سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
نقد و بررسی فیلم

نقد و بررسی فیلم طلایی اتمی ( Atomic Bl-nde )

 

atomicbl232200x530« طلایی اتمی» براساس یک رمان گرافیکی به نویسندگی آنتونی جانسون و سم هارت که در سال 2012 منتشر شد ساخته شده است. این رمان گرافیکی در ایران به چاپ نرسیده و با توجه به اینکه در خارج از کشور هم خیلی اثر مطرحی نبوده، بعید به نظر می رسد که کسی به فکر ترجمه و انتشار این آن افتاده باشد مگر آنکه  «طلایی اتمی» بتواند به موفقیتی برسد که فرصت را برای بازنشر این رمان گرافیکی مهیا نماید.

داستان فیلم در دوران جنگ سرد رخ می دهد و داستان مامور زنی به نام لورین ( شارلیز ترون ) را روایت می کند که پس از به قتل رسیدن یک مامور انگلیسی که به نظر می رسد توسط افراد KGB به دیار باقی فرستاده شده باشد، عازم برلین می شود تا از ماجرا باخبر شود و البته تلاشی هم انجام دهد که روس ها به لیست اطلاعات هسته ای دست پیدا نکنند چراکه می تواند توازن جنگ را برهم بزند و دنیا را به ویرانه مبدل نماید اما…

phoca_thumb_l_6

« طلایی اتمی» را دیوید لیچ کارگردانی کرده. بدلکار شناخته شده ای که البته گفته شده دستیار کارگردان در قسمت نخست « جان ویک » هم بوده اما به دلایل نامشخص نامش در محافل رسمی به عنوان کارگردان آن فیلم به میان نیامده است. با توجه سوابق لیچ، می توان گفت که «طلایی اتمی» نخستین فیلم بلند او در مقام کارگردان محسوب می شود که اتفاقاً حال و هوای « جان ویک » هم در آن حفظ شده و با الگوبرداری از آن اثر روانه سینما شده است، با این تفاوت که اینبار سازندگان قصد داشته اند تا خرده داستان هایی را هم وارد جریان اصلی فیلم نمایند که تا حد زیادی ناکام مانده اند.

داستان اصلی فیلم ساده و قابل پیش بینی است و المان های اکشن زنانه نیز در آن به کار گرفته شده. شخصیت لورین در داستان بطور کل از کلیشه های شخصیت پردازی زنان در آثار اکشن – جاسوسی پیروی می کند و هرگز تبدیل به یک شخصیت قابل باور تبدیل نمی شود. او هرجا که می رود مشت و لگدش را نثار این و آن می کند و با اعتماد به نفس کامل هنگامی که در حال گوشمالی دادن قربانیانش می باشد، با تکه پرانی های بامزه آنان را بدرقه می کند و سپس عینک به چشم زده و پس از خوشتیپ شدن، از آن محفل خارج می گردد! البته فراموش نکنیم که در این میان او همواره جذابیت های ظاهری خود را حفظ می نماید و بدش هم نمی آید که جذاب به نظر برسد؛ قوانین کلیشه ای که اغلب شامل زنان در آثار جاسوسی ویدئویی شده و تعریفی تکراری در فیلم رقم زده است.

phoca_thumb_l_1 (2)

اما در ادامه فیلم خرده داستانهایی را هم وارد معرکه می کند تا بتواند تعلیقی ایجاد نماید اما شخصیت پردازی ناامید کننده مانع از وجود چنین ویژگی در فیلمنامه می گردد. شخصیت های مکملی که به داستان وارد می شوند، تقریباً بطور کامل هویت دوگانه دارند و با رویت شان به راحتی می توان سرنوشت شان را پیش بینی کرد و جالب آنکه هیچکدام از آنها از خط فرضی که قوانین ژانر را شامل می شود خارج نمی گردند تا خیال تماشاگر حداقل از بابت فیلمنامه راحت باشد و بداند که قرار نیست زمان و تمرکزی بر روی آن قرار دهد.

عمده ویژگی های مثبت « طلایی اتمی» در خلق و هدایت صحنه های اکشن می باشد که با توجه به سابقه لیچ در طراحی صحنه های بدلکاری و کارگردانی جان ویک ( چنانچه یک روز بگویند او واقعاً کارگردان آن اثر بوده! ) به خوبی توانسته از پس طراحی سکانس های اکشن فیلم برآید. البته « طلایی اتمی» اگرچه در اجرا سعی کرده پیرو « جان ویک » باشد و اتفاقاً در نحوه فیلمبرداری نیز به شیوه مشابهی عمل کرده ( لرزش کمتر دوربین و گرفتن نماهایی که می توان جزئیات حرکات بازیگران را در آن مشاهده نمود ) اما روی هم رفته به دلیل کاریزماتیک نبودن شخصیت اصلی داستان، زد و خوردهای او نیز به دل نمی نشیند!

phoca_thumb_l_3 (2)

البته شارلیز ترون پس از « مکس دیوانه » در اینجا هم ثابت می کند که می تواند در اکشن نیز حرف های فراوانی برای گفتن داشته باشد، اما شخصیت پردازی لورین مانع از آن می شود که مخاطب بتواند او را بطور کامل درک کند و اهمیتی به وضعیت او در فیلم دهد. لورین اعتماد به نفس کاملی دارد و در کتک زدن ملت نیز تبحر دارد اما گاهاً فیلم گریزی به خاطرات و رویا و کشمکش های ذهنی اش می زند و از این جهت، این انتظار ایجاد می شود که مخاطب می بایست اطلاعات بیشتری از او و زندگی اش بدست آورد اما فیلم خیلی به انتظار مخاطب توجهی نمی کند و به جای پاسخگویی، افرادی که شبیه طعمه هستند را مقابل راه لورین قرار می دهد تا او با خشونت از آنان استقبال نماید و به همین ترتیب داستان را پیش ببرد.

« طلایی اتمی» با تمام ایراداتی که در بخش روایت داستان دارد، اما به واسطه اکشن سرگرم کننده اش می تواند گزینه مناسبی برای تماشا باشد. برای تماشای این اثر باید این نکته را مد نظر داشته باشید که نیازی به تمرکز درباره جزئیات داستان و آنچه که در فیلم مطرح می شود نیست و ” ادا و اطوارهای ” شخصیت لورین نیز دال بر مرموز بودن او نیست. شخصیت های فیلم تهی و خالی از هرگونه پرداخت هستند و بعید هم هست که در انتهای فیلم حتی نام آنها را به خاطر بسپارید!

phoca_thumb_l_4 (2)

بطور کل می توان « طلایی اتمی» را دنباله روی اکشن های زنانه ای نظیر« نیکیتا » و « فرابنفش » دانست. برای لذت بردن از این اثر انتظارات خود را پائین آورده و با خیال راحت به تماشای فیلمی بنشینید که در آن هر لحظه یکی قرار است دیگری را کتک بزند و بس! به نظر می رسد که نام فیلم برازنده حال و روز آن است؛ طلایی اتمی!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا