نقد و بررسی فیلم سوسپیریا (Suspiria): ادای احترام جاهطلبانه به فیلم اصلی سال ۱۹۷۷
بازسازی استادانه فیلم سوسپیریا (Suspiria) ساخته لوکا گوادانینو (Luca Guadagnino) فیلمی مرموز و گیج کننده است. این کارگردان ایتالیایی پس از ساخت فیلم مرا با نام خودت صدا کن (Call Me By Your Name) با موضوع عشق و لذت، با تغییر ژانری هوشمندانه سعی می کند اثری شناخته شده ساخته داریو آرجنتو (Dario Argento) را بازسازی کند، کارگردان ایتالیایی دیگری که در کارهایش نوع خاصی از لذت به صورت چشمگیر وجود دارد. در حالی که فیلم اصلی سال ۱۹۷۷ فیلمی ترسناک با رنگ آمیزی خشن و صداهای اعصاب خوردکن بود، بازسازی گوادانینو در رنگ و صدا نسبت به آن فیلم کمرنگ تر است، و عجیب و غریب بودن را به شوکه کردن و خونریزی، و وحشت تدریجی را به ترساندن ناگهانی ترجیح می دهد، تا اینکه به کشت و کشتار در نقطه اوج فیلم می رسد.
انتشار فیلم توسط آمازون (Amazon) حرکتی دوقطبی است؛ طرفداران این ژانر قطعا به خاطر فیلم اصلی به این فیلم نیز احترام می گذارند، در حالی که دیگران از نامربوط بودن فاکتور وحشت در فیلم ناراضی خواهند بود. فیلم همان طور که انتظار می رفت، خیلی عالی طراحی شده و فضای غنیای دارد؛ و با موسیقی متن عجیب تام یورک (Thom Yorke) از گروه Radiohead همراه شده که اصلا شباهتی به موسیقی ناهنجار گابلین (Goblin) در فیلم اصلی که بخش مهمی از آن بود ندارد. این بازسازی هیچ وقت ناخوشایند نیست. اما این سوال را به وجود می آورد که آیا خط داستانی گروهی جادوگر که در یک آکادمی رقص فعالیت می کنند می تواند این همه جزییات داستانی، دیالوگ معاشرتی و زیرداستان های سنگین وارد شده به آن را تحمل کند یا خیر.
گوادانینو دوباره با David Kajganich نویسنده فیلم قبلی خودش «شیرجه» (A Bigger Splash) همکاری کرده، که از چنین داستانی به روش بهتری در سریال ترسناک آنتولوژی «ترس» (The Terror) شبکه AMC استفاده کرده بود. این بازسازی داستان فرعی مناسبی هم دارد: شش بخش نمایشی و یک نتیجه گیری، که هر بخش موضوع خاص خودش را دارد.
چارچوب زمانی در فیلم ۱۹۷۷ پایه و اساس بهتری داشت، و در زمان معروف به German Autumn (پاییز آلمان) صورت گرفت. این قضیه به داستان اجازه می داد از پس زمینه ای محلی بهره ببرد، جایی که بمب گذاری ها، آدم ربایی ها و درگیری پلیس با گروه جنگ طلب Baader-Meinhof اتفاق می افتاد؛ ربودن یک هواپیما و طلب آزادی رهبران گروه ارتش سرخ نیز به صورت پس زمینه در اخبار دیده می شد. اما با توجه به اینکه اشارات جادوگری در آن فیلم خیلی مورد توجه قرار نگرفت، باید دید این فیلم می تواند چیزی به آن اضافه کند یا خیر.
خط داستانی دوم درباره یک روانشناس آلمانی به نام Dr. Jozef Klemperer است (که در فهرست بازیگران به عنوان Lutz Ebersdorf نام برده شده)، که هنوز هم در حال سوگواری در غم از دست دادن همسرش در جریان بمب گذاری های برلین در سال ۱۹۴۳ است. اما این کار یک حرکت اضافی در داستان است که همچنین این اجازه را می دهد تا از بازیگر فیلم اصلی سوسپیریا یعنی جسیکا هارپر (Jessica Harper) در این فیلم استفاده شود. اما درواقع به نظر می آید این کار یک حرکت مرموزانه توسط گوادانینو و بازیگر مورد علاقه اش تیلدا سوئینتون (Tilda Swinton) است که سوئینتون را به وسیلهی گریم خیلی سنگین به شخصیت خیالی Ebersdorf تبدیل کرده اند تا در این فیلم دو نقش بازی کند. شاید حتی اگر بیشتر دقت کنیم سه نقش را بازی می کند! مایه تاسف است که در دیگر فیلم ها چنین کار هوشمندانه ای را شاهد نیستیم.
سوسپیریا مانند فیلم اصلی آغاز می شود، در یک باران شدید، با حضور کلویی گریس مورتس (Chloe Grace Moretz) در نقش Patricia Hingle رقاص آمریکایی که کاملا جاخورده و ترسیده به نظر می آید. او وارد خانه Klemperer می شود و می گوید سوءظن او نسبت به حضور جادوگران در آکادمی رقص درست بوده، و دلیل اصلی او برای افشای این معما شخصی ملقب به Mother Markos است. Klemperer وحشت او را توهمات پارانویایی قلمداد می کند، اما ناپدید شدن Patricia و به جای گذاشتن یک دفترچه یادداشت از خودش باعث می شود Klemperer شروع به کاوش درباره این مسئله کند.
در بین نوشته های بدخط و شکل های عجیب در دفترچه Patricia، طرفداران آرجنتو نام های Mother Suspiriorum، Mother Tenebrarum و Mother Lachryharum را قطعا می شناسند. این گروه سه نفره از جادوگران کهن الهام بخش سه گانه ماورایی آرجنتو بود که با سوسپیریا آغاز و با Inferno و The Mother of Tears تکمیل شد.
کمپانی رقصی که Patricia از آن جا فرار کرده به نظر می آید از روی گروه رقص مدرن آلمانی Pina Bausch ساخته شده، که به گوادانینو اجازه می دهد سکانس هایی تاثیرگذار بسازد که مستقیما به مراسم جادوگری منجر می شوند.
Susie Bannion (با بازی داکوتا جانسون (Dakota Johnson)) از یک فرقه در اوهایو فرار کرده (زیرداستان دیگری که در فلش بک ها نمایان می شود) و هیچگونه تمرین رقص رسمی ندیده است. با این حال به آزمون این آکادمی رفته و آکادمی هم او را استخدام کرده و به او محلی برای سکونت نیز می دهد. مربی ارشد Miss Tanner (با بازی آنگلا وینکلر (Angela Winkler)) در حالی که درباره خودمختاری زن ها صحبت می کند، به او چشمکی می زند. عملکرد خوب Susie در آزمون باعث جلب توجه کارگردان هنری مرموز این آکادمی Madame Blanc با بازی سوئینتون (Swinton) می شود، که همیشه در حال سیگار کشیدن در لباس های خاص خودش است.
گوادانینو و Kajganich خیلی زودتر از آرجنتو داستان را لو می دهند، آن هم در یک مراسم صبحانه با حضور همه بانوان آکادمی که طی آن این افراد برای رهبری Blanc یا Markos رای گیری می کنند. این کشمکش قدرت در صحنه پایانی هتل Grand Guignol اوج می گیرد، جایی که Madame Blanc سعی می کند Susie را از سرنوشتی که در انتظارش است نجات دهد.
بهترین و خشن ترین صحنه فیلم حول خروج سرکشانهی رقاص روسی Olga (با بازی النا فوکینا (Elena Fokina)) طی تمرین برای یکی از مشهورترین قطعه های کمپانی به نام Volk است. Olga که از توضیحات ناکافی برای جدایی Patricia از کمپانی ناراضی است، تلاش می کند از ساختمان فرار کند تا اینکه پس از گریه فراوان به استودیوی آینه دار زیر ساختمان کشیده می شود. در حالی که Susie در طبقه بالا در حال کسب جایگاهی برای خود و اجرای ریتم های ضربتی رقص با نیرویی برق آسا است، حرکات او باعث برخورد Olgaی بیچاره به در و دیوار می شود. جلوه های بدنی وحشتناک این صحنه، ترکیب شده با کات های عالی تدوینگر Walter Fasano فوق العاده جلوه می دهند.
سوسپیریا در مدت زمان ۲ ساعت و نیم، به طرزی غیرضروری طولانی است، با تغییرات زیادی در تمرکز خط داستانی اصلی که فقط برای ایجاد تنش در فیلم گنجانده شده اند. مربی گری Madame Blanc برای Susie شامل لحظات جالبی می شود، مثل یک ارتباط صمیمی در یک اتاق خواب که کاملا از طریق انتقال ذهنی انجام می گیرد. اما ابهام زیادی در سرنوشت Susie وجود دارد که به جانسون اجازه نمی دهد در داستان تعلیقی ایجاد کند.
میا گاث (Mia Goth) در نقش Sara، دوست و هم خوابگاهی Susie، بیشتر در مرکز توجه بخش هیجانی داستان قرار دارد. او که به شدت محتاط است، به Susie هشدار می دهد با جادوگران متحد نشود و سرنخ هایی که Patricia به جای گذاشته را دنبال می کند که او را به اتاق های پرپیچ و خم ساختمان هدایت می کنند. البته این سوال پیش می آید که آیا کسی که فیلم آرجنتو را ندیده، وقتی Sara پس از شنیدن صدا از پشت دیوار شروع به شمارش و ردیابی آن ها می کند، می داند چه خبر است یا نه. همچنین درباره جادوگران، به جز شخصیت های سوئینتون و وینکلر، بقیه آن ها آن چنان فرقی با هم ندارند که باعث شود توجه ما را به خود جلب کنند، و وجه تمایز آن ها فقط چهره های متفاوت آن هاست.
فیلمبردار Sayombhu Mukdeeprom روشش را از رنگارنگی اشباع شدهی Call Me By Your Name تغییر داده، و بیشتر فیلم را با رنگ های خاکستری و قهوه ای و سبزهای دوران قبل از اتحاد برلین به تصویر کشیده است. این کار باعث می شود رنگ قرمز لباس های Volk مانند چشمه ای از خون به نظر بیایند. اما مناظر فیلم بیشتر شبیه کارهای فاسبیندر (Fassbinder) است تا کارهای آرجنتو.
همه این زیبایی ها جذاب هستند و با این وجود سوسپیریا زیاد قابل توجه نیست. اغلب با بی روح بودنش، که البته نسبت به فیلم اصلی منسجم تر است؛ آن فیلم به روایت داستان مثل بازی های منحصر به فرد کمتر توجه کرده بود. گوادانینو فیلمی محترم و جاه طلبانه ساخته، اما از عمیق بودن خودش کمتر بهره می برد، و به جای آن می خواهد ما را با صحنه های دلخراش و ترسناک به وجد بیاورد.