با توجه به اینکه چندین اسپین آف برای این سریال درنظر گرفته شده اند،۶ داستان که دوست داریم در این پیش درآمدها مشاهده کنیم را بررسی خواهیم کرد.
در قسمت Home از فصل ۶، کلاغ سه چشم (Three Eyed Raven) مهارت های وارگ کردن را به برن استارک آموزش داد. برن نه تنها قادر شد از طریق درخت هایWeirwood به گذشته سفر کند و مشاجره ی پدر و عمویش را که آن زمان جوانانی بیش نبودند مشاهده کند، بلکه می توانست وارد صحنه شده و دوباره راه برود.
نگاه کوتاه برن به زندگی در وینترفل قبل از اینکه در آنجا آشوب و غوغا به پا شود ما را به این فکر انداخت که این موضوع برای ساخت اسپین آف مورد خوبی است. به نظر می آید George R. R. Martin و همینطور شبکه ی سازنده یعنی HBO نیز با این ایده موافق هستند. البته خود مارتین بیشتر مایل است اسپین آف براساس داستان Dunk and Egg ساخته شود.
ولی ما ایده های بهتر و حماسی تری برای این اسپین آف ها درنظر داریم. در اینجا لیست داستان هایی که دوست داریم به عنوان پیش درآمدی بر Game of Thrones ساخته شوند را بررسی می کنیم.
ظهور First Men
داستان قدیمی تاسیس وستروس بخشی تاریخی و بخشی افسانه است. برخی از این داستان ها به ۱۲۰۰۰ سال قبل از به قدرت رسیدن Aegon فاتح برمی گردند. اولین انسان هایی که به این جزیره پا گذاشتند به عنوان First Men افسانه ای شناخته می شوند. اگرچه آن ها در این سرزمین موجوداتی به نام فرزندان جنگل (Children of the Forest) را که قبل از آن ها در وستروس ساکن بوده اند را یافتند. درگیری بین این دو گونه به سرعت به جنگی تمام عیار انجامید که در آن First Men با شمشیرهای برنزی و سپرهای چرمی سوار بر اسب به مصاف جادوی فرزندان جنگل رفتند.
با وجود نیروی جادویی فرزندان جنگل، دوطرف پیمان بستند که قسمت های جنگلی متعلق به فرزندان و دیگر بخش های وستروس متعلق به First Men باشد. بنابراین هزاره ی صلح بین نژادها به وجود آمد تا اینکه حمله ی Andalها این پیمان را از بین برد.
در زمان صلح، که به دوره ی قهرمانان معروف است، First Men شروع به یادگیری از مهارت های فرزندان و استفاده از کلاغ ها برای برقراری ارتباط کردند. که نشانه های آن در وستروس امروزی مخصوصا بین استارک ها، وحشی ها و تن ها دیده می شود. البته استفاده از این زبان رمزی در طول تاریخ کمرنگ شده، ولی برخی از وحشی ها و غول ها همچنان به این زبان یعنی Old Tongue صحبت می کنند. برخی سازه های قدیمیشان و آداب و رسومشان مثل مهمان نوازی و دفن مرده ها هنوز پابرجاست.
با وجود اینکه این بخش از داستان خیلی مهم و قابل گسترش است ولی جزئیات زیادی در مورد آن نمی دانیم. همچنین این داستان در مقایسه با دوران مدرن آنقدر بیگانه و ناهمگن است که بازنویسی آن به شکل یک سریال عملیاتی دور از ذهن است. بنابراین انتظار داریم این داستان را به صورت انیمیشنی مثل The Tale of the Three Brothers که از روی داستان هری پاتر ساخته شده بود ببینیم. انیمیشنی با تصویرسازی های مناسب بزرگسالان روش فوق العاده ای برای بیان داستان First Men خواهد بود. نکته ی دیگر اینکه وقتی شب طولانی اتفاق می افتد می توانیم پیوستن نیروهای فرزندان جنگل و First Men را برای مقابله با دشمن مشترک مشاهده کنیم.
شب طولانی (The Long Night)
شب طولانی ۴۰۰۰ سال بعد از ظهور First Men و ۸۰۰۰ سال قبل از به قدرت رسیدن Aegon فاتح به وقوع پیوست. این اتفاق آنقدر قدیمی است که خیلی از ساکنان وستروس آن را افسانه می دانند، اما برخی دیگر آن را به عنوان حقیقت پذیرفته و نگرانند که ممکن است شب طولانی دیگری (زمستانی) در راه باشد.
افسانه ها حاکی از تاریکی مطلقی است که تا نسل ها این سرزمین را فرا گرفته بود و از طریق قحطی و وحشت تمدن ها را از بین می برد. سربازان سایه وار در این شب طولانی به نام دیگران (the Others) شناخته می شوند. موجوداتی شیطانی که در نقاط دوردست شمال وستروس و در سرزمین همیشه زمستان به وجود آمده اند. شمشیرهای یخی و ارتش مردگانشان برای بیرون راندن First Men و فرزندان جنگل به سوی جنوب جنگل کافی بود. آن ها فقط زمانی متوقف شدند که اعضای ارشد Night’s Watch متوجه شدند نقطه ضعف این موجودات Dragonglass است و از آن برای عقب راندن آن ها استفاده کردند. پس از این پیروزی، Bran معمار دیواری یخی و جادویی ساخت که توسط نگهبانان شب محافظت می شد تا از بازگشت وایت واکرها جلوگیری کند.
قطعا این داستان حماسی ممکن است در دوران کنونی وستروس نیز اتفاق بیفتد، ولی ما دوست داریم بدانیم در ابتدا چطور چنین اتفاقی افتاده است. باز هم تاکید می کنیم که ساخت سریالی زنده از این داستان منجر به هزینه های سرسام آوری خواهد شد، با توجه به اینکه هزینه های خیلی زیادی صرف ساختن قسمت Hardhome که نبرد جان اسنو و وایت واکرها را روایت می کرد شده است.
برای ساخت این داستان هم انیمیشن گزینه ی مناسبی خواهد بود، انیمیشنی اینترنتی که از روی داستان ظهور First Men گسترش یابد.
Aegon فاتح و ساختن تخت آهنی
افسانه ای هیجان انگیز در فرهنگ وستروس از فرمانروایی Targaryenها بر هفت قلمرو. مخصوصا داستان حماسی Aegon مونقره ای فاتح و همسرانش، به همراه اژدهایان غول پیکرشان و ساختن تخت آهنی (Iron Throne) از شمشیرهای فرمانروایان شکست خورده که با آتش اژدها ذوب شده بودند. این داستان همچنین ضمیمه ای شگفت انگیز بر دنیای Game of Thrones خواهد بود.
ساختاری که در وستروس می بینیم را Aegon تاسیس کرده است. متحد کردن قلمروها تحت نظر یک فرمانروا و فرماندهی بر این قلمرو به مدت ۳۰۰ سال تا اینکه شورش Baratheon Robert تارگرین ها را از تخت سلطنت به زیر کشید. مقدار زیادی از داستان Game of Thrones نیز حول بازپس گیری این جایگاه توسط دنریس و معرفی خودش به عنوان مادر اژدهایان می گذرد که داستان Aegon را به مورد خیلی مناسبی برای اسپین آف تبدیل می کند.
اما حقیقتا، آن همه اژدها سواری و جنگیدن روی اژدها در سریالی مثل GOT بودجه ی خیلی زیادی می طلبد، در حالی که سریالی انیمیشنی روش مناسب تری برای بیان این داستان است، البته نه انیمیشنی که برای بچه ها ساخته شده باشد بلکه بیشتر چیزی شبیه فیلم تحسین شده ی Waltz with Bashir.
صرف نظر از روش پیاده سازی، داستان فرماندهی بر وستروس توسط اژدهاسواران و روزهای نخستین فرمانروایی تارگرین ها گزینه ی بسیار مناسبی برای اسپین آف خواهد بود.
داستان Lyanna Stark و Rhaegar Targaryen
اساسا رابطه ی این دو نفر موضوع خیلی مهمی در دنیای Game of Thrones است، پس ساختن پیش درآمدی درباره ی این داستان و شاه دیوانه و شورش رابرت شاید بهترین گزینه در این لیست باشد. داستان از این قرار است که: لیانا دختر زیبا و لجباز فرمانروای وینترفل مورد توجه شاهزاده ی خوش قیافه ی وستروس، ریگار تارگرین قرار گرفت. متاسفانه، لیانا قبلا با Elia Martell ازدواج کرده بود و از او دو فرزند داشت و حالا نیز با رابرت باراتیون نامزد کرده بود. جرقه ی این رابطه از جایی شروع شد که ریگار پس از پیروزی در مسابقه ای بدون در نظر گرفتن همسر خودش، لیانا را به عنوان ملکه ی عشق و زیبایی انتخاب می کند.
پس از مدتی، ریگار لیانا را ربوده و او را در Dorne مخفی می کند، که همین ماجرا و خرابکاری های شاه دیوانه به شورش رابرت منجر می شود. در نتیجه ی این رابطه (که برخی آن را خلاف رضایت لیانا می دانند) پسری به دنیا می آید که همان جان اسنو است. به همین دلیل ند استارک این بچه را به خانه خود می برد تا از او به عنوان حرامزاده ی خودش نگهداری کند.
این یک داستان حماسی و عاشقانه با پایانی غم انگیز است که مفاهیم جوانمردی، عشق و جنگ را در هم می آمیزد. و از طرفی ممکن است دقیقا به اتفاقات ابتدای فصل اول منتهی شود و گذشته ی خیلی از شخصیت هایی که می شناسیم را برملا کند. این داستان پتانسیل تبدیل به یک سریال بلند را دارد ولی خب یک مینی سریال هم ممکن است حق مطلب را ادا کند. همچنین این داستان مورد توجه بسیاری از کسانی که کتاب ها را خوانده اند قرار گرفته است و بسیار به ریشه های اصلی Game of Thrones پایبند است.
شورش رابرت باراتیون
همانطور که قبلا اشاره شد، رابطه ی لیانا و ریگار باعث به وجود آمدن جنگی شد که درون مایه ی اصلی کتاب ها و سریال است. جنگی که مانند جنگ تروی به دلیل رابطه ای مخفی بین دو شخصیت سلطنتی به وجود آمد.
در این شورش رابرت باراتیون، ند استارک و جان آرین علیه خاندان تارگرین لشکرکشی کردند. حمله به شهر بندری Gulltown به شکست متحدین تارگرین و برافراشتن پرچم های شورشیان انجامید. البته همه ی آن ها شکست نخوردند بلکه پس از آن این اتفاق افتاد، در نبردی که به Battle of the Bells مشهور شد و در آن Stoney Sept توسط زنگ کلیساها هجوم شورشیان را به مردم اطلاع داد.
شورشیان و متحدان به جنگی حماسی در نبرد Trident (نام رودخانه ی سه شاخه ای که جنگ در آنجا رخ داد) پرداختند. رابرت و ریگار با یکدیگر روبرو شدند و رابرت با ضربه ای مهلک به زره ریگار او را کشت.
در ادامه شورشیان به کشتار بی رحمانه و غارت King’s Landing پرداختند. که به مرگ های غم انگیز در برج شادی (Tower of Joy) و حمله به Dragonstone انجامید. جنگی حماسی که به تنهایی می تواند پیش درآمدی اکشن و مهیج بر Game of Thrones باشد، سریالی که رابرت باراتیون و ند استارک جوان را در اولین جنگ هایشان به تصویر می کشد. این داستان نه تنها به درک بهتر اتفاقات Game of Thrones کمک می کند بلکه داستان پیچیده ی سریال را نیز واضح تر می کند. همچنین چون داستان مربوط به گذشته های خیلی دور نیست، بهتر است مانند Game of Thrones به صورت سریالی زنده ساخته شود. شاید هم در این اسپین آف چیزهای زیادی درمورد شوالیه های افسانه ای که نامشان را در GOT شنیده بودیم متوجه شویم.
ماجراجویی های Barristan دلیر
Game of Thrones چیز زیادی درمورد Barristan Selmy کبیر که نقش مهمی در تاریخ وستروس داشته به نمایش نگذاشت. او می تواند به عنوان شخصیتی اصلی در داستان لیانا و ریگار و حتی داستان شورش رابرت به کار گرفته شود، چون در هر دوی این داستان ها دخیل بوده است. او در جوانی به عنوان جنگجویی مستعد، در ۱۶ سالگی و با شکست Duncan Targaryen به مقام شوالیه دست یافت. در کنار استعدادش در مسابقات جنگی، به دلیل مهارت و شجاعتش در میدان نبرد هم به یک اسطوره تبدیل شده بود. او همچنین به گارد پادشاهی پیوست، و به همین دلیل می بایست دختری که عاشقش بود را فراموش می کرد (که همین پتانسیل تبدیل به داستانی طولانی را دارد)
البته Barristan برای بینندگان تلویزیونی بیشتر به عنوان عضوی از گارد پادشاهی باراتیون شناخته می شود که وقتی با سرسی لنیستر به مشکل خورد به دنریس تارگرین و افراد او در Narrow Sea پیوست. چون او در سریال به مرگی که استحقاقش را داشت نرسید، حداقل باید سریالی در موردش بسازند. داستان او می تواند موقعیت خوبی برای نمایش اتفاقات قبل از فصل ۱ و بهترین شخصیت برای ارتباط بین این دو سریال باشد.
اگرچه Barristan باید یک فیلم یا مینی سریال مخصوص خودش داشته باشد، ولی یک سریال مثل GOT مناسب ترین گزینه برای اوست. البته داستان او پتانسیل ساخت انیمیشن را نیز دارد مخصوصا اگر با رده سنی PG-13 ساخته شود. با این تفاسیر، جایگاه Barristan در تاریخ وستروس او را به گزینه ای عالی برای ساخت سریال تبدیل کرده است، یکی از وفادارترین، شجاعترین و با اخلاق ترین شخصیت های داستان A Song of Ice and Fire.
