سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
دانستنی و اطلاعات عمومیمطالب جالب

حقایق افسانه‌ای درباره نسل گمشده (۱۸۸۳-۱۹۰۰)

از جنگ جهانی اول تا رنسانس هارلم: نسلی که جهان مدرن را شکل داد

اصطلاح «نسل گمشده» (Lost Generation) توسط گرترود استاین (Gertrude Stein) ابداع شد و توسط ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در کتابش «خورشید نیز طلوع می‌کند» (The Sun Also Rises) رایج شد.

در طول زندگی خود، افراد نسل گمشده آشفتگی، ویرانی و جنگ باورنکردنی را تجربه کردند که جهان را لرزاند و امواجی ایجاد کرد که هنوز هم احساس می‌شوند.

با این حال، آنها همچنین عصر مدرن را آغاز کردند، چیزهای جدیدی اختراع کردند و دنیاهای هنر، ادبیات و علم را متحول کردند.

افرادی که قرار است درباره‌شان صحبت کنیم، پس از بیش از یک قرن همچنان نام‌های آشنایی هستند.

کاری که آنها انجام دادند بسیاری از پایه‌های فناوری، علم و صنعتی را که به آن متکی هستیم، گذاشت.

موشک‌ها، الکل و سفرهای متعدد به پاریس، همه در حالی که جهان را برقی می‌کردند؛ با ما همراه باشید و از نسل گمشده افسانه‌ای شگفت‌زده شوید!

نسلی بی‌هدف در جستجوی هدف

چرا آنها نسل گمشده نامیده می‌شوند؟ خب، در حالی که با دوست و نویسنده همکار خود، ارنست همینگوی، صحبت می‌کرد، گرترود استاین به او گفت: «شما همه یک نسل گمشده هستید.»

او بعداً این عبارت را در کتابش «خورشید نیز طلوع می‌کند» استفاده کرد که این اصطلاح را رایج کرد و در نهایت منجر به استفاده از آن برای کل نسل شد.

نسل گمشده درست زمانی که جنگ جهانی اول (WWI) در حال شروع بود، به بلوغ می‌رسید.

این وحشیانه‌ترین و کشنده‌ترین جنگی بود که تا آن زمان کسی دیده بود و وقتی تمام شد، جوانانی که در آن جنگیدند برای بازگشت به زندگی عادی تلاش کردند.

جای تعجب نیست که آنها از قدرت خسته بودند و به دولت اعتماد نداشتند.

با مشاهده ۱۲ میلیون سرباز که در نبرد کشته شدند (همراه با ۶ میلیون غیرنظامی)، آنها مشتاق تغییر بودند و باور نداشتند که این تحول از سوی مقامات بالا خواهد آمد.

به طور کلی، نویسندگان، هنرمندان و نسل به طور کلی تمام ایمان خود را به «رویای آمریکایی» (The American Dream) از دست داده بودند.

با این حال، همه اینطور فکر نمی‌کردند و مهاجران در سطح میلیون‌ها نفر به ایالات متحده سرازیر شدند، همگی در جستجوی زندگی بهتر.

ممنوعیت و از دست دادن بازدارندگی‌های نسل گمشده

در حالی که مردم از سراسر جهان به ایالات متحده مهاجرت می‌کردند، بسیاری از جوانان لیبرال نسل گمشده از کشور و دیدگاه‌های محافظه‌کارانه والدین خود فرار می‌کردند.

ممنوعیت (Prohibition) در دهه ۱۹۲۰ شروع شد و نویسندگان و هنرمندانی مانند ازرا پاوند (Ezra Pound)، همینگوی و اف. اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald) قرار نبود در حالی که مشروبات الکلی منع می‌شدند، منفعل بمانند.

بسیاری از آنها به پاریس، شهر عشق، که هنر در آن رونق داشت و جامعه بسیار لیبرال‌تر بود، نقل مکان کردند.

اگرچه ممنوعیت رسماً در سال ۱۹۱۹ با متمم هجدهم قانون اساسی (18th Amendment) به قانون تبدیل شد، اما ایده آن از اواسط قرن نوزدهم در سراسر کشور در حال جوشیدن بود.

آل کاپون (Al Capone)، یکی از معروف‌ترین گانگسترهایی که تا به حال زندگی کرده است، شرکت جنایتکارانه الکل خود را در این زمان سازماندهی کرد.

او که به عنوان «قاچاقچی» (Bootlegger) شناخته می‌شد، به طور غیرقانونی الکل را از کانادا وارد می‌کرد تا در «اسپیکیزی‌ها» (Speakeasies – بارهای مخفی) در اطراف نیویورک و شیکاگو فروخته شود.

با این حال، او دشمنان زیادی داشت؛ در زمان او، خون به اندازه مشروبات الکلی جاری بود.

رونق اختراعات و گسترش صنعت

نسل گمشده درست در وسط انقلاب صنعتی دوم (Second Industrial Revolution) (۱۸۷۰-۱۹۱۴) متولد شد، زمانی که جهان با تغییر در حال چرخش بود.

پیشرفت‌ها و رایج شدن شبکه‌های تلگراف و راه‌آهن، تأمین گاز و آب، سیستم‌های فاضلاب و به ویژه تلفن‌ها همگی تغییر را به این دوران آوردند.

بین سال‌های ۱۸۶۹ و ۱۹۰۷، پلاستیک توسعه یافت که امکان تولید انبوه محصولات مصنوعی را فراهم کرد.

وقتی صحبت از اختراعات نمادین از خود نسل گمشده می‌شود، تعداد کمی واقعاً برجسته هستند!

در سال ۱۹۳۲، آدولف ریکن‌باکر (Adolph Rickenbacker) (که بعداً نام خود را به ادی تغییر داد) اولین گیتار الکتریک (Electric Guitar) را ساخت. این ساز جدید دنیای موسیقی را به طور کامل تکان داد!

آیا تا به حال با لگو (Lego) بازی کرده‌اید؟ تصور کنید چند معمار و مهندس جوان توسط اسباب‌بازی‌هایی که اوله کرک کریستیانسن (Ole Kirk Christiansen) در سال ۱۹۳۲ در دانمارک ساخت، الهام گرفتند.

کلمه دانمارکی Leg godt که به معنای «خوب بازی کن» است، به لگو کوتاه شد، برندی که امروز می‌شناسیم.

جوان‌ترین برنده جایزه نوبل برای فیزیولوژی/پزشکی (Nobel Laureate for Physiology/Medicine) مردی به نام فردریک بانتینگ (Frederick Banting) است که در سن ۳۲ سالگی انسولین (Insulin) و پتانسیل درمانی آن را کشف کرد.

از سال ۱۹۲۳ به بعد، دیابتی‌ها اکنون گزینه درمان داشتند.

همچنین در سال ۱۹۲۳، یک اسکاتلندی به نام جان لوگی بیرد (John Logie Baird) با ساخت اولین تلویزیون تاریخ‌ساز شد. او فقط از یک جعبه کلاه قدیمی، یک جفت قیچی، سوزن‌های رفوگری، عدسی‌های چراغ دوچرخه، یک صندوق چای استفاده شده و موم و چسب مهر و موم استفاده کرد!

تبعیض، رنسانس هارلم و … چگونه هنر را شکل دادند

بین سال‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۱۰، قوانین جیم کرو (Jim Crow Laws) به اجرا درآمدند. این قوانین آمریکایی‌های سیاه‌پوست را محروم از حقوق کردند و رأی آفریقایی-آمریکایی‌ها را به طور کامل سرکوب کردند.

برده‌داری عملاً پایان یافته بود، اما نژادپرستی هنوز در سراسر دنیای جدید شایع بود.

نیاز به اینکه سیاه‌پوستان در سراسر جهان به خود افتخار کنند پدید آمد و از طریق این نیاز سیلی از هنر، ادبیات، موسیقی و رقص آمد که همچنان بر کل دنیای هنری امروز تأثیر می‌گذارد.

در سال ۱۹۱۷، هوبرت هریسون (Hubert Harrison)، متولد ۱۸۸۳، «صدا» (The Voice)، اولین روزنامه «جنبش سیاه‌پوست جدید» (The New Negro Movement) را ایجاد کرد. او بعداً به عنوان «پدر رادیکالیسم هارلم» (The Father of Harlem Radicalism) شناخته شد.

انفجار موسیقی در این زمان اتفاق افتاد و نام‌های آشنایی مانند دوک الینگتون (Duke Ellington)، لید بلی (Lead Belly)، لوئیس آرمسترانگ (Louis Armstrong) و فلورنس میلز (Florence Mills) را به وجود آورد.

اکنون این نام‌ها را به عنوان برخی از تأثیرگذارترین نوازندگان زمان خود می‌شناسیم.

بسیاری از آنها، مانند همتایان ادبی سفیدپوست خود، همچنین به پاریس سفر کردند و موسیقی و مد آفریقایی-آمریکایی را در سراسر جهان گسترش دادند و بر موسیقی در نژادها و مرزها تأثیر گذاشتند.

آرون داگلاس (Aaron Douglas)، که به عنوان «پدر هنر آفریقایی-آمریکایی» شناخته می‌شود، راه را برای پذیرش هنرمندان سیاه‌پوست در سراسر جهان هموار کرد زیرا کار او رشد کرد و در اوج رنسانس هارلم (Harlem Renaissance) به اوج خود رسید.

میراث ماندگار نسل گمشده

اگرچه آنها پس از فاجعه جنگ جهانی اول گمشده نامیده شدند، اما مسیر را برای جایی که امروز هستیم تعیین کردند و بدون آنها، جهان ما به طور گسترده‌ای متفاوت بود.

آنها نسلی از فعالان، هنرمندان و مخترعانی بودند که به سراسر جهان سفر کردند، ایده‌های کسانی که قبل از آنها آمده بودند را به چالش کشیدند و بر نسل‌های بعد از خود تأثیر گذاشتند.

صرف نظر از اینکه چه کسی هستید یا از کجا هستید، نسل گمشده تأثیر عظیمی بر زندگی‌ای که امروز زندگی می‌کنید داشته است، از موسیقی گرفته تا علم و همه چیز در بین.

دستاوردهای برجسته نسل گمشده

در ادبیات: نویسندگانی مانند ارنست همینگوی، اف. اسکات فیتزجرالد، گرترود استاین، ازرا پاوند و تی.اس. الیوت (T.S. Eliot) سبک‌های نوشتاری جدیدی ایجاد کردند که ادبیات مدرن را شکل دادند.

در موسیقی: جز (Jazz) و بلوز (Blues) در این دوران شکوفا شدند و موسیقی جهان را برای همیشه تغییر دادند. نوازندگانی مانند لوئیس آرمسترانگ و دوک الینگتون اسطوره شدند.

در هنر: هنرمندانی مانند پابلو پیکاسو (Pablo Picasso) و سالوادور دالی (Salvador Dali) جنبش‌های هنری جدیدی مانند کوبیسم (Cubism) و سوررئالیسم (Surrealism) را پیش بردند.

در علم: کشفیاتی مانند انسولین زندگی میلیون‌ها نفر را نجات دادند و پایه‌های پزشکی مدرن را گذاشتند.

در فناوری: اختراعاتی مانند تلویزیون و گیتار الکتریک راه را برای صنعت سرگرمی مدرن هموار کردند.

تأثیر اجتماعی و فرهنگی

نسل گمشده همچنین در تغییر نگرش‌های اجتماعی نقش مهمی ایفا کرد:

آزادی زنان: بسیاری از زنان این نسل برای حق رأی و برابری جنسیتی مبارزه کردند. زنانی مانند کوکو شانل (Coco Chanel) مد زنانه را متحول کردند.

مبارزه با تبعیض نژادی: رنسانس هارلم نه تنها یک جنبش هنری بود، بلکه یک جنبش حقوق مدنی نیز بود که راه را برای جنبش حقوق مدنی دهه ۱۹۶۰ هموار کرد.

تغییر در ارزش‌های اجتماعی: این نسل سنت‌های قدیمی را به چالش کشید و راه را برای جامعه مدرن‌تر و آزادتر باز کرد.

چالش‌ها و مبارزات

نسل گمشده با چالش‌های عظیمی روبرو بود:

اختلال پس از سانحه (PTSD): بسیاری از بازماندگان جنگ جهانی اول با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کردند، اگرچه در آن زمان به درستی تشخیص داده نمی‌شد.

رکود بزرگ (Great Depression): بسیاری از این نسل در دهه ۱۹۳۰ با فقر و بیکاری مواجه شدند.

تبعیض و نابرابری: زنان، اقلیت‌های نژادی و طبقات کارگر با تبعیض سیستماتیک مواجه بودند.

نسل گمشده، علی‌رغم نامش، هرگز واقعاً گم نشد. آنها نسلی بودند که از خاکستر جنگ برخاستند و جهان مدرن را ساختند. از ادبیات و هنر گرفته تا علم و فناوری، تأثیر آنها در همه جا دیده می‌شود.

آنها به ما آموختند که حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها، خلاقیت، نوآوری و روح انسانی می‌توانند درخشان باشند. میراث آنها یادآور این است که تغییر واقعی اغلب از کسانی می‌آید که جرأت دارند سنت‌ها را به چالش بکشند و آینده‌ای بهتر را تصور کنند.

امروزه، وقتی به موسیقی جز گوش می‌دهیم، کتاب‌های کلاسیک می‌خوانیم، از فناوری‌های مدرن استفاده می‌کنیم یا از آزادی‌های اجتماعی لذت می‌بریم، در واقع از میراث نسل گمشده بهره‌مند می‌شویم – نسلی که واقعاً گم نشد، بلکه راه را برای همه ما پیدا کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا