نقد و بررسی فیلم Triple Frontier: سرقت مسلحانهای جذاب با حضور بازیگران درجه یک
فیلم Triple Frontier (مرز سهگانه) آن فیلمی نیست که انتظارش را دارید. تریلر این فیلم اکشن مهیج که مدت زیادی در دست ساخت بوده تمرکزش را روی تصاویری از هلیکوپترها، تیراندازی با مسلسل، و تصاویر کلوزآپی از چهرهی نگران و ریشدار بن افلک (Ben Affleck) گذاشته بود که فیلم مهیجی در جنگل را نمایش می داد. البته فیلم این چیزها را هم دارد – مخصوصا تصاویر هلیکوپترها، آن هم به اندازهای که مایکل بی (Michael Bay) را راضی نگه دارد! – اما همچنین فیلمی هوشمندانهتر و متفکرانهتری از آن چیزی است که در تریلرهای فیلم دیده بودیم. این فیلم بیشتر از اینکه دربارهی جنگ باشد، دربارهی رها شدن توسط جنگ و تلاش برای پیدا کردن مسیر زندگی است، آن هم وقتی مهارتی که زندگی خود را وقف یادگیری آن کرده اید تیراندازی بوده است. این یک فیلم کامل نیست، اما همچنین فیلمی نیست که در آن فقط شاهد تیراندازی و انفجارهای بی هدف باشیم.
اسکار آیزاک (Oscar Isaac) نقش سانتیاگو پاپ گارسیا، مامور نیروی ویژهی تبدیل شده به مامور مبارزه با موادمخدر را دنبال می کند که در حال کار علیه یک کارتل موادمخدر در آمریکای جنوبی است. او با کمک خبرچینش در کارتل یعنی یووانا (با بازی آدریا آرجونا (Adria Arjona)) محل احتمالی گابریل مارتین لوریا (با بازی رینالدو گالیگوس (Reynaldo Gallegos)) رئیس کارتل را متوجه می شود، که با ۷۵ میلیون دلار در مخفیگاهی در جنگل پناه گرفته است. سپس او نقشهی کلاسیک دورهم جمع کردن گروه قدیمی را اجرا می کند. گارسیا گروه نیروهای ویژهی قدیمی خودش شامل – تام ردفلای دیویس (افلک)، فرانسیسکو کتفیش مورالز (پدرو پاسکال (Pedro Pascal))، ویلیام آیرونهد میلر (با بازی چارلی هانام (Charlie Hunnam)) و برادرش بنی میلر (با بازی گرت هدلاند (Garrett Hedlund)) را دورهم جمع می کند تا پول های رئیس کارتل را به صورت غیرقانونی به دست بیاورند.
خیلی جالب است که Triple Frontier چطور به این خوبی که وجود دارد ساخته شده، اما عوامل پشت صحنه یکی از عوامل اصلی این اتفاق هستند. این فیلم که قرار بود پس از The Hurt Locker (مهلکه) توسط کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow) و براساس فیلمنامه ای از مارک بول (Mark Boal) نویسندهی همان فیلم ساخته شود، درنهایت به دستان ماهر جی. سی. چاندور (J.C. Chandor) کارگردان فیلم A Most Violent Year (یک سال بسیار خشن) سپرده شد که به همراه بول فیلمنامهی فیلم را نوشته است. این دو داستان سرایانی هستند که نه تنها به خشونت علاقه دارند بلکه به تاثیراتش روی فرد خشن نیز توجه می کنند، و این قضیه را توسط این پنج شخصیت و ماجراجویی آن ها در جنگل به نمایش می گذارند. این ها کسانی نیستند که بدون هیچ دلیلی دهکده ها را به اهداف تمرینی تبدیل کنند، بلکه متخصصانی جنگی هستند که قصد دارند برای رسیدن به هدفشان تا جایی که ممکن است آدم های کمتری را بکشند. دیویس با بازی افلک در بخشی از فیلم توضیح می دهد: “اگر قرار باشه ما کارمون رو درست انجام بدیم، باید فقط مرتکب یک قتل و یک سرقت مسلحانه بشیم،” که نشانگر توجه زیاد او به بهرهوری و انجام کار به صورت هدفمند است.
اما مهلک ترین عدد در فیلم تعداد کشته ها نیست، بلکه رقم ۲۵۰ میلیونی است که این گروه در مخفیگاه لوریا در جنگل پیدا می کنند، و Triple Frontier وقتی در بهترین حالتش قرار دارد که در حال روایت موضوع حرص و طمع است. وقتی این پول در کیسه ها جمع می شود، این پنج نفر آن کیسه ها را مثل چیزی طلسم شده از جایی به جای دیگر حمل می کنند؛ این پول درنهایت به چیزی شبیه حلقه در فیلم های Lord of the Rings (ارباب حلقه ها) تبدیل می شود که به اسکانس های پول تبدیل شده است. وقتی این گروه مجبورند از خشونت برای پیش بردن کارهایشان بهره ببرند، به جای آن مقداری از پول را برای حل این مشکل استفاده می کنند. چه دلیلی دارد یک مزرعهدار فقیر اهل آمریکای جنوبی کشته شود وقتی می توان با مقداری پول جان او را خرید؟
فیلم Triple Frontier بین سکانس های اکشن خودش که خیلی ماهرانه توسط چاندور ساخته شده اند چنین سوالاتی هم می پرسد. اما اصلی ترین مشکل فیلم این است که به پنج شخصیت اصلی خودش خصوصیات خیلی متفاوتی داده است. همگی آن ها ویژگی خاصی دارند تا انگیزهی کافی را برای پیوستن به این سرقت مسلحانه داشته باشند. بنی مبارز هنرهای رزمی ترکیبی (MMA) است، که هرگز از آن استفاده نمی کند. مورالز به دلیل استفاده از موادمخدر از خلبانی تعلیق شده، اما این نکته تاثیر چندانی در داستان ندارد. دیویس درگیر طلاق از همسرش است، اما به نظر می آید اصلا اهمیتی به این قضیه نمی دهد. مشکل اینجاست که وقتی همگی آن ها به آمریکای جنوبی می رسند، به شخصیت های مشابهی با طرز تفکر تقریبا یکسان تبدیل می شوند.
بازیگران شناخته شدهی حاضر در Triple Frontier خیلی خوب از چیزی که در اختیارشان قرار گرفته بهره می برند. روابط متقابل جذابی بین آن ها وجود دارد که به نظر ذاتی می آید، و حس رفاقت بین آن ها را خیلی بهتر از فیلمنامه به نمایش می گذارد. هیچکدام از آن ها عضو بد گروه نیستند – که با توجه به این حجم از پول اتفاق غیرمنتظره ای است – اما افلک خیلی ماهرانه نقش خودش را بازی می کند. بسیاری از نقش های قبلی او مخصوصا در Gone Girl (دختر گمشده) پر از این ظرافت های دقیق و انعطاف پذیر بوده اند که در اینجا قرار است عنصر سوءظن را در شخصیت ردفلای دیویس به وجود بیاورد، حتی وقتی شخصیت او دلیلی برای بدگمانی به خودش به ما نمی دهد.
ای کاش از این دست ظرافت ها در Triple Frontier بیشتر شاهد بودیم، چون تماشای پنج شخصیت متمایز در حال انجام کاری غیرممکن جذابتر از تماشای پنج شخصیت تقریبا یکسان در حال انجام این کار است. نتیجهی این کار به علاوهی موسیقی متنی که اتفاقات بعدی داستان را کمی لو می دهد، فیلمی حدودا آشفته است. اما برخی صحنه های فیلم که در سکوت رخ می دهند، مخصوصا لحظه ای شوکه کننده در پایان فیلم و پس از تیتراژ واقعا عالی هستند. Triple Frontier برای کسانی که تفکر را به زور بازو ترجیح می دهند ارزش حداقل یکبار دیدن را دارد.
فیلم Triple Frontier روز ۱۳ مارس از شبکه نتفلیکس پخش خواهد شد.