جوانان جذاب نتفلیکس نتونستن دومین فصل ضعیف و یاس آور سریال Élite، رو نجات بدن!

دانش آموز های رده بالای دبیرستان Las Encinas، اسپانیا برگشتند، مثل همیشه مخرب، فریبنده

و هیجان برانگیز!

با این حال این دفعه، تهدیدی که در طول دومین فصل سریال Élite، ساخته نتفلیکس وجود دارد، قتلی

اسرار آمیز یا تحقیقات پلیسی نیست، بلکه بد شانسی یک دانش آموز سال دومی هست.

وقتی اکتبر سال گذشته این سریال تینیجری از شبکه نتفلیکس پخش شد، یک شراب کهنه ( سانگریا )

تو یک بطری جدید پیشنهاد کرد. در فصل اول سریال زندگی سه تا از دانش آموزان طبقه کارگر Samuel, Nadia

و Christian  _ در یک شهر اسپانیایی که نامش ذکر نشده، بعد از اینکه بورس را بردند، به طور وقیحانه کی از

ثروتمندان آنان را گیر می اندازد.

این سریال خشنودی جوانان از غرور را نشان میدهد، دیوونه شدن جوان های پولدار؛ ملاقات جذاب پسر فقیر

دختر پولدار، اینمه عاشق میشن/ نمیشن و همه اینها در طول فصلی جاذب و گیرا در کنار راز قتل زن راهنمای

HIV مثبت، Marina Nunier Osana  ( با بازی María Pedraza )، فصلی متلاطم را ایجاد میکند.

گروهی کاریزماتیک و به طور قابل توجهی جذاب ( که البته در مقایسه با جوانان سریال Riverdale، شلخته به

نظر میرسند ) سریال Élite، برای هر کسی چیزی داره، سریال Gossip Girl، شبیه نمایشی برای بیان ثروت، سریال

Big Little Lies، جلوه ای ره به جلو از سبک بازجویی، Skins، الهام گرفته از عیاشی و Skam تاثیر گرفته از یک درام

بالغانه.

تعجب برانگیز نیست که صل اول سریال Élite، در سراسر دنیا فراگیر شود و توسط بیش از 20 میلیون خانوار تا

پایان اکتبر سال 2018 دیده شود.

فصل دوم سریال پیامدهای ناشی از قتل Marina، را دنبال میکند. سال تحصیلی جدید هست و Samuel

( با بازی Itzan Escamilla ) بیش از همیشه منحرف است.

در حالیکه تلاش میکنه غم از دست دادن Marina، رو بهبود ببخشه، کسی که باهاش ملاقات میکرد، به دنبال وثیقه

برای برادرش Nano ( با بازی Jaime Lorente ) که به اشتباه در این قتل دست داشته، نیز هست.

برادر Marina، یعنی Guzmán  ( با بازی Miguel Bernardeau ) به سمت مواد و الکل برمیگرده تا بتونه از خشم و

افسردگی که بعد از مرگ دوست دختر ثروتمندش Lu  ( با بازی Danna Paola ) به آن دچار شده بر بیاد.

Nadia ( با بازی Mina El Hammani ) علیرغم والدین مسلمان فلسطینی سختگیری که داره هنوز هم مجذوب

Guzmán، هستش!!!

در همین حال Carla و Christian هنوز هم در مورد اینکه در پوشش دادن اسم قاتل Mariana، یعنی Polo، نقش دارن

سکوت کردن.

راز فوق العاده فریبنده این فصل، ناپدید شدن Samuel، آن هم چند ماه به طرح است. میعادگاهی بین خواهر برادرهای

ناتنی، صحنه ای که سه تا شخصیت مرد و نوار جنسی که به بیرون درز کرده سرنخ ماجراهای درام سریال در فصل دوم

را در بر دارد.

گرچه روی هم رفته فصل دوم سریال Élite، بدترکیب و سست است که الگویی مایه تاسف، از شگفتی های فصل یک

گرفته که درخشش رو میسوزونه و خاموش میکنه.

ولی این بار چندین اشتباه رخ داده که توازن این سریال رو از بین میبره، برجسته ترینش عش غیر قابل اعتماد بین

Samuel و Carla  است، بخصوص بعد از اینکه Samuel، تلاش میکنه ببینه Carla، با قتل Marina، ارتباطی داره یا نه!

چیزی که حالا پدیدار میشه بازی غیر جذاب موش و گربه و بیشتر از آن احساس تهوع آوری که بهتون دست میده آن هم به

این خاطر که گربتون یک موش نیم خورده رو انداخته روی فرش گرون قیمتتون!

کاراکتر جدید Rebeka  ( با بازی Claudia Salas )، که مادرش هم رئیس مافیاست، احساس میشه تازه از ست Narcos

رسیده تا پارتنری برای Samuel باشه که باهاش مشاجره میکنه و تابلویی دقیق و کمیاب در برابر دیگران است.

یکی دیگه از لحظه های جالب این فصل وقتیه که Lu خودش رو Narco Barbie، خطاب میکنه.

یکی دیگه از شخصیت های به شدت نا امید کننده این فصلCayetana، هست. ایفاگر این نقش Georgina Amorós

هست که شباهتی غیر طبیعی با Emily Bett Rickards، شخصیت فیلم Arrow، دارد و در قسمت دوم نیز به طور

نامحسوسی، موقع خواندن کتاب ” جنس دوم ” اثر سیمون دوبوآر معرفی شد.

برای لحظه ای امیدوار بودم حداقل یکی از این شخصیت ها راحت بتونه با ظاهر خودش شیطنت های این نوجوان ها رو

رد کنه یا حداقل در مورد استایل سث کوهنی آنها نظر بده. ولی متاسفانه Cayetana، نمونه ای قدیمی مستقیم از اعماق

تفکرات مردسالارانه است.

اینستاگرم وی که فالوورهای قابل ملاحظه ای نیز دارد، با عکس عمارت های مجلل و خانه های گران قیمتش ساخته

شده و پیشینه خود به عنوان دختر یک نظافتچی و عامی بودن را مخفی میکند.

برنامه وارد شدن و کلاهبرداری خودش رو به دایره ثروت Las Encinas، با رابطه عاشقانه با Polo

شروع میکند.

اگه سیمون دوبوآر الان زنده بود، وقتی قضیه به حضور زنان در برنامه ها مربوط بود، همه گروه نویسندگان

مرد رو بخاطر کمبود استعداد هنری، پوست میکند!

البته سریال Élite، گهگاه به ایده های ظریفی در مورد درگیری طبقاتی هم اشاره میکند.

Rebeka، نماد یک فرد تازه به دوران رسیده هست و به هیج عنوان به طبقه ممتاز Las Encinas، تعلق نداره!

امپراطوری مادرش که از مواد مخدر به دست آورده خیلی از ساختمان های گسترده فساد پدر Carla، متفاوت

نیست. ثروتشون بستگی به استثمار افراد آسیب پذیر داره!

یک صحنه به یاد موندنی توی فینال فصل وجود داره که ربکا جواب مادرش رو که گفته بود:

” یک ملکه هیچ وقت بهای چیزی رو نمیپردازه این یک گروگان و که باید بهای چیزی رو بپردازه! ”

با این حال این جزئیات یا تلاش ها برای بیان اظهارات شبیه ریزش پونه کوهیه در حالی که ظرف غذات با

پر از قبضه دلاره!

در حالیکه ضربه سریال Élite، توی فصل اولمحروم کردن از داستان قتل من جمله داستان قتل Marina بود

بیشترین لحظه های عالی سریال خیلی ربطی به راز اصلی داستان نداشت.

بلکه در تعاملات شخصیت ها با هم بود که فرضیه بیهوده سریال برتری پیدا میکنه و شخصیت میگرفت.

توی مهمونی بی برنامه Samuel، جاییکه تقریا همه شخصیت های اصلی سریال مست و سرخوش بودن

عشق Nadia و Guzmán که رو به افزایش بود باعث یکسری اتفاقات شد که خودشون رو کاملا توی عشق ببینن!

رابطه عاشقانه بین Omar و برادر Nadia و پارتنرش Ander، همه به محل ارتباط قضایا اشاره میکرد نه یک تضاد و

کشمکش و مثل یک چسب همه چی رو کنار هم نگه میداشت.

فصل دو چند تایی از این لحظه های قانع کننده داره، اما رفتارهای سبک، مالیخولیایی و عطوفت ها همگی زیر

ابهام ظلمانی ملودرام ( عشق خوش فرجام )، گم شد.

بهترین لحظه های سریال به خواهر برادرای Shana و Omar و Nadia مربوط بود.

اعتماد به نفس و استقلال جدیدی هم که به عنوان یک مرد همجنسگرا بعد از اینکه از خونه پرتش کردن بیرون

تونست بدست بیاره یکی از معدود نقاط امیدواری این فصل بود. تو یک صحنه جاییکه اون و Lu  در مورد تجارت

دارن به جای اینکه به هم نیش و کنایه بزنن، تو یک قرار ملاقات جایگزین با هم مشاجره میکنن و این شبیه به یک

برد هست.

صحنه های Guzmán  و Nadia با گرمایی واقعی داره به حاشیه سازی خودش ادامه میده، لذتی توی برنامه که میتونه

تند هم باشه! خوب البته متاسفانه به خاطر دستورهای دیکته شده درام تلویزیونی وقت رابطشون آخر فصل یک بازیابی

میشه!

آخر این فصل Élite، هم با یک تغییر چشمگیر تو راهروهای Las Encinas مواجه میشه، اتفاقی ضد اوج گرفتن

داستان که از همین الان هم فصل سوم هم تصمیمات کاراکتر ها رو جلو میبره و بیعت های جدیدی رو به امید تحقق

عدالت خاص خودشون برای قاتل Marina، شکل میدن.

اگه این روشیه که کارها قراره باهاش هدایت بشه، رو من حساب نکنید. من نمیتونم کمکی بکنم ولی برای همه

کاراکترها آرزو میکنم با هم یک نوشیدنی بخورن یا برای عذای دوستشون سوگواری کنن.

به من یک سریال تینیجری نشون بدید که آرزوهاشون به ثروت نه بلکه به یک مصاحبت و همنشینی مطبوع

تکیه زده باشه.