سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
اخبار بین المللاخبار مشاهیر خارجی

ترامپ نمی‏ تواند بدون مکزیکی‏ های غیرقانونی دیوارش را بسازد

سلما هایک با فیلم جدیدش «بئاتریس سر شام» از همین حالا بحثی برای اسکاری شدن به وجود آورده است. اما علاوه بر بازیگری، سلما هایک حیوانات را هم نجات می دهد، خیریه‌های بسیاری را هدایت می کند و به حمایت از زنان و کودکان می پردازد.
بعد از اینکه یکی از همسایه ها به سگ سلما هایک شلیک کرد و آن را کشت بود که او متوجه شد دونالد ترامپ رییس جمهور خواهد شد.
Salma-Hayek-009-Copy-1024x614او توضیح می دهد: «فکر می کردم همچین چیزی دیوانه وار است و هرگز به وقوع نمی پیوندد اما بعد یک اتفاق واقعا تراژیک برایم افتاد. من یک مزرعه در آمریکا دارم و یکی از همسایه هایم سگم را کشت.» هایک که صاحب حدود ۵۰ حیوان از جمله ۲۰ مرغ، پنج طوطی، چهار آلپاکا، دو ماهی، تعدادی گربه و یک همستر است، می گوید موزارت، آن سگ ژرمن شپرد مورد بحث، هرگز به کسی حمله نکرده بود. «مسئولان در برخورد با این همسایه هیچ کاری نکردند… چطور چنین چیزی قانونی است؟ (پلیس گفته این همسایه بعد از اینکه دیده بود این سگ با سگ های خودش درگیر شده به او شلیک کرد) آن موقع بود که فهمیدم چنین چیزی نرمال است. در همان لحظه بود که با خودم گفتم خدایا، ترامپ برنده می شود.»
هایک که یک مهاجر مکزیکی به آمریکاست که خودش را نیم اسپانیایی و نیم لبنانی به حساب می آورد، در لندن زندگی می‌کند و با یک مرد فرانسوی ازدواج کرده است؛ فرانسوا-هنری پینو، مدیر عامل میلیاردر شرکتی که صاحب برندهای سن لوران، استلا مک کارتنی و گوچی است.
اما هایک در صبح این مصاحبه در رخدادی رسانه ای برای فیلم جدیدش «بادی گارد آدمکش» شرکت کرده است. در طبقه اول هتلی در لندن، ساموئل ال. جکسون، رایان رنولدز و گری اولدمن هم حضور دارند و دارند به سوال های خبرنگاران پاسخ می دهند. این نوع رخدادها می توانند خسته کننده باشند و رابطه دوستانه ای بین خبرنگار و ستاره وجود نداشته باشد، البته مگر اینکه سلما هایک باشید، کسی که شخصیتش می تواند حتی روحیه یک مجلس ختم را هم بهتر کند.
نقش آفرینی هایک در فیلم «بادی گارد آدمکش» هم تا حدودی به خاطر شوهرش بوده است. این کمدی اکشن در عمل یک فیلم رفاقتی برای جکسون و رنولدز است که در آن این دو بازیگر به ترتیب نقش آدمکش و بادی گارد را بازی می کنند. هایک فقط در چند صحنه آن حضور دارد، اما در نقش زن جنایتکار شخصیت جکسون، حضور او در فیلم کاملا به چشم می آید.
پاتریک هیوز، کارگردان این فیلم درباره او می گوید: «به نظرم سلما کل فیلم را می دزدد. هر کسی را به چالش می کشم تا عاشق او نشود چون اول اینکه در مورد مسایلی گسترده اطلاعات دارد و دوم اینکه خیلی باحال است و در فیلم همه را کتک می‌زند.» خود هایک هم اضافه می کند: «این را باید به شما بگویم: اکشن ژانر مورد علاقه‌ام در فیلم نیست. اما من با مردی ازدواج کردم که واقعا از فیلم های اکشن خوشش می آید. بنابراین تبدیل به متخصص این نوع فیلم ها شدم. برای همین تمام آن‌ها را تماشا می کنم!»
این تصویر که قدرتمندترین مدیر عامل صنعت مد جهان وقت آزادش را اینگونه صرف می کند جالب است. فیلم اکشن مورد علاقه او چیست؟ هایک می گوید «اوه، به نظرم برایش انتخابی سخت و یکسان بین گزینه های مختلف است.» مثلا فیلم «جان سخت» چطور؟ «اوه، عاشق این فیلم هاست. اما جفت مان خیلی فیلم های «بورن» را دوست داریم. بعضی مواقع حتی از فیلم خوشش هم نمی آید و می گوید خیلی بد بود، اما به هرحال باید تا آخرش را تماشا کند.»»
رزومه کاری هایک بسیار متنوع و گسترده است. بعد از دولورس دل ریو که در دهه ۱۹۲۰ فیلم های ثابت به شهرت رسید، او نخستین بازیگر زن مکزیکی است که توانسته در هالیوود معروف بشود. او تا به حال در فیلم هایی با تنوع بسیار از «مهمانی سوسیس ها» گرفته تا «بچه های جاسوس» و «غرب وحشی وحشی» نقش آفرینی کرده است. اما در عین حال توانسته برای «فریدا» نامزد اسکار بشود؛ نمایشش در سال ۲۰۰۲ از فریدا کالو هنرمند. علاوه بر این، هالیوود ریپورتر از همین حالا گزارش می دهد که برای فیلم «بئاتریس سر شام» که در آن نقش مهاجری را بازی می کند که با یک میلیاردر برخورد می کند، قرار است در فصل جوایز خوش بدرخشد.
او می گوید در ابتدا از معروف بودن متنفر بود. «این مسئله بسیار برایم وحشتناک بود چون وقتی شما در مکزیک در یک پروژه معروف بازی می کنید، ۶۰ درصد کشور آن را تماشا می کنند و بنابراین شما هر روز در خانه های شان حضور دارید. بنابراین خیلی برای آن ها آشنا می شوید و تقریبا مثل خواهرزاده‌شان می شوید. از آن موقع تا به حال هرگز انقدر مشهور نبوده ام. کمی از این مسئله نفرت داشتم.»
اگر انقدر از این همه توجه بدش می آمد، پس چرا به هالیوود رفت؟ «اوه خدای من، آن کار خیلی آسان بود. من واقعا می‌خواستم بازیگر باشم، نه فقط اینکه بخواهم معروف باشم. این دو با هم فرق می کنند. چون من در یک نمایش معمولی روزانه معروف بودم! این باعث نمی شود بازیگر خیلی خوبی باشید. بنابراین به آمریکا رفتم تا دوباره کارم را آغاز کنم.»
این دهه ۹۰ بود. او به عنوان سیاهی لشکر چند نقش داشت و در آکادمی بازیگری استلا آدلر در لس‌آنجلس ثبت نام کرد، جایی که بازیگران بزرگی مثل مارلون برندو و رابرت دنیرو را فارغ التحصیل کرده بود. «و من انقدر پیر هستم، چون آن موقع خود استلا آدلر زنده بود! او ۹۰ سال داشت و هنوز بازیگری تدریس می کرد و فوق العاده بود.»
آن موقع، او به زور می توانست انگلیسی صحبت کند و بدتر از همه، هیچ نقشی برای او وجود نداشت. زنان مکزیکی فقط می توانستند نقش پیشخدمت ها و زن گانگسترها را بازی کنند، «تازه این در صورتی است که شانس می آوردند.»
او سختی های زیادی کشید، اما تمام این ها در کنار سختی هایش برای ساختن فیلم «فریدا» هیچ به نظر می رسد. هایک می گوید: «وسواسی شده بودم. تمام سعیم این بود که فیلمی درباره یک هنرمند بسازم، آن هم در زمانی که تمام فیلم ها درباره هنرمندان شکست خورده بودند. استودیوها از همان ابتدا می گفتند نه و من هم می گفتم این یک فیلم بازه ای است، درباره مکزیکی ها و کمونیست ها! داستانی است عاشقانه بین مردی فربه و زنی که پایش لنگ می زند و سبیل دارد!»
البته در نهایت یک استودیو این فیلم را قبول کرد و ادوارد نورتون که آن موقع شریک زندگی اش بود رایگان فیلمنامه را بازنویسی کرد. در عین حال، هایک از ستاره‌هایی مثل اشلی جاد که آن موقع یکی از پول سازترین های هالیوود بود، درخواست کمک کرد. این فیلم در ابتدا در دو سینما روی پرده رفت. حتما تمام این چیزها باعث شده موفقیت فیلم بسیار شیرین‌تر باشد؟ «بله. چون استودیو آن را کنار زده بود. فیلم حتی پوستر هم نداشت!»
ممکن است این مسئله شما را سورپرایز نکند که هایک یک فعال و اکتیویست جدی است: لیست فعالیت‌های خیریه اش تا حدی طولانی است که نمی توان از تمام آن ها اینجا نام برد، اما شامل بنیاد خودش می شود که به کودکان و زنان در مکزیک کمک می کند. یک خیریه زنانه دیگر هم دارد که با بیانسه آن را تاسیس کرده است. او می گوید: «انقدر بزرگ است که اصلا نمی دانم از کجا شروع کنم. تلاشم این است که آگاهی مردم را افزایش بدهم و کارهای استراتژی هم انجام می دهم. عضو هیات مدیره آن هستم و خیلی خیلی وقت می گیرد.»
دیگر پروژه هایی که نیروی کامل هایک پشت آن هاست، شامل مجموعه ای از آب میوه های مقوی و یک خط محصولات زیبایی می شود که خودش آن را خلق کرده است. او کمپانی تهیه خودش را هم دارد که سریال تلویزیونی «بتی زشت» بر پایه یک تله نوولای کلمبیایی را تبدیل به یک پروژه موفق جهانی کرد. از او می پرسم تمام این انگیزه از کجا نشات می گیرد.
هایک می گوید: «از وقتی بچه بودم در من وجود داشته است. حسی از عدالت و مسئولیت پذیری برای نسل بشر. چطور می توانیم خودمان را بهتر کنیم؟ چون خیلی ها اینطور فکر نمی کنند. آن ها فکر می کنند که چطور می توانم مالیات کمتری پرداخت کنم؟ و وقتی چیزی را می بینم که باعث می شود فکر کنم داریم سطح خودمان را پایین می آوریم و از نظر روانی رو به زوال هستیم، باعث می شود بخواهم کاری انجام بدهم.»
او به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کرده است. در عین حال با یکی از ثروتمندترین مردان جهان هم ازدواج کرده است. دخترشان والنتینا در لندن مدرسه می‌رود. می تواند خیلی ساده بنشیند و از زندگی اش لذت ببرد. البته که سوالی بیهوده است و جوابش را از همین حالا می دانیم. «چرا کسی باید بخواهد فقط بنشیند و هیچ کاری نکند؟»
هایک می گوید از ابتدا این مسئله را آشکار کرد که می خواهد از نظر مالی نسبت به شوهرش مستقل باشد، کسی که ثروتش بیش از ۱۷ میلیارد دلار است. که چنین چیزی می تواند توضیح دهد که چرا او در فیلم هایی مثل «مهمانی سوسیس ها» بازی کرده که هدفش فقط می تواند پول درآوردن باشد.
او می گوید: «آن موقعی که با او آشنا شدم، از قبل تصمیم گرفته بودم که شوهر نمی‌خواهم. برای خودم یک زندگی کاملا متفاوت تصور کرده بودم. آماده بودم تا در مزرعه ام که پناهگاهی برای حیوانات رنج دیده است زندگی کنم. می خواستم به لس آنجلس هم بیایم و کمی کار کنم. قصد خرج کردن نداشتم. علاقه‌ای به جواهر و ماشین نداشتم. تمام چیزهایی که می خواستم را داشتم. این فکر را هم می کردم که نمی توانم فرزند داشته باشم. بعد او (پینو) از راه رسید، تمام زندگی ام را تغییر داد و بچه دار هم شدیم.»
می تواند به یاد بیاورد که نخستین بار از چه چیز یکدیگر خوششان آمد؟ «بله. از او پرسیدم اگر کارش حرفه فعلی اش نبود چه کار می کرد و رویایش چه بود؟ او گفت فضانورد و این رویای من هم بود! بعد شروع کردیم صحبت کردن درباره تئوری ها مختلف فیزیک که اشتیاق مخفی من است. و فوتبال! من حسابی هوادار فوتبال هستم (طرفدار آرسنال است). فقط چیزهای تصادفی که هیچ کس نمی داند من از آن‌ها خوشم می آید. جادویی بود.»
به عنوان یک شهروند جهانی در دورانی که به نظر می رسد دنیا دارد درها را روی خودش می بندد، هایک نسبت به آینده امیدوار است؟ «بسیار خوش بین هستم. باید در همه چیز دنبال نکات مثبت بگردم.»
هایک برای کلینتون کمپین کرد. به نظرش اوضاع در نهایت برای ترامپ چطور از آب درخواهد آمد؟ هایک می گوید: «می توانم قول بدهم که آن دیوار را نخواهد ساخت. نمی توان دیوار را بدون مکزیکی‌هایی که غیرقانونی در این کشور هستند ساخت. این چیزی است که باعث می شود این اقتصاد قوی باشد چون به آن ها کمتر از نصف مقدار معمول پول داده می شود و هیچ گونه مزایایی هم به آن ها تعلق نمی گیرد. دیواری ساخته نخواهد شد.»
هایک مشتش را روی میز می کوبد و ادامه می دهد: «روزهایش به شماره افتاده اند! حتی اگر دیکتاتور بشود و قانون اساسی را بازنویسی کند و کاری کند که رییس جمهورها ۱۲ سال بمانند! باز هم روزهایش به شماره افتاده اند!»
سلما هایک: اکتیویست، بازیگر، تهیه کننده، تولیدکننده آب میوه، زن تاجر، دوست حیوانات و یک زن جالب. آدم دلش نمی خواهد با او در بیفتد.
«بادی گارد آدمکش» از روز هفدهم آگوست در سینماها اکران می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا