نقد و بررسی فیلم Serenity: داستانی دیوانه وار با حضور متیو مککانهی و ان هتوی
گاهی اوقات یک فیلم آنقدر واقعی به نظر می رسد که به درون ما نفوذ کرده و دید ما را نسبت به زندگی تغییر می دهد. گاهی اوقات یک فیلم از نظر موضوع و بازی بازیگرانش آنقدر دقیق است که انگار توسط فرشته های الهی ساخته شده است. فیلم Serenity (آرامش) هیچکدام از این ها نیست. این یک فیلم دیوانه وار و احمقانه است که من عاشق آن شدم. Serenity از آن دست فیلم هایی است که نقد و بررسی آن بدون لو دادن داستان خیلی سخت است
متیو مک کانهی (Matthew McConaughey) نقش بیکر دیل را بازی می کند، کاپیتانی بی پول که در جزیره ای دورافتاده به نام پلیموت زندگی سختی را می گذراند. حالا که بانک از او می خواهد قرضش را پس دهد، او ریسک از دست دادن قایقش را به جان می خرد. او ماهیگیران مست را به سفرهای روزانه می برد، چون پول قرض گرفتن از معشوقه اش (با بازی دایان لین (Diane Lane)) دیگر جوابگوی نیازهای او نیست. اینجاست که کارن (با بازی ان هتوی (Anne Hathaway)) وارد داستان می شود، زنی زیبا که قبلا با بیکر ارتباط داشته است. او می تواند مشکل مالی بیکر را حل کرده و به او شانس دوباره ای در عاشق شدن بدهد. تنها کاری که بیکر باید بکند این است که همسر سوء استفادهگر کارن (با بازی جیسون کلارک (Jason Clarke)) را به قتل برساند. خلاصه داستان و تریلرهای فیلم، Serenity را یک فیلم نئونوآر، جذاب و درگیرکننده معرفی می کنند. اما چیز عجیب تری زیر این سطح ساده پنهان شده است.
نکته ی عجیبی درباره ی پلیموت وجود دارد، جایی که شایعات معتبرتر از اخبار و سریعتر از اینترنت هستند. همه از کار یکدیگر خبر دارند، همانطور که بیکر با حالتی متفکرانه می گوید: “میدونی توی پلیموت چی میگن، همه از همه چیز خبر دارن. خیلی جالب میشد اگه واقعا هیچکس از هیچ چیز خبر نداشت.” خونگرمی عجیب و غریبی در همسایه های او وجود دارد، از دستیار باوفایش (با بازی جایمون هانسو (Djimon Hounsou)) تا میخانه دار فضول، تا صاحب مغازه ی طعمه فروشی فضول تر، و غریبه ای عینکی و کنجکاو (با بازی جرمی استرانگ (Jeremy Strong)). پس وقتی کارن وارد شهر می شود، زبان ها به جنبش درمی آیند، و اطلاعات زیادی درباره ی او و همسر خشنش را به یکدیگر منتقل می کنند. اما پلیموت شهری با وسواس و عقده های فکری است. وسواس و دغدغه فکری بیکر هم یک ماهی است.
در یک سکانس ابتدایی زیبا، یک روز خوش در قایق بیکر از این رو به آن رو می شود. یکی از قلاب های ماهیگیری شروع به تکان خوردن می کند، گویی که چیزی را به دام انداخته است. دو توریست آفتاب سوخته مایلند این قلاب به آن ها سپرده شود تا به عنوان ماهیگیر قهرمان شناخته شوند. اما کاپیتان بیکر بیخیال این قضیه نیست. او به دستیارش می گوید: خودشه! این ماهی تن که از زیرآب او را به مبارزه می طلبد برای او حکم موبی دیک افسانه ای را دارد. او این ماهی غول پیکر را عدالت نامیده است. و تعهد او برای به دام انداختنش هزینه های زیادی برای او در پی داشته است. او خطر از دست دادن شغلش را برای به دام انداختن این ماهی به جان می خرد. واقعا هم تماشای بازیگر درجه یکی مثل مک کانهی در حالی که در چنین داستان سطح پایینی برای به دام انداختن یک ماهی تلاش می کند مسخره است. اما Serenity این قضیه را می داند.
در ابتدا مطمئن نبودم سطح پایین بودن فیلم عمدی است یا مک کانهی در رویکردش نسبت به این نقش دچار اشتباه شده و بازیاش شبیه نیکولاس کیج شده است. سپس کارن وارد داستان می شود، که انگشتر الماس بزرگش آنقدر درخشان است که مثل یک فانوس دریایی در سرزمین تاریک پلیموت می درخشد. هتوی در نمایش جذابیت کارن عالی عمل می کند. او داستان غم انگیزی درباره ی عشق در جوانی، دوران سخت و تصمیمات بد را نمایش می دهد. او و مک کانهی از تمام لحظات حضورشان در فیلم نهایت بهره را می برند، و هر نگاه نافذ و اعتراف موثری را با اغراقی جالب به نمایش می گذارند. زمانی که کلارک با لهجه ی عجیبش وارد داستان شد، کلا گیج شده بودم. اما Serenity که می داند داستانش اغراق آمیز است، محتوایش پیچیده و احمقانه است و شخصیت هایش کارتونی هستند، پیچشی داستانی را آشکار می کند که آنقدر دیوانه وار است که اصلا آن را حدس نمی زنید. و من هم قطعا آن را لو نمی دهم.
درست زمانی که فکر می کردم این فیلم نئونوآر مسیر خودش را طی کرده و وارد محدوده ی کلیشه ای بودن شده است، استیون نایت (Steven Knight) نویسنده و کارگردان فیلم پیچشی را آشکار می کند که قطعا از آن شگفت زده خواهید شد. چند ماه قبل به این فکر می کردم چرا تاریخ اکران Serenity از اکتبر ۲۰۱۸ به ژانویه ۲۰۱۹ تغییر کرد، که معمولا زمانی برای اکران فیلم هایی است که منتشرکننده نمی داند با آن ها چکار کند. Serenity با وجود حضور گروه بازیگران درجه یک در این فیلم مهیج ریت R برای اکران در ژانویه انتخاب شد. حالا می دانم دلیل این کار چه بود. حقیقت این فیلم را نمی توان در یک تریلر افشا کرد. هسته اصلی داستانش چیزی نیست که همه ی مخاطبان را راضی نگه دارد. اما نایت و بازیگرانش می دانند هدفشان از این پیچش بزرگ چیست. پس برای کسانی که فکر می کنند همیشه پیچش یک فیلم را قبل از وقوعش حدس می زنند، این فیلم آن ها را از این خیال واهی بیدار می کند.
منتقد : نامشخص / نقل : آریا مووی