نقد و بررسی فیلم راهبه (The Nun): اسپینآف فرنچایز احضار (The Conjuring)
پنجمین فیلم فرنچایز احضار (The Conjuring) به نام “راهبه” (The Nun) ساخته کورین هاردی (Corin Hardy) داستان Valak، یک راهبه شیطانی را روایت می کند که اولین بار او را در فیلم احضار ۲ (۲ The Conjuring) دیده بودیم، و در این فیلم کنترل یک کلیسای دورافتاده در رومانی را به دست گرفته است. اما این فیلم پاسخ این سوال که دلیل ساخت این اسپینآف است را نمی دهد: این موجود ماورایی واقعا هدفش چیست؟ او کاملا راه های مقابله با نیروهای الهی را می داند – او خیلی راحت صلیب ها را برعکس کرده، سایه های شوم ایجاد می کند، رادیوهای قدیمی را روشن می کند، از داخل دیوار بیرون می آید و کارآموزهای کلیسا را می گیرد، و به محض اینکه آن ها جیغ می زنند رهایشان می کند. اما فیلم در نهایت تفاوت چندانی با دیگر فیلم های مشابه ژانر وحشت با موضوع دینی ندارد.
خود فیلم راهبه می داند هدفش چیست. استفاده از تکنیک های همیشگی ژانر وحشت بدون اینکه آن ها را منطقی جلوه دهد، فیلمی با ترس های ناگهانی و قوانین ماورایی، که مخاطبان این فرنچایز را تا اکران فیلم بعدی احضار سرگرم کرده و در این میان سودی هم نصیب استودیو می کند.
از همان سکانس ابتدایی و تقریبا همه سکانس های بعدی آن، متوجه می شویم که کلیسای سنت کارتا در حومه رومانی در شرایط بدی به سر می برد. این کلیسا که هنوز از انفجارهای جنگ جهانی دوم آسیب دیده به نظر می آید (این فیلم در سال ۱۹۵۲ روایت می شود)، یک قصر تاریک، مخروبه و متعلق به قرون وسطی است، که توسط جنگلی همیشه مه آلود محاصره شده، و روی درهای ورودی اتاق ها نوشته شده: خدا اینجا تمام می شود. بدتر از آن اینکه یک راهبه جوان درست جلوی در ورودی کلیسا خودش را دار زده، و چند روز بعد توسط یک مسافر فرانسوی کانادایی ملقب به Frenchie (با بازی Jonas Bloquet) که از روستای نزدیک آن جا به کلیسا مواد غذایی می آورد پیدا می شود.
واتیکان برای بررسی این موضوع ماهرترین کشیش خود Father Burke (با بازی دمیان بیچیر (Demian Bichir)) را به همراه راهبهی تازه کار به نام Sister Irene (با بازی تیسا فارمیگا (Taissa Farmiga)) به رومانی می فرستد. البته با وجود شباهت زیاد فارمیگا به خواهر بزرگترش در فیلم احضار یعنی ورا فارمیگا (Vera Farmiga)، در این فیلم هیچ اشاره ای به نسبت داشتن شخصیت های آن ها نمی شود. این دو پس از ملاقات با Frenchie به سمت کلیسا به راه می افتند، زمانی که ناگهان همه چیز عجیب و غریب می شود: یک شخص روح مانند به آن ها می گوید باید شب را در کلیسای نزدیک آن جا بگذرانند، و اینجاست که نیروهای شیطانی خیلی سریع خودشان را معرفی می کنند.
اصلا به نظر نمی آید که عوامل راهبه این فیلم را جدی گرفته باشند، بنابراین تماشاگران نیز باید همین رفتار را داشته باشند. قهرمان های داستان که با دیدن اولین نشانهی خطر از هم جدا می شوند، در بیشتر اوقات فیلم در حال پرسه زدن با یک فانوس در تاریکی هستند و موجودات شیطانی هم پشت سر آن ها اسباب و اثاثیه را تکان می دهند. در همین حال، هیچ قانون دیوشناسیای نمی تواند ذات شخصیت های شیطانی فیلم را توضیح دهد؛ در حالی که این موجودات، در برخی صحنه ها قوانین فیزیک را نقض کرده و قدرت های جهنم را به سمت قهرمان ها ساطع می کنند، در باقی صحنه ها خیلی راحت با یک شلیک شاتگان از بین می روند.
فارمیگا و بیچیر مانند همیشه نقش خود را خوب بازی می کنند، اما بهترین هنرنمایی متعلق به Bloquet است که در حضور این همه شخصیت جدی و بی روح، یک شخصیت سرگرم کننده را ارائه می کند. بهترین لحظات فیلم راهبه زمانی است که سازندگان به محیط این فیلم گوتیک ویژگی های محیطی دهه ۵۰ رومانی را وارد می کنند: در این جا به جای استفاده از رنگ های تیره و خاکستری از کاغذ دیواری های آبی-سبز و طیف های صورتی استفاده شده، و اینکه سازندگان در طراحی یک فیلم قدیمی آن را به شکل یک تخم مرغ رنگی با رنگ های مختلف درآورده اند خیلی جالب است. جلوه های ویژه به اندازه کافی خوب هستند، اما هیچ چیزی در فیلم راهبه به ترسناکی بانی آرونز (Bonnie Aarons) در نقش شخصیت اصلی فیلم نیست، که با یک کلوزآپ صورتش کاری می کند که هیچ موسیقی متنی نمی تواند آن ترس را به وجود آورد.