جنگها، نونهال بوده است.
فیلم دوم، فیلم آخرالزمان (Apocalypto) است که در سال ۲۰۰۶ ساخته شد. این فیلم که درباره تمدن مایاها ساخته شده است نیز، دارای مغایرات تاریخی زیادی است.
برای مثال در این فیلم مایاها به عنوان مردمی وحشی نمایش داده میشوند در حالی که در واقعیت آن ها مردمی صلحجو بودند.
و یا آن که برخلاف آنچه در این فیلم به عنوان داستان اصلی میبینیم، قربانی کردن انسانها برای خدایان به ندرت در این تمدن رخ میداد و اگر هم اتفاق میافتاد، نه مردم عادی که یکی از بزرگان قبیله، قربانی میشد.
در واقع به نظر میرسد که نویسندگان این فیلم، این قوم را با قوم آزتکها، اشتباه گرفتهاند!
همچنین در پایان این فیلم شاهد حضور اسپانیاییها در منطقه هستیم در حالی که در واقعیت، پیش از ۳۰۰ سال بعد از نابودی قوم مایاها، اسپانیاییها وارد این منطقه (جنوب مکزیک) شدند.
۱۰۰۰۰ سال پیش از میلاد
این مورد لیست، نسبت به بقیه موارد آن متفاوت است و دلیل آن این است که این فیلم، یک فیلم تاریخی نیست. با این حال چون در داستان آن اشاراتی به وقایع تاریخی میشود و درباره یک برهه از تاریخ است، تصمیم گرفتیم درباره آن صحبت کنیم.
بسیاری از مواردی که در فیلم ۱۰۰۰۰ سال پیش از میلاد (۱۰,۰۰۰BC) میبینیم، به شکل خنده داری اشتباه هستند. برای مثال حضور ماموتها در صحراها آن هم در حالی که این موجودات منقرض شده، برای تامین انرژی بدن بزرگ خود، به غذای زیادی احتیاج داشتند و در مکانهایی چون صحرا و بیابان، به هیچ عنوان زنده نمیماندند.
این که در این فیلم شاهد کمک ماموتها در ساخته شدن اهرام جیزه هستیم نیز، نکته عجیب دیگر است. البته نکته عجیبتر این است که اهرام جیزه حدود ۸۰۰۰ سال بعد از زمان داستان این فیلم، ساخته شدهاند!
همچنین داستان این فیلم در عصر سنگی رخ میدهد با این حال در آن شاهد استفاده شخصیتها از لوازم فلزی هستیم که حداقل ۶۰۰۰ سال بعد از زمانی که داستان این فیلم در آن رخ میدهد، به وجود آمدند!
در پایان این لیست، قصد داریم به دو فیلم که در ارتباط با کشورمان هستند، اشاره کنیم. قول میدهیم که بدون توجه به ایرانی بودن خود، وقایع تاریخی این فیلم را نقد کنیم!
آرگو
فیلم آرگو (Argo) که برنده اسکار بهترین فیلم سال نیز شد، داستان تصرف سفارت آمریکا در ایران و نحوه فرار ۶ کارمند این سفارت از ایران را نشان میدهد.
سوژه اصلی این فیلم در واقعیت رخ داد اما بسیاری از سکانسها و اتفاقاتی که در این فیلم نمایش داده میشوند، در واقعیت رخ نداده و تنها جهت هیجان دادن به داستان، در فیلم نشان داده شدند.
برای مثال در این فیلم گفته میشود که دولت آمریکا موافق حضور نیروهای آمریکایی در پوشش یک تیم فیلمساز در ایران نبودهاند در حالی که در واقعیت، سران کشور آمریکا از بین سه طرح پیشنهادی CIA، به سرعت این طرح را انتخاب کرده بودند.
در یکی از سکانسهای این فیلم میبینیم که شخصیتهای آمریکایی در بازار تهران تا آستانه دستگیر شدن پیش میروند اما در واقعیت، این اتفاق رخ نداد چرا که آن ها اصلا به بازار تهران نرفته بودند!
در سکانسی دیگر از فیلم آرگو میبینیم که بلیط هواپیمای شخصیتهای آمریکایی کنسل و دوباره خریداری میشود در حالی که در واقعیت، همسر سفیر کانادا در ایران، از قبل این بلیطها را خریده بود.
همچنین در حالی در این فیلم تمام کارها را آمریکاییها انجام میدهند که طبق گفته جیمی کارتر (Jimmy Carter)؛ رئیس جمهور وقت آمریکا، بیش از ۹۰ درصد این عملیات توسط افراد کانادایی انجام شد و آمریکاییها نقش بسیار کمی در آن داشتند.
اما شاید بزرگترین تحریف این فیلم در سکانس پایانی فیلم رخ داده باشد. سکانس تعقیب و گریز درون فرودگاه که در واقعیت به هیچ عنوان رخ نداد و تیم کانادایی موفق شد بدون مشکل، ۶ کارمند آمریکایی سفارت را از ایران خارج کند.
۳۰۰
باید گفت که فیلم معروف ۳۰۰ ساخته زک اسنایدر (Zack Snyder)، آنقدر تاریخ را تحریف کرده است که در زمان انتشار، حتی صدای تاریخدانان بلاد کفر را نیز درآورده بود!
در واقع این فیلم آنقدر تاریخ را تحریف کرده بود که میتوان از تحریفهای تاریخی آن، یک فیلم جدید ساخت! به عبارتی، تنها نکتهای که در این فیلم به درستی به آن اشاره شده بود، جنگ بین حکومت هخامنشیان و حکومت اسپارت بود و سایر موارد، تحریف تاریخ بود!
بگذارید از همان نام فیلم شروع کنیم. تمام ایده این فیلم بر این اساس است که سپاهی ۳۰۰ نفره از مردم اسپارت، به جنگ با لشکر چند هزار نفری خشایارشا رفته و وی را شکست دادند.
اما حقیقت ماجرا این است که در حالی که لشکر اسپارت واقعا دارای ۳۰۰ نفر بود اما از آنجا که آنها میدانستند با ۳۰۰ نفر نمیتوان به جنگ با سپاهی چند هزار نفری پرداخت، با شهرهای دیگر حکومت یونان تعهد بستند و در نهایت با بیش از ۷۰۰۰ نفر، در جنگ با حکومت هخامنشیان شرکت کردند!
از آن طرف در حالی در فیلم نیروهای اسپارت بدون زره به جنگ میپرداختند تا “شجاعت” و “هیکل ورزشکاری” خود را نشان دهند که در واقعیت و به مانند تمام نیروهای جنگی، آنها نیز با زرههای مخصوص به جنگ با نیروهای حکومت هخامنشیان پرداختند. به هر حال در آن زمان، چیزی به نام “سیکس پک” وجود نداشت!
نکته آخر، اشاره به بردهداری هخامنشیان در فیلم است که از آن به عنوان یکی از دلایل “شیطانی” بودن این حکومت نام برده میشود! اما حقیقت این است که برده داری در حکومت هخامنشیان نه تنها صورت نمیگرفت که به خاطر دین زرتشت این حکومت، شدیدا مورد نکوهش قرار گرفته بود و در زمان حکومت هخامنشیان، بردهداری ممنوع بود.
نکته جالب ماجرا این است که در فیلم ۳۰۰ در حالی به دروغ گفته میشود که ایرانیان بردهداری میکنند که حکومت اسپارت، یکی از بزرگترین سیستمهای بردهداری دنیا را در آن زمان در اختیار داشت و بردهداری اتفاقی بسیار عادی در سراسر کشور یونان محسوب میشد!
اجازه دهید به تصویر عجیبی که در این فیلم از خشایارشا نشان داده میشود نیز، اشاره نکنیم.
در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که یک فیلمساز کاملا حق دارد تا فیلمی را براساس برداشت هنری خود از یک واقعه تاریخی بسازد و یا حتی آن را تغییر دهد. اتفاقی که در فیلمهای کارگردانی چون کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) بارها رخ داده است.
اما مشکل زمانی رخ میدهد که عوامل سازنده آن فیلم، با تاکید بر واقعی بودن داستان فیلم، برای آن تبلیغ میکنند و در این لیست، به فیلمهای اینچنینی اشاره کردیم.
.
نقل از سینما-فارس
[ad_2]