سیروس الوند کارگردان باسابقه سینمای ایران درباره ناکامی فیلمهای اجتماعی در گیشه دیدگاه جالبی را مطرح کرده است. او درباره وجود مافیا در سینمای ایران که چند روز پیش هم باعث به وجود آمدن بحثهایی شده بود گفت در اکران سینما زد و بندهای بسیاری وجود دارد که به خیلی از فیلمها لطمه میزند.
سیروس الوند درباره فروش نا موفق برخی از فیلمهای توقیفی از جمله «زادبوم» که پس از سالها به نمایش درآمده است، به تماشاگران امروز گفت: « برای پاسخ به این پرسش دوست دارم فلشبک بزنم به سالها قبل. به قبل از انقلاب و درباره یکی از کارهای خودم خاطرهای بگویم. من فیلم «شب آفتابی» را سال 1354 آماده اکران داشتم. فیلم اجتماعی و تند خوبی بود که از روی یکی از کارهای آلفرد هیچکاک «غریبهها در ترن» فیلمنامهاش را الهام گرفته بودم و آن را ایرانیزه کرده بودم. فیلم خوبی هم شده بود. برای نقش اولش هم دنبال یک هنرپیشه دیده نشده میگشتم. خب فیلم ما اصلاً از این المانهای روشنفکری کافه و سیگار و فضای سال56 نداشت. یک فیلم سنتی برای سالهای آرام ابتدای دهه50 بود. یک فیلم اجتماعی خاص. وقتی فیلم من اکران شد با بازی مرتضی عقیلی، فارغ از فضای اجتماعی آن که کلاً تغییر کرده بود، بازی مرتضی عقیلی به عنوان رل اول هم اصلاً کتهگوری فیلم و مخاطبانش را تغییر میداد. یعنی طرفداران سینمای مرتضی عقیلی با فیلمی که من ساخته بودم به کلی فرق داشتند.»
الوند در پاسخ به این پرسش که آیا برای «زادبوم» هم همین اتفاق افتاده است یا خیر گفت: «دقیقاً به همین صورت است. من هنوز «زادبوم» را ندیدهام اما یادم است زمانی که داوودی داشت این فیلم را میساخت، خیلی روی ساختش وسواس داشت. انصافاً هم داوودی فیلمساز خوبی است. به نظرم فیلم اجتماعی خوبی باید در زمان خودش ساخته باشد اما حالا خیلی از پارامترها عوض شده و گفتمان و اصلاً نسل تغییر کرده است و این شاید به فیلم او و دیده شدن و سرنوشتش لطمه بدی بزند. اگرچه اعتقاد دارم کلاً در این یک ساله اخیر کسی خیلی هم فیلم جدی نمیبیند! »
کارگردان «مزاحم» در ادامه میگوید: «جدول فروش سینماها را ببینید. الان در این یک سال غیر از «فروشنده» و «ابد و یک روز»، کدام فیلم اجتماعی موفق را در سینمایمان داشتیم که کف فروش آن خوب بوده باشد و ضرر نکند؟ الان مردم همین فیلمهای طنز را میبینند. تازه طنز که چه عرض کنم، از این فیلمهای هجو! فروشها را ببینید، تقریباً 70درصد این فروش برای چند فیلم کمدی است و باقی فیلمها خیلی سهمی از فروش در سینما ندارند. »
الوند همچنین به فروش فیلمهای سینمایی اشاره میکند و توضیح میدهد: «اگر به فروش فیلمها دقت کنید به حرف من میرسید. ببینید الان فروش فیلمی 21 میلیارد است و بیش از 5. 2 میلیون نفر بیننده داشته اما کف فروش موفق در سینما الان چقدر است؟ برای فیلمهای غیرطنز چه اتفاقی میافتد؟ آن آمار را باید مقایسه کنید. اگر مثلاً کف همه فیلمهای سینما از یک حدی بالاتر بود، میشود گفت که به یک مخاطب سینماروی فعال رسیدهایم اما این جماعت بخش بیشترش فقط برای دیدن همین جنس فیلمهای کمدی که همه میدانیم، میآیند. البته یک نکته مهم دیگر در سینما، این بحث سالنهاست. باز مثالی از خودم میزنم. فیلم آخرم «این سیب هم برای تو» را که میساختم، مطمئن بودم فروش خیلی چشمگیری نخواهد داشت اما انتظار این فروش پایین (فیلم 3. 1 میلیارد فروخته است) را هم نداشتم. ولی دلیل این ناکامی دقیقاً سالن بود. ما کلاً هشت سالن سینما برای فیلم داشتیم که یک سینما آزادی آن هم تک سانس بود و سانسهای بد. با این وضعیت فیلمی که سالن ندارد، بعد از دو هفته زمین میخورد یا از اکران برداشته میشود یا سرگروهش فیلمش را عوض میکند و فیلم به سمت نابودی میرود.»
او درباره وجود مافیا در سینمای ایران نظر جالبی دارد: «من اسمش را مافیا نمیگذارم. چون اسم مافیا که میآوری فکر میکنند باید گانگستر و هفت تیرکش وجود داشته باشد اما حقیقت این است که ما با زد و بند در اکران مواجهایم. قطعاً زد و بند وجود دارد و به خیلی از فیلمها هم لطمه میزند. مثلاً یک فیلم بهطور همزمان 40 سینما در تهران و همین تعداد در شهرستانها را دارد و اکران میشود. غیر از تم طنزی که خود فیلم دارد، این تعداد سالن انتخاب دیگری برای سینماروها نمیگذارد و به ناچار خوب هم میفروشد.»
الوند درباره انتخاب و قراردادی که سینماداران با فیلمهایی که حدس میزنند فروش بالایی داشته باشند، گفت: «این وظیفه مسئولان ارشاد است که کنترل کنند. البته نقش رسانهها هم خیلی مهم است. در دوره ما که مینوشتیم همه حواسمان بود هر گوشهای که گیر میآوریم درباره امیر نادری، مهرجویی یا کیمیایی بنویسیم. از «تنگسیر»، «خداحافظ رفیق» و باقی کارهای ماندگار سینمای موج نوی ایران. این باعث میشود اسم فیلم خوب سر زبانها بیفتد و با این گستردگی فضای مجازی، یک رغبتی ایجاد شود و مردم بروند فیلمهای خوب را ببینند. »