سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد سایت تابع قوانین جاری کشور می باشد و در صورت درخواست مطلبی حذف خواهد شد
مجله سینمایینقد و بررسی فیلم

نقد و بررسی فیلم سیکاریو : روز سولدادو ( Sicario: Day of the Soldado )

قسمت اول فیلم « سیکاریو » به کارگردانی دنیس ویلنوو یکی از بهترین آثار اکران شده در سال 2015 بود. تریلری جذاب و تماشایی که به لطف قلم تیلور شریدان و کارگردانی ویلنوو ، توانست جایگاه ویژه ای نزد تماشاگران سینما و کارشناسان بدست آورد و در بخش های فنی نیز در فصل جوایز اسکار مورد توجه قرار بگیرد. اما زمانی که خبر ساخت قسمت دوم منتشر شد، تغییرات بسیاری در عوامل فیلم به چشم خورد. از حذف شخصیت کیت با بازی امیلی بلانت تا تغییر کارگردان خوش ذوق کانادایی، از جمله اتفاقاتی بود که می توانست راه قسمت دوم را به سوی سراشیبی هموار نماید. با اینحال قسمت دوم با عنوان « سیکاریو : روز سولدادو » ( که در برخی رسانه ها : سیکاریو 2 » نیز خطاب می شود ) بالاخره به اکران درآمد تا تماشاگران سینما باز هم داستان ماموران در مرز خطرناک مکزیک را دنبال نمایند.

داستان فیلم از جایی آغاز می شود که در شهر کانزاس انفجار مهیبی صورت می گیرد که باعث کشته و زخمی شدن عده زیاد می شود. در جریان تحقیق درباره چگونگی انجام این انفجار، ماموران پی می برند که عاملین انفجار در مکزیک آموزش دیده اند. به همین جهت مامور گرور ( جاش برولین ) بار دیگر مامور می شود تا با آلخاندرو ( بنیسیو دل تورو ) به جنگ کارتل ها و خرابکارهایی بروند که در مرز مکزیک قرار دارند اما اتفاقات به گونه ای دیگر رقم می خورد و…

phoca_thumb_l_4 (1)

قسمت نخست « سیکاریو » داستان ساده ای داشت. داستان مامور زنی که به مرز مکزیک وارد می شد و در آنجا با حقایق تلخی مواجه می گردید که باورهای شخصی اش را به چالش مواجه می کرد. این داستان ساده البته با کارگردانی فوق العاده ویلنوو تبدیل به اثری ماندگار و تماشایی شد. اما « سیکاریو : روز سولدادو » در مقایسه با قسمت نخست از فیلمنامه و داستانی به مراتب پیچیده تر برخوردار است که در آن خیر و شر معنای همیشگی خود را از دست داده اند و نمی توان به آسانی آن را به انسانها نسبت داد؛ ویژگی که مانند یک الماس درخشان در فیلمنامه به شمار می رود.

تیلور شریدان که در قسمت نخست « سیکاریو » موفق به خلق شخصیت های کاملاً خاکستری شده بود، به بهترین شکل ممکن توانسته آنان را در قسمت دوم وارد موقعیت های به مراتب بغرنج تری نماید یعنی جایی که تصمیمات مهم به یک چالش عظیم برای رویکرد انسانی آدمهای داستان مبدل می شود. آدمهایی که هرگز نمی توانیم خوب یا بد بودنشان را با قاطعیت تایید کنیم. آلخاندرو به عنوان شخصیت مرکزی فیلم، هیچ نشانی از قهرمان در وجود خود ندارد. او را می توان مانند گرگ زخم خورده ای تصور کرد که احتمالا از یک مرد خانواده دوست، پس از قتل خانواده اش تبدیل به مردی خشن و انتقامجو شده که در راه رسیدن به اهداف خود و کشورش، حاضر به ارتکاب هر خشونتی است و هیچگونه ابایی از سرانجام کارهایش ندارد. گرور نیز وضعیت بهتری از آلخاندرو ندارد و در عین حال که یک مامور سازمان CIA است، ماموریت ها و اهداف را به سبک و سیاق خود رهبری می کند!

phoca_thumb_l_5 (2)

این شخصیت های خاکستری و غیرقابل پیش بینی، در قسمت دوم دوباره به قلب بیابان در حوالی مرز مکزیک برده شده اند. یعنی جایی که کارتل های مواد مخدر با خشونت تمام سعی در پیشبرد کسب و کار خود دارند و در این راه از کودکان و نوجوانان بهره کشی انجام می دهند. مامورین CIAدر عین حال که نمی خواهند دستشان به خون افراد آلوده شود ( به این جهت که هزینه های بین المللی و سیاسی به همراه دارد ) ، اما از طرف دیگر در میان انبوهی از زندگی افراد بی گناهی گرفتار شده اند که هر لحظه عمرشان به تباهی می گذرد و چنانچه به حال خود رها شوند، آینده پوچی در انتظارشان خواهد بود.

برخلاف قسمت نخست که کارگردانی ویلنوو توانسته بود از فیلمنامه قرص و محکم شریدان اثری برجسته بسازد، اینبار این فیلمنامه شریدان است که نقش پررنگ تری در مقایسه با کارگردانی ایفا کرده. البته کارگردانی استفانو سولیما که سالهاست سریال های تلویزیونی را نویسندگی و کارگردان می کند، در اینجا ضعف آشکاری را به خود ندیده. شاید به خاطر آنکه شریدان یکی از بهترین های چند سال اخیر هالیوود در حوزه نوشتار و به تازگی، فیلمسازی است و فیلمنامه اش به حدی منسجم بوده که خلاقیت چندانی برای بهبود آن نیاز نباشد. سولیما در « روز سولدادو » تنش بیشتری را وارد داستان کرده که باعث شده خشونت فیلم در مقایسه با قسمت نخست بیشتر باشد. با اینحال باید گفت که دکوپاژ آقای سولیما برای ساخت قسمت دوم « سیکاریو » به حدی قابل قبول است که بتواند آینده بهتری برای او در سینما بسازد.

phoca_thumb_l_7

ستاره فیلم بدون شک بنیسیو دل تورو است. بازیگری که در نقش آلخاندرو یک مامور ترسناک تمام عیار بود و حالا در قسمت دو او در چالش با دختر رئیس کارتل، بخش های دیگری از وجود تاریک و غیرقابل پیش بینی اش را به نمایش می گذارد. دل تورو ستاره فیلم به شمار می رود و بهترین انتخاب ممکن برای ایفای نقش آلخاندرو بوده است. جاش برولین نیز مانند قسمت نخست، در اینجا عملکرد فوق العاده ای از خود بر جای گذاشته و دختر نوجوان فیلم یعنی ایزابلا مونر نیز دیگر بازی درخشان فیلم را رقم زده است تا روی هم رفته « روز سولدادو » در بخش بازیگری نمره درخشانی بگیرد.

« سیکاریو » روز سولدادو » تریلری جذاب و تماشایی است که می تواند علاقه مندان به سینما را مجذوب خود نماید. البته نبود ویلنوو باعث شده تا فقدان نبوغ فیلمسازی اش در قسمت دوم به چشم آید اما در آن سو، شریدان در مقام فیلمنامه نویس حضور داشته تا کمبودها را جبران نماید. فیلمنامه نویسی که در چند سال اخیر تلاش فراوانی کرده تا به جامعه حومه نشین ایالات متحده و آنان که زندگی سختی را تجربه می کنند بپردازد و زندگی فاجعه بارشان را به تصویر بکشد. « روز سولدادو » نیز در همین راستا قدم بر می دارد و پیامهای آشکاری در نقد شرایط سیاسی و اجتماعی دارد. شرایطی که نتیجه آن، کودکان و نوجوانان بی گناهی است که درگیر کارتل و مواد مخدر می شوند و گاهاً چنان در آن غرق می شوند که نجاتشان غیرممکن تداعی می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا