سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
مجله سینمایینقد و بررسی فیلم

نقد و بررسی فیلم ساعت ۵ عصر

2520389221

خلاصه داستان:

یک وکیل میانسال به نام پرهام ( سیامک انصاری ) با یک تلفن ساده از طرف بانک که به او اعلام می شود امروز آخرین مهلت پرداخت قسط وی می باشد، به تکاپو می افتد تا به بانک برسد اما…

کارگردان :

مهران مدیری : یکی از محبوب ترین کمدی سازان تاریخ تلویزیون ایران که بیش از دو دهه است آثارش در تلویزیون با استقبال مواجه شده است. مدیری در سالهای گذشته آثار موفقی از جمله «شب های برره » و « قهوه تلخ » را تهیه و کارگردانی کرده و حالا نخستین تجربه سینمایی خود را مقابل دوربین برده است.

درباره فیلم « ساعت 5 عصر » :

نخستین تجربه مهران مدیری سوژه جذابی دارد که در تاریخ سینما آثار زیادی براساس آن ساخته شده اند. شاید تا حدودی بتوان مشهورترین نمونه آن را شاهکار چارلی چاپلین یعنی « عصر مدرن » دانست که در آن چاپلین به دفعات، در موقعیت های اشتباهی قرار می گرفت و هربار ناخواسته درگیر ماجراهای جالبی می شد که طنز تلخ اجتماعی در آن به استادی تمام به تصویر کشیده بود و جاودانه ماند. اما این سوژه در فیلم « ساعت 5 عصر » متاسفانه هرگز پرورش نمی یابد و مشکلات بسیار زیاد فیلمنامه مانع از آن می شود که اولین تجربه کارگردانی مدیری در سینما، تجربه ای قابل قبول باشد.

phoca_thumb_l_5

استارت اولیه مشکلات فیلمنامه در همان دقایق ابتدایی در اثر زده می شود یعنی جایی که پرهام پس از بیدار شدن از خواب با یک موسیقی زیبا مدهوش می شود و در خیال خود غرق می شود. این موقعیت ابتدایی با اینکه می بایست بسیار کوتاه باشد، زمان طولانی را شامل می شود و این تازه سرآغاز مشکلات عجیب و غریب فیلمنامه است که بر پرده نقره ای سینما نقش بسته است. در ابتدای فیلم پرهام به محض اطلاع از پیام بانک، برای رهسپار شدن به محل مورد نظر به پارکینگ می رود و در آنجا شاهد درگیری است که با کمترین پرداخت ممکن در فیلمنامه گنجانده شده و درباره مردی است که شارژ آبونمان خود را پرداخت نکرده و قهرمان داستان بدون هیچ دلیل خاصی، تمام شارژ عقب مانده مرد را پرداخت می کند تا مشکل برطرف شود!

« ساعت 5 عصر » روایت اپیزودیک دارد و مبتنی بر موقعیت های اجتماعی است که پرهام، در آن قرار می گیرد و قرار است پیامهای اجتماعی تلخی از طریق آن ارائه شود اما مدیری در پرداخت این موقعیت ها و سوژه ها به حدی بد و کج سلیقه عمل کرده که علناً تمام موقعیت های فیلم هدر رفته محسوب می شوند. اپیزود بیمارستان می توانست پتانسیل های زیادی برای انتقاد اجتماعی را شامل شود و همانطور که مدیری قبلا در سریال تلویزیونی اش به خوبی تیغ انتقاداتش را به سوی این قشر نشانه رفته بود، می شد انتظار داشت که اینبار نیز طنز تلخ فیلم بُرنده و نافذ باشد. اما اپیزود بیمارستان بطور شگفت انگیزی خنثی است و حضور پرستار زیبایی هم که به سراغ پرهام می آید کوچکترین کارکردی ندارد و مشخص نیست به چه دلیل در داستان گنجانده شده است!

phoca_thumb_l_1

فیلم در ادامه وارد اپیزود بهشت زهرا می گردد و مراسم تدفین هنرپیشه مشهوری را مطرح می نماید که جمعیت علاقه مند بصورت زامبی وار (!) به سوی محل مورد نظر رهسپار شده اند و جمعیت را زیر دست و پا له می کنند. این اپیزود که به شدت طولانی و خسته کننده است، پیامهای دم دستی و سطحی را به مخاطب منتقل می کند و شیوه پرداخت سوژه نیز در بدترین شکل ممکن قرار دارد که با توجه به سابقه مهران مدیری در کارگردانی، امری عجیب و غیرقابل باور است. در این سکانس برای دقایقی طولانی ما شاهد مراسم تدفینی هستیم که رسول نجفیان ترانه مشهورش را در آن بازخوانی می کند و سپس جمعیت به آن محل حمله ور می شوند و در سکانس بعدی ناپدید شده اند!

شاید بتوان اوج مشکلات فیلمنامه و کارگردانی را سکانس بازجویی از پرهام دانست که در آن مجموعه ای از سوالات تکراری و بی اهمیت توسط بازجو ( با بازی مهران مدیری ) پرسیده می شود که نه توانایی ایجاد طنز را دارد و نه می تواند اجتماعی یا سیاسی باشد. در واقع فیلمساز در این بخش ابداً به خط قرمزهای رایج نزدیک نمی شود و با اینکه این موقعیت می توانست دربرگیرنده دیالوگ های مهمی باشد، با خنثی ترین شکل ممکن با ریتمی به شدت کُند و خسته کننده روایت می شود که بی شباهت به کارهای اپیزودیک سریالی مدیری در قاب تلویزیون نمی باشد.

phoca_thumb_l_7

در واقع می توان گفت که فیلمنامه « ساعت 5 عصر » به راحتی می تواند مدت زمان زیر 30 دقیقه را شامل شود و اگر مشکلات تدوین اثر را کنار بگذاریم که با نماهای طولانی و خسته کننده وضعیت ناخوشایندی به فیلم بخشیده، شاید می شد داستان پرهام و اتفاقات مهلک روزش که بطور اغراق آمیزی بی منطق و عجیب هستند را به عنوان یک اثر کوتاه روایت کرد که قطعاً تاثیرگذاری بیشتری می داشت. تلفن های تکرار شوند نامزدِ پرهام ( با بازی آزاده صمدی ) نیز در ابتدای فیلم توانایی ایجاد موقعیت های کمیک را داراست اما مشکل زمانی هویدا می گردد که این تلفن ها هر چند دقیقه یکبار تا انتهای فیلم با دیالوگ های کاملاً تکراری در صفحه نقش می بندند و بی آنکه کارکردی داشته باشند، تبدیل به سوهان اعصاب تماشاگر می شوند!

نخستین تجربه سینمایی مهران مدیری بیش از آنکه یک اثر طنز باشد، یک رویکردی انتقادی به وضعیت اجتماعی دارد و به عبارت ساده تر، یک اثر اجتماعی است. اما مشکل اینجاست که فیلمساز به هیچوجه نتوانسته از پس موقعیت سازی برای مطرح کردن انتقادات اجتماعی اش برآید و مجموعه ای از اپیزودهای سطی را در فیلم گنجانده که اتفاقاً به هم پیوسته نیستند و مستقل عمل می کنند. اپیزودهایی که نشانی از خلاقیت و بلوغ در آن به چشم نمی خورد و تدوین عجیب فیلم نیز به کسل کننده شدن هرچه بیشتر این اپیزودها کمک شایانی نموده است.

phoca_thumb_l_9 (3)

« ساعت 5 عصر » در نهایت با سکانسی به پایان می رسد که به مثابه شلیک تیر خلاص به مخاطب بهت زده فیلم می باشد که از ابتدای فیلم مجموعه ای از اتفاقات سطحی با پرداخت بسیار ضعیف را بر پرده نقره ای شاهد بوده است. سکانسی که در آن دوربین تلفن همراه به سوی تماشاگر گرفته می شود و صدای تشویق تماشاگران شنیده می شود که با تعجب نامزدِ پرهام همراه است. تشویقی که نمی دانیم به چه دلیل باید انجام شود و اصولاً کدامیک از دقایق فیلم مفهومی به نام ” تشویق ” را برای اثر تداعی می کند. « ساعت 5 عصر » نه قادر به ساختن موقعیت کمیک است و نه ابداً توانسته یک اثر اجتماعی با رویکردی انتقادی باشد. شاید محتمل ترین دلیل برای چنین وضعیتی، این باشد که مهران مدیری پایبندی کاملی به خط قرمزها داشته و هرگز دوست نداشته تا حتی نزدیک آن شود مبادا که اثرش با مشکلی در اکران مواجه شود. نتیجه آن شده که می توان به راحتی « ساعت 5 عصر » را خنثی ترین و خسته کننده ترین اثر تا به اینجای سال برشمرد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا