[ad_1]
«جایی برای فرشته ها نیست» به عنوان فیلمی مستند، روایتی باورنکردنی از تلاش جانانه دختران ایرانی است. فیلمی درباره دختران تیم ملی «اسکیت هاکی» ایران و مشکلات پیچیده آنها در راه مسابقات آسیایی کره. دخترانی که برای راه یافتن به مسابقات باید با همه بجنگند. با خانوادههایی که مخالف ورزش دخترانند. با دستگاه ورزش که پولی به آنها اختصاص نمیدهد و با ذهنیتهایی که آنها را به رسمیت نمیشناسند؛ و آنها پس از جمع کردن هزینه و غلبه بر همه این موانع تازه باید پا به مسابقات مسابقات بگذارند و با غولهای قدرتمند آسیا مبارزه کنند. یک اودیسه از شرایط دختران ایرانی در قرن بیست و یکم.
با یک یادداشت و گفتوگویی با کارگردان، شما را به تماشای جای برای فرشته ها نیست زیبا دعوت میکنیم.
حمایت نمیخواهیم، سر راهمان سنگ نیاندازید
الناز محمدی/ «جایی برای فرشته ها نیست» فیلم غمگینی نیست. اگر لحظههای ناکامی و بعضی باختها و … را کنار بگذاریم، جایی برای فرشته ها نیست، پر است از صحنههای شاد، پر از تلاش، امید، انگیزه و آنچه به واقع، زندگی است؛ اما چرا وقتی چراغها روشن میشود روی صورت تعداد زیادی از کسانی که آن را میبینند، ردی از اشک پیداست؟ به ویژه زنان.
«جایی برای فرشته ها نیست»، حکایت شوق است و ویرانی. قصه پر آب چشم دویدن و نرسیدن و بعد رسیدن به هرآنچه دشواری است.
فیلمی که تلاش برای رسیدن به خواستهای عادی در دنیای مردانه را نمایندگی میکند و البته روزگار همه زنانی را که در ایران و بعضی کشورها، خواستند به دنیای ورزشهایی ورود کنند که با سد محکم جنسیت پوشانده شدهاند. هاکی در این فیلم، نماینده همه عرصههای مردانهایست که سالها، زمین بازی و حاکمیت و موجودیت را از آن خود میدانست و حالا با ورود زنان باانگیزهای که مجبورند دو برابر بازیگران همیشگی این عرصه، تلاش کنند، راه را به اجبار و سختی برای آنها باز میکند؛ راهی که گردانندگانش زنان را گاه «ریحانههایی» میدانند که رو آوردن به بعضی ورزشها، کرامتشان را زیر سوال میبرد!
در بیشتر جوامع از جمله ایران، فهم از ورزش، جنسیتی است و گروهی از ورزشها مردانه و گروهی زنانه قلمداد میشوند. در این جوامع، افراد وقت رفتن سراغ یک ورزش، دیگر فقط «فرد» نیستند، بلکه زنند و مرد؛ و در فیلم «جایی برای فرشته ها نیست»، افرادی که رشته هاکی را بدون پشتوانه دولتی خاصی، انتخاب کردهاند، زنانیاند مشخصا شناگر، خلاف جهت اصلی آب.
«جایی برای فرشته ها نیست»، غیر از نمایش دشواریهای ورود زنان به عرصههایی که مردانه شناخته شده، روایتگر جزئیات زندگی ورزشکاران زن در ایران است؛ زنانی که برای گذشتن از سدهای بسیار، باید ابتدا از پل نه چندان محکم خانواده بگذرند. سخنان پدر یکی از اعضای تیم، نشانگر ذهن و عمل بخش گستردهای از مردان خانوادههای ایرانی است. در این تصور رایج، زنانی وجود دارند با ذهن و عملی خلاف هژمونی غالب خانوادههای ایرانی؛ آنجا که پدر یکی از بازیکنان تیم میگوید از نظرش تلاش دخترش برای هاکی کردن، بیمعنی بوده و به این دلیل از او حمایتی نکرده است.
در بخش دیگری از فیلم جایی برای فرشته ها نیست، همین مرد را میبینیم که با بغضی در گلو میگوید اشتباه کرده و فهمیده نباید جلوی موفقیت دخترش را میگرفته. اما سوال اینجاست که آیا چنین موقعیتی را میتوان در هزاران خانواده با مردانی سنتگرا در راسشان دید؟ خانوادههایی که در آنها زنی، چه همسر باشد چه دختر یا خواهر، میخواهد به راه پرسنگلاخی قدم بگذارد و تنها توقعش، نه حمایت، که نینداختن سنگی جدید در این راه است. پاسخ تقریبا خیر است و این همان دلیل واضحی است برای قطرههای اشکی که بر صورت زنان تماشاگر این فیلم –یا بهتر است بگوییم این فیلم درجه یک- نقش میبندد.
سام کلانتری، کارگردان، از تجربه ساخت «جایی برای فرشته ها نیست» میگوید
فیلمی که در این شرایط، با دیدنش روحیه میگیرید
نژلا پیکانیان/ مستند «جایی برای فرشته ها نیست» به کارگردانی سام کلانتری که اولین نمایشش را در جشنواره سینماحقیقت تجربه کرد و با استقبال زیادی از سوی مخاطبان نیز مواجه شد به به اکران آنلاین رسیده است. صحبتهای سام کلانتری کارگردان این مستند را در ادامه میخوانید.
انگیزه شما از ساخت فیلم چه بود و جرقه اصلی شکلگیری و تولید جایی برای فرشته ها نیست چطور زده شد؟
جرقه اصلی که باعث شد ایده ساخت این مستند در ذهن من شکل بگیرد، به اولین دیدار من با دختران تیم ملی اسکیت هاکی ایران برمیگردد. یکی از اعضای این تیم به نام بیتا محسنیزاده از دوستان خانوادگی ما بود، او پیشنهاد داد من بچههای تیم اسکیت هاکی را ببینم. آن زمان من فیلم «مانکنهای قلعه حسن خان» را تمام کرده بودم و اتفاقا حول و حوش چند ایده پرسه میزدم تا به این نتیجه برسم که روی کدام از آنها میتوانم جدیتر فکر کنم. در همین فواصل بیتا من را به یکی از مراسم تیم اسکیت هاکی که در باشگاه انقلاب و در حمایت از بچههای اوتیسم بود، دعوت کرد. آنجا با کاوه صدقی سرمربی تیم آشنا شدم. البته همان موقع به این نتیجه نرسیدم که میشود درباره دختران تیم فیلم ساخت، اما نکتهای که باعث شد اصل این ماجرا شکل بگیرد خود کاوه سرمربی تیم والبته مهجور بودن فعالیتهای تیم دختران این رشته ورزشی بود.
یعنی با انگیزه شناساندن بیشتر فعالیتهای این دختران تصمیم به ساخت مستند جایی برای فرشته ها نیست گرفتید؟
این اتفاق برای خودم از این حیث جذاب بود که چطور میشود از یک تعداد دختر کمنام و نشان که واقعا زحمت میکشند و تلاش میکنند، فیلمی ساخت که رنجها، توانمندیها و تلاشهایشان را در یک بستر مستند و حقیقی نشان بدهد. برایم جذاب بود که آیا میشود از تعدادی دختر که واقعا تلاش میکنند، اما نه ورزش، نه خودشان و نه اتفاقهای اطرافشان شناخته شده نیست فیلم ساخت یا نه و همین سوالات من را وارد عمل کرد.
«جایی برای فرشته ها نیست» از این منظر که بازیگرها یا آدمهای داستانش دختران ورزشکار هستند تجربه جدید و جالبی است. حضور دختران جلوی دوربین شما به چه شکل پیش رفت و چطور برای رسیدن به لحظات مختلف آنها را مدیریت کردید؟
فکر میکنم جذابترین یا سختترین موضوعی که در ساخت یک مستند وجود دارد همین بحثی است که به آن اشاره کردید. در مستند برخلاف یک فیلم داستانی نمیتوان از افراد بازی گرفت چراکه اساسا این مسئله دست کارگردان نیست. اما میتوان طراحیهایی در فضای مستند داشت که آنها زندگی خودشان را داشته باشند، اما فضا یا اتفاقهایی را هم خلق کنند. اولین نکتهای که من در «جایی برای فرشته ها نیست» درنظر گرفتم این بود که سعی کردم با همه اعضای تیم دوست و به آنها نزدیک شوم و درادامه با توجه توانمندی هر کدامشان در زندگی واقعیشان قصهای را تعریف کنم. بقیه ماجرا هم بسته به روشهایی است که به عنوان یک مستندساز باید در صحنه حاضر باشی و ببینی که چطور میشود این ارتباط را برقرار کرد و جلو برد. البته که هر فیلمی شرایط خاص خود را دارد.
ساختن فیلم ورزشی در هر زمینهای سختیهای خاص خودش را دارد. شما در مستند «جایی برای فرشته ها نیست» هم سراغ ورزشی رفتید که چندان شناخته شده نبوده. چرا روایت زندگی اعضای تیم اسکیت هاکی دختران را انتخاب کردید؟
شاید حرفی که الان میزنم کمی اغراقآمیز یا رویایی به نظر برسد و فکر کنید شعار میدهم، ولی باور من این است که کارها یا موقعیتها خودشان شما را صدا میزنند. قصد ندارم جملات انگیزشی و فیلسوفانه بگویم، اما برای من تا به الان اینطور بوده و درباره این مستند هم، سوژه آنقدر به من نزدیک شد و در فکرم ماند تا تصمیم به ساختش گرفتم. وقتی هم تصمیمم برای ساخت جایی برای فرشته ها نیست قطعی شد به این موضوع فکر نکردم که سوژه ورزشی است یا ورزشی-اجتماعی. این گروه آنقدر حال خوبی به من داد که فکر نمیکردم فیلم ورزشی میسازم. ضمن اینکه ورزش هاکی در این فیلم بهانهای است برای رسیدن به اتفاقها و لایههای زیرین جامعه خانمها و دختران ایران.
از نگاه شما به عنوان کارگردان این مستند، مخاطب چرا باید «جایی برای فرشته ها نیست» را ببینید؟
طبیعتا هر فیلمسازی علاقهمند است که فیلمش دیده شود، اما اینکه چرا من این فیلم را پیشنهاد میدهم به این دلیل است که احساس میکنم در فضای فعلی و جامعهای که الان در آن زندگی میکنیم که هزار و یک دلیل از جمله همین بیماری کرونا باعث شده تا حال خوب مخصوصا میان جامعه خانمها و دختران کم شود، این فیلم یک اثر امیدبخش و روحیهدهنده است و فکر میکنم میتواند حال بیننده را خوب کند. مطمئن هستم مخاطبی که تا آخر فیلم را تماشا میکند با حال خوب از سالن بیرون میآید و کمی هم به فکر فرو میرود. من فکر میکنم، پدران و مردان جامعه ما باید در کنار همسران، دختران و خواهرانشان فیلم جایی برای فرشته ها نیست را تماشا کنند و ببینند اگر از دختر، خواهر یا همسرشان حمایت کنند چقدر میتوانند در سرفرازی و خوشحالی شادمانی خودشان و جامعه سهم داشته باشند. در جامعهای که متاسفانه هر روز اتفاقها خشن و دردآوری را در آن شاهد هستیم فکر میکنم این مستند ارزش والای زن ایرانی و لزوم احترام قائل شدن برای او و دیدگاه برابری او و جنس مخالفش را یادآوری میکند.
فیلم جایی برای فرشته ها نیست | ساخته سام کلانتری | پخش: از فیلیمو
تماشا و دانلود جدید ترین فیلم های ایرانی در فیلیمو https://www.filimo.com/iranian