خلاصه داستان:
دختری به نام سحر گم شده و حالا همه به دنبال یافتن او هستند و در این بین سرنخ هایی کشف می شود اما…
کارگردان :
فرزاد موتمن : متولد سال 1336 در تهران است. وی پس از اتمام تحصیلات در مقطع متوسطه عازم آمریکا شد تا تحصیلاتش را در رشته سینما در این کشور پیگیری نماید اما بعدها آن را رها کرد و به ایران بازگشت تا به فیلمسازی مشغول شود و همچنین در دانشگاه به تدریس بپردازد. شاخص ترین اثر موتمن تا به امروز فیلم « شب های روشن » می باشد که اقتباسی آزاد از « شب های روشن » داستایوفسکی می باشد. اثری که یکی از محبوب ترین های سینمای ایران تا به امروز نیز بوده است.
نقد فیلم « آخرین بار کی سحر را دیدی؟ » :
فرزاد موتمن فیلمسازی است که فراز فرودهای فراوانی در دوران فیلمسازی تجربه کرده. او روزگاری با «شب های روشن » طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کرد اما در سالهای بعد آثار بسیار متفاوتی نظیر « پوپک و مش ماشالله » را روانه سینما کرد که به نظر می رسد انگیزه های مالی نقش بسزایی در کارگردانی آن داشته است. حالا فیلم « آخرین بار کی سحر را دیدی؟ » از او به اکران درآمده که در سال 94 ساخته شده و مشخص نیست به چه دلیل تا به امروز پشت درب اکران سالن های سینما باقی مانده بود.
موتمن فیلمسازی است که دانش سینمایی فراوانی دارد و می توان گفت در سینمای ایران یکی از برترین ها در این حوزه محسوب می شود. این ویژگی ارزشمند در اثر جدید او نیز باعث شده تا داستان نسبتاً روان و قابل درک باشد و به عنوان یک فیلم پلیسی بتواند حداقل های این ژانر را رعایت نماید. اما مشکل اصلی فیلم اینجاست که فیلمساز نمی دانسته که قصد دارد به کدام روش از روایت داستان پلیسی اش بپردازد. در فیلم ما سرنخ هایی را بدست می آوریم که قرار است به مثابه یک پازل عمل نماید و ذهن مخاطب را به بازی بگیرد و در نهایت او را غافلگیر نماید. اما این مهم به حدی در قصه ناامید کننده به کار گرفته می شود که حوصله مخاطب به سر می آید.
ضعف فیلم از نقطه ای آغاز می گردد که مخاطب می تواند به راحتی مظنون را حدس بزند و فیلم نیز هیچ اقدام موثری برای منحرف کردن ذهن تماشاگر انجام نمی دهد تا او گزینه های دیگر را بررسی نماید و یا حتی ظن خود درباره گزینه ای که انتخاب کرده را منحرف نماید. کم کاری فیلم در ایجاد گره افکنی و استفاده از ویژگی تعلیق، باعث ملال آور شدن فیلم از نیمه داستان به بعد شده بطوریکه فیلم هیچ برگ برنده ای برای نشاندن مخاطب بر روی صندلی ندارد و او را به حال خود رها می کند تا شاهد موقعیت های خسته کننده ای باشد که با دیالوگ های شعاری آمیخته شده و نتیجه ناخوشایندی را به همراه دارد.
در میان بازیگران فیلم ژاله صامتی و سیامک صفری بهترین بازیگران فیلم به شمار می روند و توانسته اند تا اثر را سرپا نگه دارند. دو بازیگری که قرار بوده در سایه حضور فریبرز عرب نیا در داستان قرار بگیرند اما این عرب نیا است که با بازگشت به سینما، زیر سایه بازی خوب آنها قرار گرفته. عرب نیا که زمانی ستاره سینمای ایران بود، در « آخرین بار… » ناامید کننده نیست اما درخشش قابل توجهی نیز ندارد. شخصیتی که او ایفاگر آن است تکراری و در مواردی، گیج است!
« آخرین بار کی سحر را دیدی؟ » از مشکل فقدان جزئیات قصه رنج می برد. مشکلاتی که باعث می شود فیلم از نیمه به بعد، دچار یک سقوط آشکار شود و عدم توجه فیلمساز بر خلق موقعیت های گوناگون سبب شده تا فیلم نه یک اثر پلیسی هوشمند باشد که مخاطب را تا انتها کنجکاو نگه دارد، نه اثری که بتواند به روانشناسی شخصیت ها در طول داستان بپردازد و به نتیجه مشخصی برسد. شاید عجیب باشد اما در اواسط داستان تماشاگر سحر را به حال خود رها می کند و خیلی پیگیر سرنوشت او نیست چراکه ارتباط وی با آدمهای داستان قطع می شود و بالطبع، آن نگرانی هم رنگ می بازد.