یک فیلمنامه چیزی عجیب و همیشه در حال تغییر است، اما بخش های اولیه ی آن معمولا شامل شگفت انگیزترین ایده های نویسنده است که بدون توجه به بودجه ی فیلم روی کاغذ آورده شده اند، صحنه هایی که بیشتر اوقات به دلیل پیچیدگی زیاد، جاه طلبانه بودن زیاد، زمان بردن بیش از حد یا هزینه ی مالی زیاد از فیلم نهایی حذف می شوند. به این دلیل این نکته را گفتم که به تازگی فیلم Aquaman (آکوامن) را دیده ام و به نظرم اولین فیلم بزرگی است که در آن هیچ ایده ای به دلیل دیوانه وار بودن یا جاه طلبانه بودن از آن حذف نشده است. بله در فیلم یک اختاپوس را در حال طبل زنی می بینیم. بله جولی اندروز (Julie Andrews) صداپیشگی یک هیولای دریایی را که در مرکز زمین زندگی می کند برعهده دارد. بله موجودات خرچنگی در فیلم وجود دارند، بله از یک میگوی عظیم الجثه به عنوان ماشین جنگی استفاده می شود و بله در این فیلم باید باور کنید پاتریک ویلسون (Patrick Wilson) برادر کوچکتر جیسون موموآ (Jason Momoa) است. اما در فیلم Aquaman شاهد هرگونه ایده ی عجیب و غریبی به مدت بیش از ۲ ساعت برای سرگرم کردن مخاطب هستیم.
از نظر داستانی نتیجه ی این کار یک آشفتگی جذاب و عجیب است، یک آشفتگی که مثل یک موج مرا در خودش فرو کشید، یک آشفتگی که آنقدر طوفانی و رنگارنگ است که به یکی از بهترین فیلم هایی که در سال ۲۰۱۸ دیدم تبدیل شد، آن هم در حضور جیسون موموآیی که به شدت از این نقش لذت می برد و تصورات عالی و باشکوه جیمز وان (James Wan) کارگردان فیلم از یک دنیای کاملا خیره کننده که زیر اقیانوس ها بنا شده است. Aquaman یکی از معدود فیلم های امسال – در کنار ROMA (رم) و Mission: Impossible – Fallout (ماموریت: غیرممکن – فال اوت) است که باید آن ها را در سینما دید، تا بتوان بهترین لذت ممکن را از آن برد. اگر امکانش بود دوست داشتم این فیلم را روی بدنه ی یک کشتی اقیانوس پیما ببینم. و سپس این کشتی وارد طوفانی ایجاد شده توسط نهنگ های غول پیکر می شد، چون Aquaman کاملا در چنین فضایی جریان دارد.
Aquaman یک سال پس از زمانی که Steppenwolf در فیلم Justice League (لیگ عدالت) تلاش کرد به زمین حمله کند آغاز می شود، جایی که Arthur Curry – متولد شده از مادرش ملکه ی آتلانتیس (با بازی نیکول کیدمن (Nicole Kidman)) و یک انسان محافظ فانوس دریایی (با بازی تمورا موریسون (Temuera Morrison)) توسط Mera (با بازی امبر هرد (Amber Heard)) و Vulko (با بازی ویلم دفو (Willem Dafoe)) به سرزمین مادری خودش آتلانتیس فراخوانده می شود، جایی که برادر تاتنی او Orm (با بازی پاتریک ویلسون) قصد دارد جنگی با دنیای روی آب به راه بیاندازد. چون آتلانتیس هنوز هم مسئله ی جانشینی را با نبرد مدعیان تاج و تخت تا سرحد مرگ حل و فصل می کند، Orm به صورت قانونی نمی تواند به خشکی حمله کند مگر اینکه حمایت همه ی قلمروهای زیر آب را به دست بیاورد. قبل از اینکه Orm ارتشی که می خواهد را به دست بیاورد، Arthur مامور می شود نیزه سه شاخه ی افسانه ای شاه Atlan (با بازی گراهام مک تاویش (Graham McTavish)) را پیدا کند، که باعث می شود او بر هفت دریا تسلط پیدا کند و یکبار برای همیشه خودش را به عنوان پادشاه آتلانتیس به همه اثبات کند. اما در این مسیر پرخطر David Kane (با بازی یحیی عبدالمتین (Yahya Abdul-Mateen II)) ملقب به Black Manta به دنبال اوست، یک دزد دریایی که با سلاح انفجاری آتلانتیسی خودش به دنبال Arthur Curry است چون از قبل با او مشکل شخصی پیدا کرده است.
نکته ی جذاب درباره Aquaman این است که علاوه بر همه ی زیبایی های فنی خودش، داستان آن کاملا سنتی به نظر می آید که بیشتر آن را مدیون سریال های ماجراجویانه دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی و مخصوصا فیلم های ایندیانا جونز (Indiana Jones) است. این فیلم یک جستجوی گنج جذاب است، جایی که Arthur و Mera کل دنیا را برای پیدا کردن سرنخ زیرپا می گذارند؛ یکی از این صحنه ها در صحرا به شدت حس و حال اولین فیلم های توم ریدر (Tomb Raider) را دارد. این ها همه به نفع موموآ هستند. Khal Drogoی سابق قرار نیست به این زودی هیچ جایزه ی اسکاری ببرد، اما به عنوان یک ماجراجوی بزن بهادر و کاریزماتیک، او نسخه ی جوان هریسون فورد (Harrison Ford) با قدی بلندتر است. Aquaman یک فیلم کمی احمقانه است، اما بازیگران مخصوصا خود موموآ کاملا از این قضیه آگاه هستند، که این آگاهی باعث می شود این فیلم خیلی موفق ظاهر شود.
اما ستاره اصلی Aquaman دنیایی است که وان، سرپرست های جلوه های ویژه چارلز گیبسون (Charles Gibson) و کلوین مکیلوین (Kelvin McIlwain) و همکاران آن ها خلق کرده اند. هر فریم از فیلم در قلمروهای زیر آب به طرز خیره کننده ای زنده و واقعی به نظر می رسد. هنگام تماشای فیلم دوست داشتم آن را متوقف کنم تا کوسه های رام شده، موجودات زیرآب، خانه های این موجودات و هر چیزی که در پس زمینه ی فیلم دیده می شود را با دقت بیشتری ببینم و از آن ها لذت ببرم. منظور من فقط بزرگی و شکوه این دنیای زیرآبی نیست، بلکه جزییاتی است که وان و همکارانش در این صحنه های شلوغ زیرآبی جا داده اند، مثلا وقتی شخصیت ها زیرآب حضور دارند موهای آن ها حالتی شناور دارد. اولین رونمایی فیلم از دنیای زیرآبی آتلانتیس با تمام شکوه و عظمتش نفس مخاطب را بند می آورد.
متاسفانه جاه طلبی Aquaman از نظر داستانی به آن ضربه می زند. فیلمنامه ی دیوید لسلی جانسون مک گلدریک (David Leslie Johnson-McGoldrick) و ویل بیل (Will Beall) سعی می کند جستجوی Arthur و Mera برای نیزه سه شاخه را به صورت همزمان با نقشه های شوم Orm برای ساختن ارتش خودش نشان دهد، که باعث می شود بخش پایانی فیلم آنقدر شلوغ شود که مخاطب را گیج کند. سکانس نقطه اوج فیلم از نظر بصری عالی و چشم نواز است، اما تشخیص این که چه کسی در حال کشتن چه کسی است دشوار است. همین نکات ظریف و انحرافات است که باعث می شود کیفیت Aquaman خدشه دار شود. فلش بک های هوشمندانه ای به تمرینات رزمی گذشته ی Arthur در نوجوانی وجود دارد، اما شرح حالی بودن آن ها باعث می شود شاهد تاثیرگذاری آن ها روی Arthur بزرگسال نباشیم. نکته دیگر اینکه، فیلمنامه خیلی روی تبدیل صحنه ها به یک انفجار سورپرایزکننده تکیه می کند. تا جایی که هنگام تماشای فیلم فرض می کردم هر مکالمه ای بین شخصیت ها باید با یک انفجار ناگهانی به پایان برسد.
وقتی اکشن فیلم در حالتی انسانی تر دنبال می شود، وان سکانس هایی عالی در فیلم گنجانده است. تجربه ی او به عنوان کارگردان فیلم های The Conjuring (احضار) در ژانر ترسناک به او آموخته چیزی که در پس زمینه اتفاق می افتد به اندازه ی نمای نزدیک دوربین حیاتی و مهم است. این قضیه در اکشن فیلم کاملا نمایان است، که گاهی اوقات در آن شاهد شناور شدن دوربین دان برجس (Don Burgess) فیلمبردار فیلم بین چند مبارز در حال جنگیدن هستیم. نقطه اوج اصلی فیلم رویارویی Arthur و Mera با Manta در سیسیل است، با حضور یک مبارز با سلاح لیزری که بدون هیچ ترسی از روی سقف خانه ها به داخل خانه ها می پرد و در نهایت به یک توالت می رسد. وقتی فیلم را ببینید دلیل این کار او را متوجه می شوید! مژده به طرفداران ژانر ترسناک اینکه در فیلم یک سکانس در دنیای Trenchها روایت می شود – موجوداتی شرور و هیولایی در آتلانتیس که توسط جف جانز در کامیک ها خلق شده اند – که به وان اجازه می دهد از مهارت خودش در ژانر ترسناک نهایت استفاده را ببرد.
درنهایت با اینکه Aquaman یک فیلم عالی نیست، اما گام مثبتی برای دنیای گسترده DC به حساب می آید. برخلاف Batman vs. Superman (بتمن در مقابل سوپرمن) تاریک و خشن و Justice League که تکلیفش با خودش مشخص نبود، Aquaman فیلمی است که باعث شد به شدت جذب دنیای شگفت انگیز و خیره کننده و شخصیت هایش شوم و آرزو کنم وان فیلم های ابرقهرمانی بیشتری را کارگردانی کند. در حالی که Wonder Woman (زن شگفت انگیز) هنوز هم بهترین فیلمی است که در دنیای گسترده DC دیده ایم، Aquaman کاملا مثل یک کامیک بوک به نظر می رسد، رنگارنگ و دیوانه وار.
همچنین اینکه Aquaman اصلا شبیه فیلم های مارول نیست. این فیلم کارهای خیلی عجیب تری نسبت به فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU) به جز Thor: Ragnarok (ثور: رگنراک) می کند. شاید زیرنظر مارول بتوان انتظار یک داستان اریجین بهتر یا یک ماجراجویی فضایی را داشت، اما زیرنظر DC به نظر می آید آن ها کارشان را زیرآب بهتر انجام می دهند.